.ادامه مقاله : استراتژی جدید آمریکا ، انتخاب های ایران و وظایف ما

عبدالخالق جرفی
قسمت آخر
وضعیت های مختلف در ایران در هر فرضیه احتمالی
حال می خواهیم تاثیرات اصلی هر تابلوی احتمالی در وضعیت داخل را ببینیم . هدف این است که وظایف خودمان را تعریف کنیم . و تاکتیک اصلی مبارزاتی را انتخاب کرده و از قبل برای آن آماده شده باشیم .
شرایط داخلی بالطبع متاثر از شرایط خارجی خواهد بود ، بدین معنی که هر تابلویی که جامه واقعیت بپوشد ، در آرایش صحنه تاثیر کیفی خواهد گذاشت . اگر تحریم ها شدت پیدا کند و رژیم به شرایط آمریکا گردن ننهد ، صحنه یک جور رقم خواهد خورد و اگر گردن بگذارد هم یک جور . ولی اگر مسیر به تصادم نظامی برسد ، همه چیز تغییر خواهد کرد و به سرنگونی سرعت خواهد بخشید و صحنه جامعه و مبارزه هم ، شکل دیگری بخود می گیرد که با قیام مسالمت آمیز فرق خواهد کرد . طبعا آنچه مطلوب ما است ، تهاجم نظامی آمریکا به تاسیسات نظامی و مراکز سپاه است . اما ما باید برای هر سه حالت و تابلو آمادگی لازم را کسب کنیم .
1- تشدید تحریم ها و خروج ایران از برجام ، یا ماندن آن در کادر اروپا و چین و روسیه
در واقع تلاش رژیم باقی ماندن در برجام است ولو اینکه در همین شکل لرزان باشد .
– این به رژیم امکان می دهد که اولا مانع تهاجم آمریکا به ایران شود ، حمایت سیاسی اروپا و چین و روسیه در همین راستا می تواند برای رژیم کارایی داشته باشد .
– بتواند تا دوره بعدی ترامپ برای خود زمان بخرد . در این تابلو رژیم می تواند روی تضادهای مختلف خارجی حساب باز کند . بویژه اینکه رژیم ، تشدید تحریم ها و حتی بیانیه 12 ماده ای وزیر خارجه آمریکا را ، فشار برای بازگشت به برجام در شکل دلخواه آمریکا تلقی می کند و نه زمینه جهت تهاجم نظامی . بهمین خاطر بیشتر از هر چیز در این زمینه به مقابله خواهد پرداخت .
تحریم های جدی می تواند بمثابه تسریع کننده شکل گیری اعتراضات در داخل باشد . فقر اقتصادی و فساد حاکمیت ، شرایط قیام را در تمام شهرها فراهم کرده و می کند . اعتراضات روزهای اخیر در کازرون و مهمتر از همه اعتصاب کامیونداران علائم این شکل گیری ها می باشد .
اما در صورتیکه مسیر احتمالات به سمت تغییر رژیم بچرخد و به سمت تصادم نظامی برود ، ما با یک صحنه جدیدی مواجه خواهیم بود که  اگر سازمان یافته و مسلح وارد آن نشویم ، بطور حتم آینده را آنطور که می خواهیم ، بدست نخواهیم آورد .
احتمالات صحنه تا زمانی که اوضاع به آشوب کشیده نشود ، همان شکل سابق است که چه بسا در جاهایی به خشونت کشیده شود . می توان قیام های دیگری را در چشم انداز دید ، اما شروع می تواند در حوزه های کارگری رخ بدهد . یعنی با اعتراضات کارگری و اعتصابات و تحصن ها مواجه خواهیم شد که در صورتیکه با اعتراضات خیابانی همراه شود به قیام منجر می شود . اینکه رژیم موفق شود مهار کند یا نه ، به سازمان یافتگی و سراسری بودن آن بر می گردد .
وظایف ما
در الاحواز بدلیل اینکه سازمان یافتگی شکل واقعی بخود نگرفته و همچنین در حوزه های کارگری و اصناف دیگر تشکل های لازم را نداریم و یا اساسا فاقد چنین تشکل هایی هستیم ، این اعتراضات شکل خیابانی بخود می گیرد . همچنین این اعتراضات خیابانی دارای مشخصاتی است که که باید به آن توجه کافی معطوف ساخت تا بتوان از آن نتیجه کافی گرفت .
زمینه های اعتراضات خیابانی در الاحواز همیشه موجود است و تجربه نشان داده است که کافی است ” جرقه ” ای زده شود تا هزاران نفر به خیابانها بیایند و به اعتراض بپردازند . مهمترین زمینه ای که می تواند اعتراضات را شکل بدهد ، سوژه ” هویتی ” است . منظور از سوژه ” هویتی ” ، آن چیزی است که مستقیما به سیاست رژیم ایران در قبال هویت عرب مربوط می شود . این سوژه می تواند مبنایش اقتصادی باشد ، یعنی اخراج کارگران عرب و یا عدم استخدام کارگران عرب ، تصرف زمین های کشاورزی و یا اخراج ساکنان از یک منطقه روستایی ، ووو یا مبنایش سیاسی – امنیتی باشد ، مثل ساکن کردن اقوام دیگر در مناطق عربی و یا دمیدن روحیه ناسیونالیسیتی ضد عربی در این یا آن رسانه وو . در این شرایط ما باید با حفظ شعار اقتصادی یا سیاسی آن سوژه ، سمت و سوی ” هویتی ” به آن بدهیم . دلیل اصلی هم در این است که تضاد اصلی ما با رژیم جمهوری اسلامی ایران ” ملی ” است و نه ” طبقاتی ” . و بهمین خاطر اگر به این اعتراضات و اعتصابات ووو بعد ” ملی – هویتی ” ندهیم ، نمی توانیم در این شرایط تعیین تکلیف و سرنوشت ساز ، جایگاه آینده اقلیم الاحواز را تضمین و یا آنطور که می خواهیم ترسیم کنیم . و بدلیل اینکه تشکیلات مستقل کارگری و امثال آن نداریم مجبور می شویم در پس شعارهای طبقاتی ، جزیی از خواست و اعتراض سراسری شویم و نتوانیم زیر چتر یک ” کیان سیاسی ” مستقل ، آینده خلق الاحواز را تضمین کنیم . تجربه سرنگونی رژیم شاه ، شاخص بسیار روشنی برای ما می باشد .
موتور محرک
طبعا برای اینکه بتوانیم به این مهم دست پیدا کنیم ، نیاز داریم مجموعه هایی داشته باشیم که نقش موتور محرک را ایفاء کنند . این موتورهای محرک که از عناصر پیشتاز ، آگاه و مسئول تشکیل شده است ، از هر ” حادثه ” ای و مناسبتی ، یک ” جرقه ” ایجاد می کنند و اعتراضات را برپا می کنند . اعتراضات چندین ساله نشان می دهد که چنین افراد و مجموعه هایی هستند ، صرفنظر از ضعف ها و قوت های این مجموعه و گرایشات مختلفی که نمایندگی می کنند ، این موتور محرک باید در هر منطقه و محله برپا شود . تا بتوانند در هماهنگی با هم به ایجاد اعتراضات و ترسیم مسیر آن بپردازند . طبعا شاخص اصلی این مجموعه ها و موتورهای محرک ، توان تلفیق کار علنی با کار مخفی است .
در صورتیکه تضاد آمریکا با رژیم ایران به نقطه برگشت ناپذیر و برخورد نظامی بیانجامد ، دیگر نمی توان فقط با اعتراضات ادامه داد ، این احتمال که شیرازه قدرت نظامی و پلیسی رژیم از هم بپاشد و به نوعی وارد یک جنگ داخلی شویم ، ما را مجبور می سازد که پیشقدم شده و با تمام توان صحنه را بدست بگیریم . برای این منظور تنها راه تهاجم به مراکز قدرت از هم پاشیده رژیم و تسخیر آنها است .
حال باید دید اساسا ما چنین توانایی و امکانی داریم ؟
1- بالاترین توانایی ما ، خود مردم هستند . برای سالهای سال است که بر همه ثابت شده است که مردم ما ، آمادگی پرداخت هزینه را دارند . کافی است که چشم انداز درست برای آنها ترسیم شود ، از هیچگونه فداکاری مضایقه نخواهند کرد .
2- توانایی دیگر حضور انبوه جوانانی است که دست به تشکیل مجموعه هایی با درجات متفاوت از سازمان یافتگی است که در هر شرایطی به کار مبارزاتی مشغول هستند .
3- قدرت بسیج مردم بوسیله این مجموعه ها ، توانایی دیگری است که باید روی آن حساب کرد .
4- داشتن کانال تلویزیونی که می تواند بصورت مستقیم همه فعالیت ها را پوشش داده و چه بسا خط دهی در صحنه را انجام دهد .
5- توان تاثیر گذاری و به حمایت در آوردن بعضی از کشورهای عربی است که در تضاد آشتی ناپذیر با رژیم ایران قرار گرفته اند .
6- توان رسانه ای کردن فعالیت های داخلی در سطح جهانی و منطقه ای و همچنین مطرح کردن آن در سطح وسیعی از موسسات بین المللی و عربی
چگونگی استفاده از این توانایی ها
طبعا این توانایی ها و امکانات را داریم . و بوضوح در تمام این سالیان ارتقاء و تکامل آن را مشاهده کردیم . اما در استفاده از آنها ما با موانع زیادی روبرو هستیم . اصلی ترین موانع به خود ما بر می گردد . هنوز بعد از سالیان ، نتوانستیم خط واضح و روشنی برای مبارزه درازمدت که قابل اجرا باشد ترسیم کنیم . هنوز نتوانستیم توان و امکانات خود را روی هدف اصلی متمرکز سازیم و هنوز نتوانستیم در داخل مخاطب اصلی را متشکل سازیم .  و همه اینها به دشمن کمک می کند تا بتواند براحتی اعتراضات و قیام های متعدد خلق عرب الاحواز را سرکوب کند .
برای اینکه بتوانیم از این امکانات استفاده بکنیم ، نیاز داریم ، یک برآورد و ارزیابی واقعی از خودمان بکنیم . برای این منظور باید حجم و ثقل خود را صادقانه برسمیت بشناسیم و در آن محدوده کار کنیم . اگر یک تشکلی هستیم که امکانات مادی و انسانی ، چه در داخل و چه در خارج داریم ، طبعا باید مسئولیت اصلی را بر دوش خود احساس کنیم . و با یک برنامه ریزی مشخص ، رهبری این مرحله را بدست بگیریم . این برآورد در این موارد خلاصه می شود :
– آیا امکان ارتباط با افراد با نفوذ و موسسات دولتی در کشورهای مختلف عربی و اروپایی و آمریکایی را داریم و می توانیم با آنها کار کرده و تاثیر گذار باشیم ؟
– آیا امکان ارتباط با سازمان های دیگر و بویژه اپوزسیون را داریم و می توانیم با آن کار کرده و روی آن تاثیر بگذاریم ؟
– آیا رسانه فراگیر که توان ارتباط با توده داخل کشور را داشته باشد و بتواند در حداقل آن ، شنونده داشته باشد در دست داریم ؟
– آیا مینیم های ارتباط با عناصر فعال در داخل کشور را داریم و می توانیم روی آنها تاثیر گذاشته و آنها را تبدیل به عناصر کارامد در صحنه و پیشبرنده خط و خطوط بکنیم ؟
در صورتیکه این مشخصات را دارا هستیم ، یعنی تمام عناصر کار برای رهبری در این مرحله را دارا هستیم . وقتی تمام این الزامات آماده هستند ، آنچه می ماند برنامه ریزی و کار مستمر و شبانه روزی است .
برای پیشبرد کارمان در داخل باید روی ” کیفیت ” کار کنیم . و در خارج کشور روی ” کمیت ” .
کیفیت در داخل بدین معنی است که عناصر و مجموعه هایی باید داشته باشیم که منظم و متعهد باشند . نیازی نیست حتما تعداد آنها زیاد باشد . ملتزم باشند و مسئول . یعنی یک رابطه دو طرفه با همدیگر باید داشته باشیم . این رابطه بر اساس ” دادن رهنمود ” و ” پیشبرد ” آن است . اگر این رابطه برقرار شود ، ما می توانیم مطمئن باشیم که عناصر کیفی پیدا کرده ایم که می توانند موتور محرک و عامل پیشبرنده خط و خطوط مبارزه باشند . طبعا همه مردم داخل کشور ولو اینکه به فراخوان ها جواب مثبت می دهند و در اعتراضات و تظاهرات شرکت می کنند ، نمی توانند این نقش را ایفا کنند ، مردم با مشکلات زیادی مواجه هستند که نمی توانند بطور حرفه ای و یا نیمه حرفه ای کار کنند ، پس این وظیفه را تعداد اندکی بعهده می گیرند ، این تعداد اندک اما ، بخاطر آموزش هایی که می بینند و بخاطر اینکه مساله معیشتی آنها حل می گردد ، می توانند بطور ویژه روی این کار متمرکز شوند .
منظور از ” کمیت ” در خارج ، یعنی تا می توانیم با تعداد بیشتری از افراد چه عرب و چه غیر عرب در تماس باشیم و آنها را برای این منظور بکار گیریم . نیازی نیست که این افراد همیشه باشند و در تمام کارهای ما حضور بهم رسانند ، مهم این است که در ارتباط باشیم و بتوانیم مسائل خودمان را به آنها رسانده و در شرایط مشخص آنها را وارد کنیم . هر کدام از این افراد جایگاه و موقعیتی در منطقه وشهر یا کشور خود دارد که می تواند در مینیمم پیام رسان باشد . از طریق همین افراد است که ما می توانیم به موسسات دیگر راه پیدا کرده و نظرات خود را مطرح کرده و پیشتیبانی آنها را هم داشته باشیم .
تضادها و مشکلات
تضاد اصلی ما برای پیشبرد خط مبارزاتی در داخل و خارج ، فقدان یک سازمان رهبری کننده است . این به معنای نبود یک تشکل که در صحنه حضور داشته باشد نیست ، بلکه بخاطر عدم توانایی یکی از این تشکل ها در دست گرفتن امور و پیشبرد کارها است . تشکل های مختلفی در خارج از کشور هستند که دیگر امیدی به کار مشترک بین آنها نیست و بهمین دلیل باید دید کدام یک می تواند با وصل کردن خود به مبارزات داخل و اثر گذاری روی آنها ، خود را پرچمدار مبارزه و مقاومت در این مرحله کند . این تضاد در داخل کشور هم بوضوح دیده می شود . مجموعه های زیادی هستند که نه فقط یکدست نیستند بلکه توان یکدست شدن را هم ندارند . علاوه بر همه اینها حاضر نیستند جهت خروج از این بن بست با تشکلی در خارج از کشور که توان کار با آنها را دارد ، ارتباط منظم و سیستماتیک برقرار کرده تا از این مرحله عبور کنند .
راه حل های آنی و راه حل های استراتژیک
راه حل آنی برای عبور از این تضاد ، ارتباط با مجموعه هایی که در صحنه حضور دارند ، چه بسا بسیاری از این مجموعه ها حضور موثر نداشته باشند ، اما نفس این ارتباط و ادامه آن و همکاری متقابل و تقویت آنها ، می تواند در این شرایط دشوار و حساس که نیاز به یک همکاری فشرده بین داخل و خارج هست ، می تواند در زمان مشخصی به نتیجه برسد .
راه حل درازمدت در این است که سازمان مستعد برای رهبری ، از همین الان شروع کند به تشکیل مجموعه های مستقل از دیگران ، یعنی مجموعه های جدید با عناصر جدید . افراد زیادی وجود دارند که مستعد و آماده نظم پذیری هستند . ولو اینکه بدلایل امنیتی از طریق ارتباط مستقیم این امر میسر نباشد ، بوسیله رسانه هایی که هر سازمان دارد می تواند رهنمودهایی در این زمینه داد . این رهنمودها که ناظر بر چگونگی ایجاد مجموعه های تشکیلاتی و کار تشکیلاتی است ، راه خود را باز خواهد یافت و مخاطبین خود را پیدا خواهد کرد . افراد با در دست گرفتن چنین رهنمودها و آموزش هایی ، خود بطور مستقل و بدون ارتباط مستقیم ، مجموعه های خود را که از نظر فکری و خطی با سازمان مربوطه در ارتباط باشند ، تشکیل خواهند داد .
در نهایت باید گفت که زمان زیادی در پیش رو نداریم و باید خود را برای هر احتمالی آماده کنیم .
تمام .

By A A

Related Post