تراوشات افکار پوسیده ایرانشهری: عربها سوار بر شتر و ترکان بر پشت اسبان به ایران آمدند، حتما آریاییها با ایرباس آمدند!
صفحه «مبارزه با نژادپرستی و افترا» تویت جالبی را از تورج دریایی تاریخ نگار متخصص دوره ساسانیان و یکی از نظریهپردازان «ایرانشهری» باز نشر کرده که نشان میدهد این نظریه فاشیستی چه نگرش تبعیض آمیزی نسبت به ملیتهای غیر فارس دارد.
این نگرش نژادی و دگرستیز توسط شخصی مطرح میشود که در حال حاضر، استادِ « تاریخ، مطالعات و فرهنگ ایرانی» در دانشگاه کالیفرنیا، ارواین است. همچنین او رئیس مرکز ایرانشناسی ساموئل مارتین جردن در این دانشگاه است، یعنی در کشوری که سالهاست پلشتی تبعیض نژادی و نژادپرستی را زدوده است.
جناب دریایی، ایران حقیقی نه آنی است که شما در ذهنیت دارید، بلکه محدوده جغرافیایی آن را دقیقا شاهنامه تعیین میکند که به آن خواهم پرداخت، در اینجا تنها به شما یادآوری میکنم که عربهای اهواز پیش از اسلام در سرزمین خود که فردوسی آن را «کشور اهواز» مینامد و آن را از ایرانشهر فرضی شما جدا میکند، میزیستهاند، کسروی از مناطق مناذر الکبری و مناذر الصغری و رمیله نام میبرد که پیش از اسلام سرزمین قبایلی از بکر ابن وائل مانند بنی العم و بنی حنظله بوده و وجود دولت میسان بر بخش اعظم اهواز و بخشهایی از جنوب عراق خود گواه دیگری بر این امر است اما برای شناخت جغرافیایی حقیقی ایران شاهنامه که اساس نظریه ایرانشهری جنابعالی است شما به متن نقل شده زیر ارجاع میدهم که بسیار منطقی و مستدل است تا جایی که نه تنها به قول فردوسی کشور اهواز بخشی از جغرافیای ایران مد نظر شما نیست بلکه کرمان نیز در این محدوده نمیگنجد، کردها نیز وارثان مادها هستند که در جغرافیای ایران فردوسی جا ندارند این امر شامل گیلکها، مازیها و آذربایجانیها هم میشود، لذا باید تعریف مختلفی از ایران و ملیتهای آن ارایه کرد زیرا ایرانشهری شما بوی تک ملیتی و تک نژادی میدهد:
اگر کسی آشنایی اندکی با نقشه افغانستان داشته باشد، متوجه میشود که شهرها و مناطقی که در شعر فردوسی به نام شهرها و نواحی #ایران ذکر شده مانند غرچگان، بُست، طالقان، بلخ، فاریاب، مرو، کابل، قندهار، نیمروز، بامیان، پنجهیر، اندرآب، بدخشان و… همگی در قلمرو افغانستان امروز قرار دارند.
حقیقت این است که بیش از ۹۰ درصد شهرهایی که در شاهنامه از آنها نام برده شده، در بخش شرقی فلات ایران و افغانستان امروزی واقع شدهاند.
البرز کوه و سیمرغ و سام از غور در بلخ…
زال زر متولد در بلخ و وفات در چھلابدال…
رودابه دختر مھرابکابلخدای پادشاه کابلستان…
لھراسپ شاه بلخ…
گشتاسپ و زریر دو شھزاده در مرغزار کابل …
پادشاھی گشتاسپ در بلخ، ظھور زردھشت در بلخبامی…
لھراسپ معتکف در آتشکده، برزین (یا) نوشآذر در بلخ …
اسفندیار و رستم دستان، سھراب پسر رستم و تھمینه دختر شاه سمنگان (شهری در بین مزارشریف و کابل)…
در نیمروز (شهری درجنوب غربی افغانستان) تدارک جنگ بین پدر و پسر رستم و سهراب…
کشته شدن سھراب، کک کوھزاد پھلوان (مرباد)، قلعه کک کوھزاد در فراه، برزویشنگانی – شغنانی (شهری در بدخشان مشترک بین افغانستان و تاجیکستان) پسر سھراب سمنگانی…
اکثر این حوادث در این شهرها میگذرد که همه عموما در افغانستان امروز یا در تاجیکستان فعلی موقعیت دارند.
۱) زابل (بیش از ۱۴۵ بار)؛ ۲) کابل (۱۱۶ بار به شکل کابل و کابلستان)؛ ۳) بلخ (۵۲ بار به عنوان مرکز کشور ایران و شهر مقدس زرتشتیان)؛ ۴) سیستان (سی بار ذکر گردیده که مطابق با جغرافیای زابل و زابلستان است)؛ ۵) نیمروز (بعنوان مرکز زابلستان و سیستان وگاه معادل هرکدام از آنها بارها در شاهنامه ذکر گردیده است)؛ ۶) هرات (در ده جای شاهنامه ذکر گردیده است)؛ ۷) سمنگان (هشت بار)؛ ۸) بُست (پنج بار)؛ ۹) شغنان (از شهرهای بدخشان پنج بار)؛ ۱۰) کُندوز یا قندوز (پنج بار)؛ ۱۱) غزنی (سه بار)؛ ۱۲) دهستان (از شهرهای بادغیس که نام آن پنج بار در شاهنامه آمده)؛ ۱۳) طالقان (یکی مرکز تخارستان و دیگری در حوزۀ مرغاب بین مرو و بلخ ـ سه بار نام برده شده)؛ ۱۴) غرچگان (در هزاره جات کنونیب و ده وسهبار در شاهنامه ذکر گردیده)؛ ۱۵) مرورود (در حوزۀ مرغاب که فردوسی سه بار از آن یاد کرده)؛ ۱۶) بامیان (دو بار)؛ ۱۷) قندهار (دو مورد).
سایر شهرها و نواحی که نامشان در شاهنامه آمده: ۱۸) فاریاب ۱۹) جوزجان ۲۰) بدخشان ۲۱) غور ۲۲) پنجشیر ۲۳) اندرآب ۲۴) جَرَم در بدخشان که به شکل چَرَم آمده ۲۵) بامین از شهرهای ولایت بادغیس ۲۶) گرزوان از شهرهای ولایت فاریاب ۲۷) دینوو.
کوهها: البرز (۱۰ بار) هندوکش به شکل هندوکوه یا کوه هند آمده، سفید کوه به شکل سپیدکوه آمده.
رودها: جیحون یا آمو (۶۸ بار) هلمند (۱۱ بار) و کاسه رود (سه بار) ذکر شده است.
این در حالیست که هیچ نامی از شهرهای شمالی، شمالغربی، شمالشرقی، جنوبی، جنوب غربی و حتی مرکزی ایران امروز برده نمی شود…
توجه کنید به مصرعی که می گوید:
“ز کرمان به ایران شدم”!
یعنی حتی کرمان هم مشمول جغرافیای ایرانِ شاهنامه نبود!
مسعود الفك