سرنوشت عراق در گرو صف‌بندی‌های سیاسی

موسی شریفی – حمله ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۳ به عراق و سقوط نظام صدام حسین، سرآغاز فصل جدیدی برای این کشور شد. این حمله نه تنها به سقوط رژیم بعثی عراق منجر شد بلکه باعث نابودی دولت (STATE) در این کشور و انحلال موسسات ملی- دولتی گشت که ضامن امنیت و ثبات هر کشور به شمار می‌روند. این حمله باعث بی‌ثباتی و ایجاد خلاء قدرت در مرکزیت عراق شد. این خلاء قدرت، کشور را در موجی از خشونت، بی نظمی و هرج و مرج فرو برد که یک طرفش شبه‌نظامیان شیعه وابسته به رژیم ایران مانند سپاه بدر، حزب‌الله و عصایب حق و شاخه‌ وشعبه‌های دیگر تابع سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران با هویت شیعی قرار داشت و یک سوی آن گروه‌های تروریستی القاعده و داعش با هویت سنی.

این تنش فرقه‌ای ویرانگر با گذشت بیش از ۱۵ سال هنوز هم پایان نیافته است. در زمان حمله آمریکا به عراق ده‌ها دانشمند، مهندس، متفکر، شاعر و خلبان‌های ارتش این کشور به صورت مرموزی توسط سازمان‌های اطلاعاتی کشورهای خارجی ترور شدند؛ برخی ایران را به دست داشتن در این ترورها متهم کردند و برخی موساد اسرائیل را، اما یکی از خلبانان نجات‌یافته این ترورها گفت قاتلان خلبان‌ها و دانشمندان عراق، سپاه ایران و دست‌نشاندگان آن بودند و برای انتقام از زمان جنگ این پروژه قتل‌ها را دنبال می‌کردند.

در وبسایت «موهوبون» متعلق به دانشمندان و مخترعان جهان عرب، یک لیست از ۱۴۲ دانشمند فیزیک، مخترع صنایع نظامی و خلبان عراقی وجود دارد که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ ترور شدند.

خانم دکتر هدی النعیمی دانشمند فیزیک عراقی در امارات در برنامه تلویزیون روسی آر.تی گفت که حدود ۶۰۰ دانشمند کشته شدند. به گفته‌ی وی، آمریکا لیستی از علمای عراق در سال ۲۰۰۲ خواسته بود تا از آنها درباره اسلحه کشتار جمعی بازجویی کند اما عراق آن را نداد. او می‌گوید برخی ها به دلیل مذهبشان به دست فرقه‌گرایان کشته شدند و برخی به وسیله اسرائیل. او همچنین می‌گوید ایران برخی‌ها را خرید و برخی که موافق نبودند به ایران بروند به وسیله عوامل داخلی کشته شدند.

تلویزیون الجزیره نیز برنامه مستندی داشت درباره قتل دانشمندان و خلبانان عراق که در آن حکومت ایران و المالکی متهم به قتل این دانشمندان شدند. الجزیره بر اساس منابع ویکی‌لیکس در این برنامه می‌گوید که ایران با کمک مالکی این افراد را با انگیزه انتقام و از ترس مسائل امنیتی و کینه‌توزی و به خاطر همکاری آنها با رژیم صدام به قتل رساندند.

در یک صفحه فیس‌بوکی مربوط به ارتش سابق عراق که توسط کسانی که از عراق خارج شده‌اند اداره می‌شود به نقل از ساندی تایمز و ویکی‌لیکس در سال ۲۰۰۵ آمده است که اغلب قتل‌ها به دست رژیم ایران و مزدوران آن در انتقام از خلبانانی که در جنگ با ایران شرکت کرده بودند صورت گرفت. در همین صفحه فیس‌بوکی از خلبانی به نام مثنی التکریتی صحبت می‌شود که گفته حتی وقتی به عمان هم فرار کرد باز هم مورد تهدید قرار گرفت. او همچنین گفته «کسانی که مرا تهدید کردند حتی مناطقی که در ایران بمباران کرده بودم، به من یادآوری کردند و گفتند سزای تو مرگ است و مانند ۴۰۰ تا ۶۰۰ خلبان و دانشمند دیگر باید کشته بشوی.»

در این منابع آمده است که مسئله قتل نخبه‌های عراق همه جا منتشر شده بود؛ هم به دلایل فرقه‌ای و مذهبی از سوی رژیم ایران و سپاه قدس و هم از سوی اسرائیل که همه دانشمندان در کشورهای عربی و مسلمان‌نشین را از بین می‌برد، از مصر و دهه‌ی هفتاد گرفته تا عراق و ایران.

وضعیت عراق تحت اشغال و ضعیف باعث شد که دیگر کشورهای منطقه به فراخور اهداف منطقه‌ای و منافع امنیتی- ملی خود سعی کنند از یک سو به بسط نفوذ در این کشور دست بزنند و از سوی دیگر مانع افزایش نفوذ رقبا در عراق شوند. یکی از این بازیگران منطقه‌ای که نقش بسیار منفی در عراق بازی کرد رژیم ایران بود. مقامات تهران به واسطه سپاه قدس یک سیاست خارجی متناقض در عراق را دنبال کردند؛ آنها برای به چالش کشیدن آمریکا در عراق هم به القاعده و گروه‌های سنی مسلح کمک می‌کردند و هم به شبه‌نظامیان شیعه. ایران گروه‌های مسلح شیعه را تا دندان مسلح کرد و دست آنها را در قتل عام سنی‌ها و کوچ دادن آنها از بصره، بغداد و بعدها شهرهای غرب عراق باز گذاشت.عراق از سال ۲۰۰۳ تا اولین انتخابات سال ۲۰۰۵ بدون داشتن دولتی به مفهوم حقیقی دولت- قانون در سایه حضور انواع و اقسام شبه‌نظامیان وابسته به خارج در برکه‌ای از خون می‌غلتید. این کشور در این مدت به طور غیرمستقیم توسط آمریکا اداره می‌شد. آمریکایی‌ها بعدها از کرده خود پشیمان شدند و در نهایت با تحمل بیش از ۴۰۰۰ سرباز کشته و هزاران زخمی در اولین دور ریاست جمهوری اوباما عراق را ترک کرده و کلید این کشور فلاکت‌زده را به نوری المالکی نوکر حلقه به گوش حکومت ایران سپردند.

وجود و حضور علنی ایران باعث افزایش تنش‌های مذهبی فرقه‌ای شد. در این مدت شیعیان وابسته به ایران که بعدا در قالب احزاب سیاسی قد علم کردند با کردهای شمال عراق ائتلاف می‌کردند و علیه سنی‌ها موضع می‌گرفتند و برای آمریکایی‌ها این‌گونه وانمود می‌کردند که هر سنی حتما بعثی و هوادار صدام است و هر هوادار صدام یعنی ضد آمریکایی‌هاست و این مقاومتی که نیروهای آمریکا را می‌کُشد همه سنی و هوادار صدام‌اند در صورتی که اینگونه نبود. اغلب بمب‌های جاده‎ای را رژیم ایران به القاعده می‌داد و القاعده هیچ رابطه‌ای با رژیم سابق عراق نداشت.

پایان ائتلاف سیاسی شیعه– کُرد

درائتلاف کرد- شیعه‌ی عراق، هر کدام از آنها برای لیلای خود می‌خواند. کردهای شمال عراق می‌خواستند از شیعیان وابسته به ایران که به خاطر تفکر فرقه‌ای هیچ‌گونه گرایش یا احساس ملی به عراق نداشتند و ندارند، پلی برای رسیدن به استقلال بسازند و شیعیان نیز با استفاده از وجود کردها در پارلمان و انتخابات می خواستند سنی‌های عراق را نه تنها به حاشیه برانند بلکه در احساسی انتقام‌جویانه از گذشته برای همیشه آنها را در عراق بی‌نقش و بی حضور کنند. در این میان حماقت برخی سنی‌ها در پناه دادن به القاعده و داعش در مناطق خود به اهداف شوم شبه‌نظامیان جنایتکار وابسته به ایران خدمت مجانی کرد و در نهایت مناطق آنها به بهانه القاعده و سپس داعش کاملا نابود شد. شیعیان و کردها با ائتلاف خود و با به حاشیه راندن عرب‌های سنی توانستند قانون اساسی عراق را طوری تدوین کنند که حتی «هویت عربی» عراق را از آن ساقط کنند. عراق در تعریف سیاسی جدید پس از اشغال آمریکا تبدیل شد به «کردها، شیعه‌ها، سنی‌ها»! «هویت عربی» ۸۵% عراق که چتری فراتر از همه این واژه‌هاست حلقه مفقوده این تعریف نوظهور بود و در قانون اساسی هم گنجانده نشد.

این کشور تا چند ماه پیش نه تنها از فضای عربی خود کاملا جدا بود بلکه با فشار و نفوذ رژیم ایران رویکردی خصمانه با ذات خویش و با فضای عربی خود پیدا کرده بود. این وضعیت با واقعیت‌های تاریخی و پیشینه فرهنگی عراق همسویی نداشت. عراق کشور موسس اتحادیه عرب و مهد شعرای بزرگ همچون المتنبی، الجواهری، السیاب، نازک الملائکه و الرصافی است و مانند ایران اقوام و مذاهب مختلف در طول تاریخ در این کشور در کنار هم با صلح و صفا زندگی مسالمت‌آمیزی داشتند. فرقه‌گرایی فراورده‌ جدیدی بود که القاعده و جمهوری اسلامی برای عراق به ارمغان آوردند برای همین نتوانست در این کشور ریشه‎ بدواند و پس از یک دهه درخت آن پژمرده شد.

عراق با همه مشکلات، جنگ داخلی و فساد مسئولانش بخصوص نوری المالکی و معاونان آن که یک سوم کشور را به داعش تسلیم کردند، به کمک کشورهای غربی و برخی کشورهای منطقه‌ای توانست مرحله خطرناکی را پشت سر بگذارد.

از نظر وضعیت سیاسی داخلی طی سال‌های گذشته همیشه پس از انتخابات کردهای عراق با شیعیان ائتلاف می‌کردند و با کسب آرای بیشتر، ساختار سیاسی قدرت را بر اساس سهم‌بندی‌های فرقه‌ای وحزبی تشکیل می‌دادند، پست‌ها نیز به همین شکل توزیع می‌شد؛ نخست وزیر از شیعیان، رئیس جمهور از کردها، و رئیس پارلمان از میان سنی‌ها انتخاب می‌شد و در واقع یک نوع دمکراسی توافقی نه براساس صلاحیت و کارآمدی افراد بلکه بر اساس گرایش‌های فرقه‎ای سنی- شیعی و ائتلاف‌های ضامن منافع حزبی صورت می‌گرفت.

طی این سال‌ها کشورهای همسایه عراق بر نحوه اداره این کشور و سهم نفوذ میان همدیگر همیشه اختلاف داشتند. البته کشورهای عربی نفوذ چندانی در عراق نداشتند. برخی رسانه‌ها نام پادشاهی سعودی را به عنوان حامی سنی‌ها در عراق به میان می‌آورند اما سعودی‌ها منکر این ادعاها می‌شدند. به‌خصوص که در زمان ملک عبدالله ریاض به طور کلی عراق را ترک کرد و دیگر کشورهای عربی نیز به خاطر مشکلات خود و بعدها به دلیل آغاز جنبش‌های موسوم به «بهار عرب» نقشی در عراق ایفا نمی‌کردند. بنابراین بازیگران اصلی در عراق، حکومت‌های ایران و ترکیه بودند .ایران در جنوب و مرکز و ترکیه در شمال؛ تا اینکه در دسامبر سال ۲۰۱۳ داعش ظهور کرد و با اشغال موصل دومین شهر عراق و شهرهای فلوجه و تکریت و برخی مناطق اقلیت ایزیدی‌ها تمام معادلات سیاسی را در عراق به هم ریخت.قبل از هجوم داعش، دولت مالکی که مورد حمایت رژیم ایران و شخص خامنه‌ای بود در گزارش سازمان ملل به عنوان فاسدترین دولت در سطح جهان شناخته شد. مالکی با اتخاذ سیاست فرقه‌گرایانه و ابزارهای سرکوب مخالفان به‌خصوص در مناطق سنی‌نشین زمینه نارضایتی را در مناطق غرب و شمال عراق به وجود آورد و این فرصت را به داعش داد تا مورد حمایت ناراضیان در این مناطق قرار گیرد. المالکی فکر می‌کرد با آمدن داعش در برخ مناطق او می‌تواند او را شکست بدهد و بقای خود را بر پست نخست وزیری تضمین کند برای همین نیروهایش در برابر داعش مقاومت نکرد و حدود ۳۰ هزار لشکر مالکی در برابر ۳ هزار داعشی مسلح فرار کردند و در سال ۲۰۱۳ موصل سقوط کرد؛ برخلاف نقشه مالکی، سقوط موصل به نفع او نشد و دولت و نهادهای عراق را در بدترین شرایط به حیدر العبادی تحویل داد. دولتی با ساختاری پوسیده که فساد در سراسر پیکره آن رخنه کرده با ارتش و نیروی امنیتی‌ متلاشی شده و کشوری که یک سوم خاکش در اشغال داعش و شمال آن هم به دست کردها بود که به طور مستقل وخارج از چارچوب قانونی کردستان عمل می کردند، تسلیم العبادی شد.

العبادی با کمک ائتلاف بین‌المللی توانست داعش را شکست بدهد و در نهایت در سال ۲۰۱۷ همه عناصر این گروه تروریستی را از عراق بیرون کرده و بر خرابه‌های مانده از داعش با سربازان خود پیروزی را جشن گرفت. العبادی هنوز با داعش درگیر بود که رفراندوم کردستان به چالش بزرگ او تبدیل شد اما توانست بر آن نیز غلبه کند.

رفراندم کردستان وشکست ائتلاف‌ شیعیان و کردها

رفراندوم اقلیم کردستان برای استقلال در سپتامبر ۲۰۱۷ با وجود مخالفت دولت مرکزی و کشورهای منطقه و کشورهای غربی با اصرار حکومت اقلیم برگزار شد. قبل از آن اختلافات شدید نوری المالکی و بارزانی رئیس اقلیم کردستان باعث شد که ائتلاف سیاسی- مصلحتی کردها با شیعیان به پایان برسد. با پایان یافتن این ائتلاف سیاسی، شیعیان وابسته به ایران در انتخابات آینده زیان خواهند دید؛ نوری‌ المالکی که هنوز هم مورد حمایت ایران است پس از برملا شدن پرونده‌های فساد حکومتش و شکست او در برابر گروه داعش باعث شد که نه تنها پایگاه خود را از دست بدهد بلکه نداهایی برای محاکمه او نیز گاهی از سوی عراقی‌ها نیز شنیده می‌شود. از سوی دیگر رقیب او حیدر العبادی با پیروزی بر داعش، بازسازی و تقویت ارتش عراق و مبارزه با فساد در داخل این کشور توانست رضایت قوی‌ترین طیف سیاسی یعنی گرایش صدرها را به سود خود جلب کند. العبادی همچنین با بازپس‌ گرفتن مناطق مرزی اطراف موصل، شهر نفت‌خیز کرکوک، فرودگاه‌ها، تاسیسات نفتی و گذرگاه‌های مرزی اقلیم کردستان از دست پیشمرگه‌های کرد وابسته به بارزانی، توانست جبهه داخلی خود را مستحکم کند.در سال ۲۰۰۶ ایاد علاوی بر نوری المالکی پیروز شد و طیف بزرگی از سنی‌ها و شیعیان غیروابسته به ایران به او رای دادند اما در آن زمان تهران دخالت کرد و با آشتی دادن صدری‌ها با نوری المالکی توانست مالکی را نجات دهد؛ اکنون شرایط به کلی تغییر یافته؛ صدری‌ها دیگر به حکومت ایران روی خوش نشان نمی‌دهند. چند وقت پیش مقتدی صدر از پذیرش نماینده خامنه‌ای خودداری کرد. علاوه بر این مقتدی صدر اعلام کرد که حشد الشعبی باید سلاح خود را تسلیم دولت کند؛ سیستانی هم همینطور، واین برخلاف میل مقامات جمهوری اسلامی که تلاش می‌کردند که از حشد الشعبی نهادی موازی با ارتش عراق در این کشور بسازند که فرماندهان آن مانند هادی العامری و ابومهدی المهندس که نام او در لیست گروه‌های تروریست در آمریکا گنجانده شده این نهاد نظامی را کنترل کنند و هر وقت بخواهند با اشاره تهران دولت عراق را به چالش بکشند. اما این خواست ایران محقق نشد حتی از نظر قانونی نیروهای الحشد الشعبی مستقل نیستند بلکه با تصویب قانونی در پارلمان عراق فرماندهی کل این نیروها زیر دایره اختیارات و سلطه نخست وزیر قرار گرفت.العبادی علاوه بر دستاوردهای داخلی در سیاست خارجی نیز تقریبا موفق بوده است؛ او با عربستان سعودی، امارات متحده، مصر و ترکیه رابطه بسیار خوبی برقرار کرد. الاعرجی وزیر کشور عراق در مصاحبه‌ای با تلویزیون «الحدث» گفت، ما با سعودی در بالاترین سطوح امنیتی با همدیگر همکاری و مشورت می‌کنیم .مقتدی صدر نیز با سفر به امارات و سعودی تلاش کرد در کنار العبادی عراق را بار دیگر به فضای عربی خود برگرداند و این رفتارها به مزاج جمهوری اسلامی خوش نیامد. به همین دلیل رسانه‌های عربی و گاهی فارسی جمهوری اسلامی مدتی است که مقاله‌هایی گزینشی از روزنامه‌های غربی در انتقاد از حیدر العبادی چاپ می‌کنند.نه تنها حیدر العبادی و مقتدی صدر مسیر و سرنوشت سیاسی خود را از ایران جدا کردند بلکه خیلی از شخصیت‌های برجسته عراقی که پیشتر از جناح‌های حکومت ایران محسوب می‌شدند طی این مدت تلاش کردند که مسیر خود را از جمهوری اسلامی جدا کنند. این شخصیت‌ها دریافتند که جمهوری اسلامی با گفتمان فرقه‌ای خود عراق را به تنش داخلی و کشت و کشتار مذهبی سوق داده است. عراق به دلیل تنوع مذهبی و قومی نمی‌تواند به گونه‌ای فرقه‌ای طوری که خامنه‌ای می‌خواهد اداره شود. تجربه ۱۴ ساله حکومت‌های الجعفری و المالکی که هر دو مورد حمایت رژیم ایران بودند، عراق را به تباهی کشید؛ کار به جایی رسید که در شهرهای ۱۰۰% شیعه مانند کربلا و نجف و بصره مردم به خیابان‌ها ریختند و شعار «ایران برا برا» (ایران از عراق خارج شو) را سر دادند؛ به همین دلیل جریان‌های سیاسی شیعی مانند عمار الحکیم العبادی صدر به چتر ملی‌گرایی و میهن‌دوستی روی آورده‌اند و تلاش می‌کنند که همه عراقی‌ها را زیر خیمه ملت و میهن و نه فرقه و مذهب جمع کنند و با ترفندهای مختلف مسیر خود را از ایران جدا کنند. یکی از این افرادی که پس از صدر و العبادی دست به چنین اقدامی زد عمار الحکیم است که ریاست مجلس اعلای عراق را به عهده داشت.

خروج عمار حکیم از مجلس اعلای عراق و تشکیل حزب «حکمت ملی»

عمار حکیم در تاریخ ۲۵ ژوییه با اعلام خروج رسمی از مجلس اعلای عراق، از تاسیس «حزب الحکمه الوطنی» خبر داد. وی در سخنانی گفت: «عراق نیازمند یک جریان سیاسی است که این کشور را متحد و یکپارچه کند و مصالح این کشور را مد نظر قرار دهد».

سید عمار حکیم دلیل اصلی خروج خود از مجلس اعلا را تاسیس «حزب الحکمه الوطنی» برای استفاده بهتر از ظرفیت جوانان عراق در این حزب جدید و خدمت به همه کشور اعلام کرده است. حکیم افزود: «عراق منتظر تولد جریان‌های سیاسی جدید است و این جریان می‌تواند در کنار دیگر احزاب عراق وضعیت سیاسی و اقتصادی و امنیتی عراق را بهتر از قبل کند».

اینک مدتی است که سخن از کل عراق می‌رود که بسیار فراتر از منافع فرقه‌ای در این کشور است. این همه نشانگر شکست پروژه‌ی حکومت ایران در عراق است. همین حکیم و پدرش زمانی از «اقلیم شیعه» در کنار «اقلیم کردستان» صحبت می‎کردند اما اکنون به خود آمده و در یک تغییر و تحول کلی به زیرمجموعه ملی– میهنی روی آورده‌اند. هر چقدر عراقی‌ها به سوی همبستگی و همگرایی ملی پیش بروند رژیم ایران بیشتر می‌بازد. رژیم تهران با کوبیدن بر طبل تشیع و دفاع از به اصطلاح مظلومیت شیعیان به پرو‌ژه‌های تروریستی خود در منطقه خاورمیانه ادامه می‌دهد. اما تغییرات سریع در عراق زنگ خطر را برای مقامات ایران به صدا در آورده و آنها را از نتایج آینده انتخابات عراق به شدت نگرانی کرده است.

نگرانی تهران از نتایج احتمالی انتحابات عراق

اخیرا رحیم صفوی، دستیار و مشاور امور نظامی علی خامنه‌ای نسبت به نتایج احتمالی انتخابات پارلمانی سال آینده درعراق هشدار داد. صفوی، صبح سه‌شنبه ۲۸ آذر، در همایشی به انتخابات سال آینده عراق اشاره کرد و گفت: «باید نگران انتخابات ۲۰۱۸ عراق باشیم.» او افزود: «با توجه به اینکه به ‌زودی تولید نفت در عراق به بالای ۷ میلیون بشکه نفت می‌رسد، اگر ترکیب شیعیان به‌هم بخورد و تغییراتی در ترکیب مجلس و دولت شیعه عراق ایجاد شود، مشکلاتی برای ما پیش خواهد آمد.»

ربط دادن صدور نفت با تشکیل کابینه دولت عراق از سوی مشاور خامنه‌ای نشان می دهد که رژیم تهران تلاش دارد از طریق دخالت در امور داخلی عراق از این کشور به عنوان ابزاری برای اعمال نفوذ و معامله با کشورهای دیگر استفاده کند ولی عراقی‌ها به این واقعیت‌ پی برده‌اند. اکنون کسی حاضر نیست با عناصر سیاسی عراقی وابسته به ایران مانند المالکی و العامری در تشکیل ائتلاف‌ها سیاسی مشارکت کند و اگر آنها تنها باقی بمانند بی‌شک در انتخابات شکست بزرگی در انتظارشان است. این عناصر وابسته به حکومت ایران نه با کردها و نه با نیروهای سنی و سکولار و نه با شیعیان صدری و العبادی نمی‌توانند ائتلاف کنند؛‌ از همین رو نگرانی مقامات ایران کاملا بجاست . شواهد سیاسی و روند تحولات نشان می دهد که همین سرنوشت در انتظار سیاست خارجی جمهوری اسلامی در یمن و سوریه است

.مصدر كيهان لندن
نويسنده موسي شريفي

 

By A A

Related Post