استقلال طلبی یا جداییخواهی تقاضای جدایی یک فرهنگ ؛ قبیله، دین، نژاد دولت یا جنیست برای جدایی از گروه بزرگتر است. گرچه اغلب از آن برای اشاره به استقلال طلبی کامل سیاسی استفاده می شود، گروههای استقلال طلب ممکن است خواهان چیزی بیشتر از خودمختاری نباشند.
اخیراً شاهد رشد شدید استقلال طلبی در اقلیم عربستان و دیگر نقاط ایران بوده ایم. ساکنان اقلیم عربستان نظیر اکثریت ساکنان کردستان، بلوچستان و ترکمن صحرا سنّی مذهب نیستند و در نتیجه نمی توان وضعیت اخیر را به تبعیض های دولت شیعه جمهوری اسلامی علیه اهل تسنن نسبت داد. و از نگاهی دیگر تحریکات خارجی برای قوم گرایی نیز موضوع تازه ای نیست و دلیلی برای این رشد ناگهانی نمی تواند باشد.
ولازم به ذکر است که روند مخالفت و ممانعت از استقلال طلبی در ایران به روشنی از گذشته دیرباز قابل رصد شدن است همناطور که شما میدانید روند استقلال طلبی روندی انی و لحظه ای نیست و از طرفی دیگر عوامل و مولفهای مهمی می تواند در شکل گیری روند استقلال طلبی نقش داشته باشد چه بسا عوامل سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی.
آسیب های سیاسیی وقتی به وجود می آیند که نهادهایی تنظم کننده روابط بین افراد و دولت با شکست رو به رو شده و دچار تزلزل می شوند که نتیجه آن شکل گیری شکاف های عمیق بین جامعه و دولت است .یکی از این اسیب های سیاسی (( خشونت سیاسی)) می باشد . خشونت سیاسی عبارت است از کنش های اعتراضی که شکل خصمانه و غیر نهادی به خود می گیرد و طرف های درگیر به طور عامدانه ، از اجبار فیزیکی برای صدمه زدن به یکدیگر یا اموال یکدیگر استفاده می نمایند تا تغییر سیاسی را ( چه در سیاسیت ها وچه در ساختارها ) به وجود آورند .( هونگ کیو ، 1982)
عدم وجود مديران و مسئولين دلسوز، ضعف مديريت مسئولين دولتي، ضعف در اجراي قانون، فساد اداري (رشوه و …)، نبود عدالت اجتماعي، تبعيض اجتماعي، عدم رسيدگي به مشكلات، مقام پرستي برخي مسئولين، حيف و ميل اموال و بودجه بيتالمال از اهم مشكلات سياسي مطرح است. بيشترين مشكلات مردم اقلیم عربستان در حوزه مشكلات اجتماعي، مشكلاتي چون افزايش و تراكم جمعيت، امكانات ضعيف و نبود بهداشت، نبود مسكن مناسب، كمبود امكانات رفاهي (، افزايش اعتياد جوانان، بيكاري و … ( با توجه توانایی هایی اقتصادی و قابلیت هایاین اقلیم و همچنین یک بازنگری به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ) است.
بدليل اعمال سیاستهای خصمانه توسط نظام حاکم ، در جهت خشکاندن رودخانه ها و تالابها و انتقال اب از سر چشمه ها به مناطق کویری و به ویژی استان اصفهان که چندین سال است با آثار مخرب و زیانبار آن دست بهگریبان هستیم که خود عامل مهمی و تشدید کننده ای در از بین بردن قابلیت کشاورزی منطقه و رشد بی سابقه بیکاری و فقر و از آن مهمتر کوچ اجباری و حاشیه نشین می باشد . در اين بين وزارت نيرو با وقاحت تمام حقابه فاز جديدى از طرح توسعه نيشكر را اعطا و ما تبع آن وزارت كشاورزى يازده هزار هكتار از اراضي آباء و اجدادى روستاييان را به نيشكر هبه ميكند.
یکی از سیاست های تکراری و اخیر که توسط دولت در جهت تغيير بافت جمعيتى ومصادره اراضى شهروندان عرب اتحاذ شده است حاكى از پي ريزى جنايتى ديگر از سوى مافياى صنعت نيشكر ومركزگراها در حق شهروندان عرب در حال اجرا است .اين روزها مسئولان نيشكر از طريق عوامل خود در بين مردم با ايجاد فشار بر شهروندان عرب در حال خريدارى اجباری ( تصرف عدوانی ) اراضى با قيمتهاى بسيار پايين هستند كه در مسير كانال انتقال آب به فاز جديد توسعه نيشكر در جنوب شرق شهر اهواز است. فازى كه در بطن كانون ريزگردها و در شمال هور فلاحيه (شادگان) در محدوده اراضي روستاى طويل بخش سويسه قرار دارد.
لازم به ذکر می باشد که 27 سال پيش مسئولان نظام حاکم ايران همين سياست را اجراء كردند وهزاران هكتار زمينهاى كشاورزى شهروندان عرب را مصادره و جهت كشت نيشكر تصرف کردن و در اين ميان بيش از 50 روستا در دو طرف رودخانه كارون را از بين بردند. با وجود اعتراضهاى فراوان در مورد طرح نيشكر و غير اقتصادى بودن اين پروژه به دلایل امنیتی همچان در حال اجراء می باشد ، اين پروژه سياسى بجز آلودگى هوا و آب وخاك، شور شدن زمينهاى كشاورزى، كم آبى، دود و انواع بيمارى هاى سرطانى همراه با ورود يك ميليون و دويست هزار مهاجر از شهرهاى مركزى ايران هيچ سودى براى ساكنان اصلى اين سرزمين نداشت.
ميزان وسعت مزارع نيشكر اقليم عربستان در قالب چندين واحد کشت و صنعت با وسعت بيش از 150 هزار هكتار كه بجزء هفت كشت ما
قى اين اراضى از سال 1369 آغاز شد. بنا به گفته مسئولين محلى دو سوم 2/3 اين اراضى به كانونهاى ريزگرد ها تبديل شده است. و به تبع این رخدادها و اعتراضات مستمر مردمی و تلاشهای بی وقفه آنان نسبت به سیاست هایخصمانه ی دولت مرکزی و عدم توجه دولت مردان ، مجلس شورای اسلامی به ناچار اعتباری بالغ بر 100 میلیون دلار برای مهار بحران ریزگردها تصویب کرد که در اختیار وزارت جهاد کشاورزی، منابع طبیعی و موسسههای تحقیقات تحت پوشش جهاد کشاورزی داده شد تا اموری همچون انتقال آب، اقدامات بیولوژیکی، مطالعات علمی و هدایت علمی طرح را انجام دهند.که متاسفانه با گذشت این بازه زمانی نه خبری از بودجه ۱۰۰میلیون دلاری و نه از نهال ها ونه از مهار ریزگردها شد .و این موضوع در حالی است که انتقال آب بین حوضه ای برایصنعت و کشاورزی طبق نظر کارشناسان محیط زیست؛اقتصادی؛ مذهبی و حتی مصوبات شورای عالی آب ممنوع است مسابقه افتتاح کارخانه های آب بر و توسعه زمین هایکشاورزی پس از انتقال آب های کارون شدت گرفته است و حقآبه زندگی مردم و محیط زیست کارون چپاول می شود ..
وبا اشاره به رویدادهای ذکر شده و با توجه به بیشترین منابع درامدزای اقتصادی جمهوری اسلامی ایران( صنعت نفت ، گاز ، نیرو و … که از چشم همگان پنهان نیست … ) که از اقلیم عربستان می باشد و یا به عبارتی بهتر از اقلیم عربستان به عنوان قلب تپندهی ایران یاد می کنند ، مشكلات اقتصادي که مردم عرب رودر روی آن قرار دارند شامل گراني و تورم، ضعف درآمد ناشي از شغل نامناسب، گراني مصالح ساختماني و پايين بودن سقف وامها، بيكاري و … مي باشد. که این عوامل خودعامل تشدید کنندهی در روند حاشیه نشینی می باشد . حاشیه فراموش شده اهواز موضوع تازه ای نیست ، تا آنجایی که امید به زندگی در حاشيه اهواز رنگي شبيه خاکستری دارد و بیکاری و آلودگی آب و هوا سرخط گلایههای هر روزه اهالي اينجاست. با وجود قرار گرفتن حاشيه در محاصره شرکتهای کوچک و بزرگ، فقط آه حسرت، خیابانهای خاکی، دریاچههای فاضلاب، بیمارستان، زمین چمن، مدرسه، فرهنگسرا و کتابخانههای ساخته نشده نصيب مردم شده است .
در اين شرايط توانمندسازی مناطق محروم و حاشیه نشین40درصد از مردم اهواز میتواند موجب کاهش حاشیه نشینی و توزیع امکانات بدون برنامه ریزی دقیق میتواند موجب گسترش آن شود. کارشناسان معتقدند اگر شرکتهای صنعتی و نفتی چون شركت مناطق نفتخیز، فولاد، نیشکر و پتروشیمیكه در سالهاي دور بسياري از زمينهاي كشاورزي اين منطقه را در اختيار گرفتند، بخشي از اولویت اشتغال خود را به فرزندان حاشیه نشینها اختصاص دهند، شايد بتوان گامیبراي توانمندسازي آنها برداشت..
و در خلاصه : وضعيت سياسى و امنيتى ايران با گذشت هر روز بحرانى تر و پيچيده تر مى شود. آتش جنگ و تجزيه طلبي در فاصله نه چندان دور از مرزهاي اين كشور زبانه مى كشد وبه گمان بعضي از تحليل گران سياسى این وضعيت روند آغاز گرى در شكل گيرى نقشه جديد آسيا ميانه و شايد بعضى از كشورهاى اروپاى باشد .و در حالى كه كشور به واسطه عملكرهاي سياسى اين چند ده و به ويژه در زمينه فعاليت هاى موشكى جديد كه جامعه جهانى ١٣ سال گفتگو ومناقشه صرف پايبندى و نظامند سازى كردند آن كرده بود در سراشيبى سقوط سياسى واقتصادي به سمت نامعلوم قرار گرفته است .
نظامی كه رويكرد نژادى پرستى را به اوجش رسانيده است محكوم به متحول شدن است. اين بحران و ناهنجارى نه ناشى از تروريزم است، نه تقصير جامعه جهانى است و نه عامل اش مداخله همسايه ها است، بلكه عمده ترين عامل بن بست و بيمارى وضعيت سياسى برمى گردد به نوع نگاه و انحصارحلقه ای كه كشور را مى خواهند از پشت عينک نژاد پرستى و شونيسم مديريت كنند.
تا زمانیكه قدرت و ثروت ملى عادلانه تقسيم نشود و اقوام كشور خودرا در آيينه قدرت و ثروت پيدا نكنند و عدالت اجتماعى تحقق نيابد، بن بست رقتبار و اين تراژيدى جانكاه نخواهد شكست. تنها نسخه اى كه مى تواند كشور را از انحصار و تک روى برهاند و دست اقوام را به قدرت و ثروت ملى تماس دهد، نظام فدرال است.
فدرال را يگانه حلال عصبيت هاى نژاد پرستى و بن بست سياسى كشور يافتم. بافت نژادپرستانه كشور و نگاه برترى جويى در نظام فسادزاى رياستى باعث گرديده نظام و مردم را بيشتر در گودال بدبختى فرو ببرد و ادامه چنين ساختار چيزى را با نام «ملت سازى» بر نمى تابد.
در نسخه نظام فدرال، رقابت سالم زون يا ايالت ها، در پرتو منافع ملى و رشد و انكشاف هر زون مبتنى بر تلاش و اهميت منطقه، زمينه توسعه همه جانبه را بوجود مياوريد. فدرال مى تواند زمينه ى انكشاف متوازن و پايان برترى جويي و پايان نگاه خصمانه ميان شمال و جنوب، شرق و غرب باشد. پيشنهاد من به تمام رهبران سياسى مستقل و حزبى اين است كه به جاى روش هاى بى هدف و مقطعى، نظام فدرال را در دستور كارشان قرار دهند تا بن بست كه سال ها است از مردم قربانى مى گيرد، شكستانده شود. اين مهم نيست نوع نظام فدرال را نخست چه شخصى يا حزب مطرح كرده، مهم اين است كه مردم و رهبران سياسى اين نسخه را به عنوان راه حل برگزينند و علایق و سلايق سياسى و رقابت هاى سياسى منفى خويش را از براى منافع همه، كنار بگذارند.
غانم زعفري