نگاهی به وضعیت تجارت و اقتصاد در دو دهه اخیر قرن 19 میلادی در احواز

بقلم: د.عبدالله حویس

درباره تاریخ اجتماعی و سیاسی احواز و ملت عرب آن خطه، کتابها و مقاله های زیادی نوشته شده، که اغلب توسط کسانی بوده که نگرش فارس محور داشته اند. پیش داوری آنها در خصوص رابطه حاکمان احواز، که در آن دوران به حاکمان محمره پایتخت عربستان(خوزستان کنونی) معروف بودند، قابل نقد و بررسی است.
تاریخ نویسی ایدولوژیک فارس محوران در خدمت ناسیونالیسم افراطی دولتی ایران بوده و هم اکنون نیز چنین است که خط مشی عمده آن مسخ تاریخی و تلاش برای منکر شدن و لغو هویت مردمان این منطقه که جزء لاینفک تمدن باستانی اقوام و ملت سامی از محیط عربی شان از عراق و باب أیل(بابل) گرفته تا مصر هستند، می باشد.
این سرزمین نه به خاطر غنی بودن از لحاظ فرهنگ و تمدن باستانی اش قبل از مهاجرت اقوام هند و اروپای به سرزمین های فعلی ایران، بلکه به دلیل موقعیت سوق الجیشی آن و همچنین راههای تبادل تجاری از شط العرب و اماکن دیگر از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
مراجعه به برداشت های تازه پژوهش های مدرن علمی مسائل تاریخی و سیاسی زیادی را برای ما روشن می سازد. شیوه های تحقیق اکنون پیشرفت کرده و مسائل سیاسی و اقتصادی باید مورد سنجش دقیق قرار گیرد. پدیده به قدرت رسیدن البوکاسب در نیمه دوم قرن 19 میلادی موضوع مهمی است که در این مقال تلاش می شود تا جنبه های از آن را مشخص کنیم.
در قرن نوزدهم، معمار جهان و خصوصا خاورمیانه، امپراتوری انگلستان بود، این کشور با استفاده از کمپانی تجاری گری، پل و شرکاء در سال 1871 میلادی تجارتخانه ای را در بوشهر تاسیس کرد. این کمپانی برای نقل و انتقال کالاهای انگلیسی داخل ایران و مناطق دیگر، به اهمیت بندر محمره و سپس رودخانه کارون به عنوان مسیری برای حمل کالا، پی برد. کمپانی معتقد بود که رساندن کالا از بوشهر به اصفهان 35 روز طول می کشد در حالیکه همان کالا را می توان در مدت 10 روز از محمره به اصفهان رساند.(فیروز کاظم زاده-ص 136).
سرعت رساندن کالاهای تجاری نقش مهمی در علم بازرگانی و تجارت ایفا می کند، لذا جایگاه جغرافیایی اهواز و خصوصا رودخانه کارن به عنوان راه ارتباطی همیشه مورد توجه سیاستمداران غربی و محلی بود. حاکمان احواز به این مسئله واقف بودند که توجه به منافع مشترک و همکاری اقتصادی و تجاری با انگلستان در شکوفایی و ترقی جامعه مهم است ولی از این امر نیز آگاه بودند که باز کردن راههای تجاری، ممکن است در نهایت خطر از دست دادن استقلال خود را در پی داشته باشد.

سرپرسی سایکس در کتاب “ده هزار میل در ایران”(ص 283) چنین ذکر می کند “شیخ از افتتاح رودخانه کارون فوق العاده خشمناک گردید و نگرانی مشارالیه نه از لحاظ خصومت با انگلیسیها بوده بلکه از رفت و آمد سپاهیان دولت ایران بود.”
امیر محمره و حاکم احواز آگاهی کامل داشت که اگر پای سپاهیان دولت قاجار به حوزه حکومتی او باز شود، قدرتش محدود تر و در نهایت استقلال خود را دست خواهد داد.
در نهایت حاکم احواز به دلیل رشد اقتصادی و شکوفایی جامعه اش، ناچار شد همکاری با شرکت های انگلیسی را سرلوحه کار خود قرار دهد. شهرهای محمره، احواز، شوشتر، فلاحیه و غیره، نه در خاورمیانه بلکه در سطح کشورهای صنعتی در اروپا، به شهرهای تجاری تبدیل شدند.
انواع خرما و میوه ها به اروپا صادر می شد، محصولات دامی این منطقه هم بنا به اظهارات سرپرسی سایکس(همان منبع ص 283) یکی از منابع اقتصادی این منطقه بود. لرد کرزن اجاره انبارهای تجاری و رشد اقتصادی و اصلاحات به عمل آمده در اواخر قرن 19 میلادی را اینگونه ذکر می کند:
“شرکت لینج در مقابل انبارهایی که 7 پوند مال الاجاره برای آنها گزاف به نظر می رسید، 170 پوند اجاره می دهد.” (ص 248 سرپرسی سایکس)
در احواز تجارتخانه ها تاسیس گردید، قانون تجارت بین المللی در جامعه متداول شد و تعمیرگاه هایی برای کشتی های تجاری همانند انواع مدرن آن در اروپا، دایر گردید.
دلایل این رشد سریع اقتصادی را می توان چنین خلاصه نمود:
1-حکومت وقت در محمره که سیاست حمایت از سرمایه گذاری و سرمایه داران را بدون توجه به مداخله های حکومت طهران به دقت دنبال می کرد.
2-رشد جمعیت را می توان یک نوع تحول اجتماعی تلقی نمود؛ جمعیت شهرهایی که در مسیرهای تجاری قرار داشتند، افزایش یافت؛ مثلا جمعیت محمره از حدود 2000 نفر در 1884 به 12000 نفر در سال 1913-1914 م رسید . شهر احواز بیشترین افزایش جمعیت را شاهد بود. بندر ناصری(آخراصفالت) در سال 1896-97 م تنها 9600 نفر جمعیت داشت، بندر امانیه نیز جمعیت این چنینی داشت. اما به دلیل احداث جاده ها و مراکز تجاری شهر احواز رشد سریعی را تجربه نمود و بدینگونه محله های بندر ناصری و امانیه رشد قابل ملاحظه ای نمودند و شهر اهواز به عنوان مرکز شهر رشد مضاعفی نمود.
در آخر اصفالت(خیابان زند) و خزعلیه اهواز و غیره این تعمیرگاهها شاهد این تحول اجتماعی و اقتصادی بودند.

عدم وجود تعصب نزد جامعه عرب الاحواز، نشانه رشد فکری و آگاهی سیاسی است، بدین سبب سرپرسی سایکس ساکنان احواز را غیر متعصب و انسان های مترقی در قرن 19 م تلقی نمود و آینده آنها را درخشان پیش بینی نمود، اما از سوی دیگر تعصب خشک و عقب مانده گی حاکم کنونی در احواز را می توان ناشی از سیاست های حکومت فارس محور طهران در قبال این ملت محروم قلمداد نمود.
سرپرسی سایکس ذکر می کند که:
“برای اهواز چون محل تقاطع طرق دریایی و نقطه اتصال خطوط تلگراف است و احواز نسبتا خوبی و سکنه آن متعصب نیستند، آتیه درخشانی را پیش بینی می کنم.”(ص 284 همان منبع)
General Sir Percy Molesworht Sykes
این اثر مهم در سال 1902 نوشته شد.
The thousand miles in Iran or 8 years in Iran.

Related Post