مردم ایران تنها اما مبارز

نه از جلسات قرآنی با هدفهای انقلابی طالقانی خبری هست، نه از شعرهای تشنه آزادی اخوان ثالث. دیگر نه سخنرانیهای پرصلابت شریعتی هست و نه شعرهای دلگرم کننده شاملو.
مردم ایران که حالا بر علیه ظلم حاکم بر زندگیشان به پا خاسته اند و دلایلشان هم برای این کار بسیار ساده و واضح است بیش از هر زمان دیگر تنها هستند.
صدایی از هیچ نخبه ای شنیده نمی شود. گویی همه آنها منتظر مانده اند ببینند اعتراضات به چه نتیجه ای می رسد پس از آن تحلیل خود ارائه کنند. در حالی که سال 57 این نخبگان بودند که پس از تجربه سال ها مبارزه با رژیم حاکم سابق، عامه مردم را به سمت و سوی انقلاب هدایت می کردند، در اعتراضات روزهای اخیر در ایران که دیگر نه به دلیل خواست عمومی برای رسیدن به گشایش سیاسی بیشتر مانند آنچه در انقلاب 57 رخ داد، بلکه به سبب عدم توان نظام در پاسخگویی به ابتدایی ترین خواسته های مردم مانند؛ اشتغال، رفع گرانی، داشتن هوای پاک روی دادند. مشاهده می شود نخبگان تاکنون در برابر این مبارزات سکوت اختیار کرده اند.
سکوتی که به نظر می آید حاصل خفقان و فشاری است که رژیم حاضر بر علیه نخبگان به کار می برد.
به نظر می آید برخلاف روند معمول چنین جنبش هایی که با هدایت نخبگان به پیش می روند، مردم ایران این بار ناگزیرند به خود تکیه داشته باشند و منتظر ظهور لیدر نباشندکه حاضر باشد کنارشان بایستد، هزینه بپردازد و مقابل دیکتاتوری نظام مقاومت کند.
اگرچه این بار مردم ایران بیش از هر بار خود را تنها می بینند اما توجه به یک نکته می تواند آنها را امیدوار و دلگرم کند.
نکته مورد اشاره این است که ترکیب معترضان به گونه ای شکل گرفته که هر یک از آنها دارای سطحی از آگاهی، سواد و حتی شجاعت هستند که دیگر نیاز چندانی به داشتن لیدر برای ادامه اعتراضاتشان احساس نمی شود وجود تعداد زیادی از جوانان بیکار با داشتن تحصیلات عالی در بین معترضان درستی این نکته را ثابت می کند.
هماهنگی بین شرکت کنندگان در این جنبش که باید توسط یک لیدر انجام شود هم از طریق شبکه های مجازی صورت می گیرد تا به این شکل خلا نبود لیدر در این مورد هم پر شود.
سرور پور موسوي

By A A

Related Post