به قلم: دکتر عبدالله حویس/استاد دانشگاه بوخوم آلمان
کشور مصر به دلیل اهمیت تاریخ، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان سه قاره، سابقه تاریخی، ودلایل دیگر پیوسته نقش برجسته ای در تحولات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جهان عرب دارد، اما این تاثیر تنها بر جهان عرب یا کشورهای عربی محدود نمی شود و به اقلیم احواز که حقوق سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مردم عرب آن پایمال شده نیز امتداد می یابد.
یکی از این حوزه های مهم که شاهد این تاثیر بود، جنبش زنان آزادی خواه عرب احواز است که جنبش زنان مصر آنرا تحت تاثیر قرار داد.
در سال های اخیر، جنبش مساوات طلبانه زنان جهان در خیلی از کشورهای اسلامی شکل گرفت و به تدریج توسعه یافت. توسعه آن مورد توجه موسسه های دانشوری در این کشورها خصوصا در دانشگاههای غرب قرار گرفت. طوریکه در سال 1979 میلادی مجمع عمومی سازمان ملل کنوانسیون معروف محکومیت تبعیض علیه زنان را به امضاء رساند. این کنوانسیون یا قرارداد، هرگونه تبعیض علیه زنان را مغایر اصل برابری انسان ها تلقی می کند و با استناد به آن تقریبا تمامی کشورهای عضو متعهد می شوند تا برای برقراری مساوات در زمینه های حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و اجرای این قانون اقدامات فوری به عمل آورند. بالاخص ماده های 10 تا 14 این کنوانسیون بر حقوق برابر و متساوی مردان و زنان در زمینه های آموزش، اشتغال، انتخاب حرفه، خدمات بهداشتی و اجتماعی تاکید میکند.
ایران یکی از کشورهای است که این قرارداد را به تصویب نرساند لیکن خیلی از کشورهای عربی و اسلامی آن را تصویب نمودند و اقدامات جدیدی برای پیاده نمودن این مصوبه اتخاذ کردند.
در این چند برگ می خواهم به تاریخچه مبارزات بانوی عرب مصر و انعکاس آن بر زنان عرب اهواز نظر کوتاهی بیافکنم.
از نظر تاریخی می توان سال 1919 میلادی را بمثابهنقطه عطفی در جنبش سیاسی زنان مصر تلقی کرد. در تاریخ 16 مارس 1919، 300 بانوی مصر که اکثر آنها را دختران و زنان طبقه اشراف مصر(اعیان و بزرگان قبایل) و تحصیل کردگان تشکیل می دادند، بر علیه نیروهای استعمارگر انگلیسی دست به تظاهرات زدند. در این تظاهرات سربازان انگلیسی یکی از رهبران جنبش زنان در مصر به نام شفیقه بنت محمد را هدف گلوله قرار دادند و او را به شهادت رساندند.
در مراسم تشییع جنازه این شیرزن عرب، هزاران زن مصری با شعارهای آزادی ملی ومساوات جنسیتی، استعمار انگلیسی و ارتجاع حاکم را به لرزه در آوردند و نهایتا 4 زن مبارز دیگر بوسیله اشغالگران اجنبی به نام های عائشه بنت محمد، فهیمه ریاض، حمدیه بنت خلیل و نجیبه بنت اسماعیل کشته شدند.
لیکن از آن روز تاکنون، نام هدی شعراوی برایدانشوران، محققان و آزادی خواهان سراسر جهانآشنا، و مورد تقدیر و احترام آنهاست.
هدی شعراوی در تاریخ 23 ژوئن 1879 در منطقه صعیدمصر چشم به جهان گشود. وی در خانواده ای سنتی و معروف و با نفوذ عرب در صعید پرورش یافت. تحصیلات او باعث شد تا ظلم مضاعف را بیش از دیگر بانوان مصر درک کند. حکومت استعماری و نژادپرستانه انگلیس بر علیه ملت عظیم عرب مصر و رفتار پدرسالارانه و ظالمانه مردان جامعه اش باعث شدند تا وی بر علیه ظلم مضاعف بپا خیزد.
در سال 1920 یک کمیته ای تشکیل گردید تا اتحادیه ای برای زنان مصر تاسیس شود.
در این کمیته بانوانی همانند هدی شعراوی، احسان القوصی، فکریه حسن، روجینا خیاط، جمیله عطیه، وحیده ثابت و فهیمه ثابت فعال بودند و در 16 مارس 1923، اولین اتحادیه زنان در جهان اسلام را تاسیس کردند.
قبل از آن، در کنفرانس زنان جهان در برلین در سال 1919، تنها کسانی که پرچم زنان عرب را برافراشتند، زنان مصر بودند. چند سال بعد اولین کنفرانس زنان عرب در قاهره برگزار گردید و در سال 1938 زنان عراق، سوریه، لبنان و کشورهای دیگر برای دفاع از حقوق ملی و جنسیتی خود فعالیت خود را فشرده تر کردند.
اینک، اگر این سوال را مطرح کنیم که چرا زنان مصر به عنوان پرچمدار زنان جهان اسلام تلقی می کنیم، به علت اصلی این امر که ریشه های متعددی دارد، خواهیم رسید.
یکی از ریشه ای آگاهی زنان مصر، داده های سیاسی جامعه مصر از اواخر قرن 18 میلادی تاکنون است.
مهم ترین عامل، سیاست رفرمیستی(اصلاح طلبانه) حکومت محمد علی کبیر، حاکم مصر از سال 1849 تا 1801 میلادی، است. محمد علی کبیر، بعد از پیروزی مبارزان مصر بر ارتش اشغالگر فرانسه به رهبری ناپلئون دست به اصلاحات اساسی زد.
وی یک مجلس شوری یا پارلمان از اقشار مختلف جامعه مصر تشکیل داد. ارتش نوین را بنا نمود و خدمت سربازی را قانونمند کرد و اصل لیاقت و کفایت و نه اصل و نسب و روابط ارتجاعی خون جهت کسب رتبه های ارتش، را مبنی قرار داد. سیستم بهداشتی و آموزش راه را برای استخدام زنان در امور حکومتیهموار نمود. این عوامل و مکانیسم های دیگر، به جنبش زنان قدرت معنوی داد.
بطوریکه در قرن 19 میلادی ، پدیده ظهور نویسندگانی در میان زنان عرب مصر، لبنان را شاهد بودیم که امریطبیعی تلقی گردید.
برای مثال، قاسم امین(1863-1908) نویسنده معروف مصر اثر معروف خود را در سال 1906 تحت عنوان تحریر المراه(آزادی زن) و بعد از آن اثر دیگری به عنوان المراه الجدیده( زن مدرن) را به رشته تحریر در آورد. ریشه انتشار این آثار مهم را باید در رشد فرهنگی و سیاسی جامعه مصر جستجو کرد. سیستم حاکم در جامعه مصر مسئول این رشد است و این رشد حاصل مبارزه ملت مصر از قرن 18 میلادی، تاکنون است.
سیستم حاکم در هر جامعه مسؤولیت ترقی خواهانه یا مرتجعانه را بعهده می گیرد. اصل نژاد، فرهنگ و یا حتی دین در این رابطه بنیادی نیست، بلکه سوء استفاده سیستم حاکم از عنصر نژاد، فرهنگ و یا حتی مذهب و دین را باید مورد انتقاد قرار داد. در این مبحث کوتاه امید داشتیم که پدیده برتری طلبانه انسان های نادان در ایران را زیر سوال ببریم و ذکر کنیم که زن عرب در جامعه مصر به خاطر رشد جامعه به این مرحله از آگاهی و نبوغ رسیده نه فقط به دلیل اصالت تاریخی ونجابت فرهنگی ملت مصر.
آگاهی فرهنگی و تمدن یک جامعه نه بر اساس نژاد، زبان و… بنا می شود بلکه بر اساس داده های اقتصادی و رشد سیاسی و قانونمندی مؤسسات سیستم حاکم شکل می گیرد.
لذا چنین باید خلاصه نمود، که سیستم حاکم در ایران، مسئولیت واپس گرائی و عقب ماندگی حاکم بر جامعه عرب احوازی را به عهده دارد و داشتن اصل عربی این مردم غیور اسیر در چنگال حکومت پدر سالارانه و مرتجع نقشی در این خصوص ندارد.
بدون شک، سیاست های تبعیض آمیز و حتی نژادپرستانه رژیم های حاکم در ایران، علی رغم تمامی سیاست های ظالمانه، تهدید، ارعاب و زندانی نمودن فعالان عرب، تاکنون نتوانسته و نخواهد توانست هویت و رشد فکری و پروسه تکامل اجتماعی-سیاسی قشر آگاه و تحصیل کرده جامعه عرب احوازی را متوقف یا به عقب بیاندازد.
بطوریکه ما در دهه های اخیر، رشد آگاهی در میان قشر تحصیل کرده و خصوصا زنان که توانستند با مبارزه ملی اهداف مساوات طلبانه جنسیتی را نیز در کارزار خود برای آزادی و رهایی بگنجاند، را شاهد بودیم، فعالان زن همچنین توانستند این رابطه دیالکتیکی را در اشعار و نوشته ها و مقالات خود نمایان سازد.
در دوران اصلاحات خاتمی و باز شدن روزنه ای اندکیاز فضای باز، فعالان عرب احواز جریان وفاق را برای پیگیری مطالبات و حقوق خود شکل دادند و فعالان زن نقش عمده ای در این جریان ایفا نمودند. فعالان زن آن دوران، از افکار و اندیشه های نویسندگانی همچون نوال سعداوی، فاطمه المرنیسی و غیره تاثیر پذیرفته بودند و توانستند با تلاش خود فضای سنتی جامعه مردم عرب اهواز را که به دلیل سیاست های ظالمانه رژیم های ایران راکد مانده بود، را فعال نماید و خون جدیدی در رگ های نسل جوان تزریق کنند بطوریکه بعد از مدت کوتاهی جامعه عرب احواز از چنان رشد فکری برخوردار شد که توانست ده ها شاعر، نویسنده، روزنامه نگار، نوازنده، ورزشکار و غیره زن را تقدیم کند. و در این میان، تجربه مبارزات و تاریخچه ی جنبش زنان عرب و به خصوص مصر، همانند شعله ای جاودانی والهامبخش برای زنان مبارزه احواز باقی خواهد ماند.