علی حیدری
دوران شیوع بیماری های همه گیر مانند ویروس کرونا زمان مناسبی برای ارائه ی ایده ی توطئه است چرا که در این دوره های زمانی بقاء و ادامه ی حیات بشر، فشار فراوانی را به برخی افراد بویژه مقامات دولتی وارد می کند و سبب می شود به سوی اتخاذ ایده ها و مفاهیم ساده انگارانه بدون نیاز به تفسیر و تحلیل پیچیده متمایل شوند.
اما از سویی دیگر و در رد این نظریه، دانشمندان و موسسات درمانی در تلاش هستند نشان بدهند که دلایل علمی خاصی برای ظهور این بیماری های همه گیر وجود دارد. در این زمینه دانشمندان اشاره می کنند که مثلا منشاء ویروس کرونا می تواند پیشرفت طبیعی چرخه زندگی ویروس سارس باشد. با این وجود و به دلیل نبود واکسن یا داروی موثر برای معالجه ی این بیماری تا این لحظه، نظریه ی توطئه و روایت های متعاقب آن می توانند تاثیری فرا فرهنگی و جهانی بر ذهنیت عمومی بگذارند و پیامدهایی فراتر از خود بیماری داشته باشند.
باید اشاره کرد که فرصت گسترش و پذیرش نظریه ی توطئه با وجود انتشار اطلاعات نادرست در فضای مجازی و یا اتهامات متقابل میان آمریکا و چین در مورد مسئولیت انتشار ویروس کرونا افزایش قابل ملاحظه ای یافت. افزون بر آن افزایش آسیب ها و مرگ و میر ناشی از این ویروس و عدم وجود اطمینان از زمان دقیق یا تقریبی پایان این بحران به عمومی شدن پذیرش نظریه ی توطئه کمک شایانی کرد.
با نظر به آن چه رفت چگونه می توان انگیزه های هواداران نظریه ی توطئه در مورد بحران کرونا را درک کرد؟
جهان در طول دوره های متفاوت شاهد طرح روایت های توطئه گرانه جهت تفسیر بحران های اپیدمیک بوده است. ترس از پیامدهای ناشناخته و احتمال هرج و مرج ناشی از این بحران ها قائلین به نظریه ی توطئه را وادار می کند تا در راستای کشف طرف های مخفیِ منتفع از این بحران ها به طرح تفسیری برای شرایط حاصل از اپیدمی ها روی بیاورند بویژه اگر علم نتواند در کوتاه مدت یا میان مدت تفسیری قانع کننده از شکل گیری یا گسترش آن بحران ها ارائه بدهد.
روایت توطئه گرانه تمایل دارد واقعیت را با اتکا به یک تفسیر متافیزیکی یا اسطوره ای بازخوانی کند و یا در هنگام ارائه ی تفسیر از یک بحران، با ایجاد پیوند واهی میان وقایعِ همزمان یا متوالی بدون استناد به مدارک و شواهد عینی به طرح یک مغالطه ی منطقی بپردازد. توطئه همچنین با ربط دادن اپیدمی ها به مناقشه های از پیش موجود در جهان به استنتاج های ساده انگارانه رو می آورد بدون آن که اهمیتی به فرایندی بودن بحران های جهانی بدهد.
به عنوان مثال در سال 1918 نظریه ای مطرح شد مبنی بر این که آلمانی ها آنفولانزای اسپانیایی را به عنوان یک سلاح بیولوژیک ایجاد کردند. همچنین نظریه ای در دهه ی 1980 میلادی مطرح شد که ایالات متحده ویروس ایدز را بطور آزمایشگاهی تولید کرده است. چنین نظریاتی در دهه ی 1990 در رابطه با بیماری ایبولا در آفریقا و در سال 2002 در مورد بیماری سارس در جنوب شرق آسیا نیز مطرح شدند. نظریه توطئه تا بدانجا پیش رفت که بیماری آنفولانزای خوکی در سال 2009 را به دولت اوباما جهت پذیرش عمومی برای تصویب قانون تامین اجتماعی مورد حمایت دولت وقت آمریکا منتسب کرد.
در تمام موارد ذکر شده ایده ی توطئه در همه جوامع چه سنتی و چه مدرن قابلیت طرح شدن داشته است. چنین وضعی نشان می دهد که برغم وجود تجارب فراوان علمی در رابطه با چگونگی مواجهه با بیماری های همه گیر و غلبه بر آنها، هر بار که بیماری واگیر داری در جهان شیوع می یابد و بقای جوامع را مورد تهدید قرار می دهد، نظریات توطئه جهت تفسیر وقایع حاصل از آن بیماری ها نیز مجددا مطرح می شوند.
از سوی دیگر تفسیرهای توطئه گرانه از اپیدمی ها که در فوق به آنها اشاره رفت اغلب با چاشنی سیاست همراه بوده اند تا روایتی که برای تفسیر اپیدمی مطرح می شود به ظاهر منطقی تر به نظر آید چرا که در بستر سیاسی آسان تر می توان میان یک پدیده و دلایل ظاهری آن حتی اگر اثبات شده نباشند، ارتباط برقرار کرد و افکار عمومی را تحت تاثیر آن ایده ها قرار داد. به عنوان مثال متهم کردن آلمان به ایجاد آنفولانزای اسپانیایی در اواخر جنگ اول جهانی در چارچوب رقابت میان قدرت های اروپایی آن دوره مطرح شد. همچنین ایجاد و گسترش ویروس ایدز به جنگ سرد و رقابت اتحاد جماهیر شوروی سابق و ایالات متحده آمریکا مرتبط دانسته شد.
روایت های توطئه گرانه در رابطه با ویروس کرونا
1- روایت جنگ بیولوژیک: برخی از حامیان این روایت ادعا دارند ویروس کرونا جنگ بیولوژیکی آمریکا علیه چین جهت تضعیف اقتصاد بالانده ی آن کشور است. بخشی دیگر مدعی شدند که این ویروس ساخته ی یک آزمایشگاه در ووهان چین بوده اما خواسته یا ناخواسته از کنترل خارج شده و به شیوع آن در تمام دنیا انجامیده است.
اما روایت های جنگ بیولوژیک به مرور با منطق خودش در تضاد قرار گرفت. از یک سو جغرافیای شیوع و مرگ و میر این اپیدمی در جهان تغییر کرد. هم اکنون ایالات متحده در صدر کشورهای آسیب دیده ی جهان قرار دارد و از کشورهایی چون ایتالیا، اسپانیا و چین پیشی گرفت. بنابراین منطقی نیست که یک کشور، ویروسی همه گیر ایجاد نماید تا مردم کشور خود و یا موقعیت جهانی خویش را تهدید کند. از سوی دیگر اقداماتِ بسته شدن مرزها برای مقابله با ویروس کرونا منجر به رکود اقتصادی جهانی شد که با توجه به پیامدهای احتمالی آن اصلا به نفع چین نخواهد بود چرا که رشد اقتصادی
چین بستگی فراوانی به تقاضای اقتصادی از بازارهای کشورهای غربی و کشورهای در حال توسعه دارد که این کشورها در شرایط کنونی بیشترین آسیب را از بحران کرونا دیده اند.
2- روایت انتقام الهی: طرفداران این روایت ویروس کرونا را انتقام الهی از غیر مومنانی که مرتکب انحراف های اخلاقی و ارزشی مانند همجنس گرایی شده اند، تفسیر کرده و شیوع آن را جهت برطرف کردن آن انحرافات از جوامع بشری می دانند. این روایت کم و بیش در تمام ادیان رواج یافت. به عنوان مثال «ریک ویلس» کشیش آمریکایی در فلوریدا ادعا کرد که این ویروس همان «عزرائیل» است که از سوی خدا علیه بی اخلاقی و الحاد فرستاده شده است در حالی که برخی روحانیون مسلمان در خاورمیانه این بیماری را مجازات چینیان به علت آزار و اذیت مسلمانان در آن کشور بشمار آوردند. در چارچوب این روایت برخی روحانیون تندرو در ایران و عراق با بسته شدن زیارتگاه ها به عنوان اقداماتی جهت ممانعت از گسترش ویروس کرونا به مخالفت برخواستند و ادعا کردند که طلب بخشش و استغفار بر حفظ جان انسان ها اولویت دارد. همچنین برخی از یهودیان تندرو در اسرائیل بویژه در شهر قدس توصیه های پزشکی و مقررات دولتی فوق العاده در رابطه با ممنوعیت تجمع های مذهبی را زیر پا گذاشتند که این بی توجهی بنا به گزارش روزنامه هارتس به گسترش بیماری در میان یهودیان تندرو انجامید.
3- روایت کاهش جمعیت: این نظریه ادعا می کند که شیوع اپیدمی کرونا از سوی برخی طرف های جهانی با قربانی کردن بزرگسالان و فقرا با هدف کاستن از جمعیت دنیا بویژه در کشورهای غربی برای تسلط هر چه بیشتر بر منابع ثروت و قدرت جهانی صورت می گیرد. این نظریه از سوی برخی مشاهیر مانند «امیر خان» بوکسر انگلیسی در شبکه های اجتماعی به این گونه مطرح شد که بین شیوع بیماری کرونا و نسل پنجم شبکه های تلفن همراه در ووهان چین و کشورهای توسعه یافته ارتباط وجود دارد زیرا این شبکه ها امواج الکترومغناطیسی خاصی ایجاد می کنند که باعث بیماری کرونا می شود به همین دلیل این بیماری در کشورهای آفریقایی گسترش نیافت. چنین ادعایی سبب شد تا برخی از شهروندان انگلیسی به برج های تلفن همراه هجوم ببرند و به تخریب آنها اقدام کنند. در این زمینه دولت انگلیس چنین ارتباطی را رد
و ویروس کرونا در برخی کشورهای آفریقایی فاقد نسل پنجم تلفن های همراه نیز مشاهده شد. افزون بر آن تحقیقات نشان دادند که افزایش مرگ و میر میان بزرگسالان به دلیل ضعیف بودن سیستم ایمنی بدن آنها بوده هر چند که به مرور روشن شد امکان قربانی شدن جوان ترها از این ویروس نیز وجود دارد.
انگیزه های نظریه ی توطئه
1- انگیزه ی روانشناختی: نظریات توطئه در برابر فشارهای فزاینده ی یک بیماری همه گیر، مرموز و کنترل نشده نوعی «دفاع روانشناختی» در ابعاد فردی و جمعی بشمار می روند. روایت های توطئه محور در شرایط غیر منتظره ی بیماری های فراگیر، تا زمان کشف دارو یا واکسن جهت علاج آن بیماری، کم و بیش و بطور موقت باعث کنترل و نظم بخشی ذهنی می شوند. با توجه به این که نظریه ی توطئه در رابطه با بیماری های فراگیر بر این اصل استوار است که یک طرف مجهول یا معلوم باعث این بحران شده، طبق این نظریه بحران مذکور در زمان معینی با به ثمر رسیدن اهداف و منافع طرف شیوع دهنده ی آن به پایان خواهد رسید. به همین دلیل قائلین به این نظریه بر این باور هستند که دولت آمریکا به واکسن این بیماری دسترسی دارد اما منتظر زمان مناسب جهت فروش و عرضه ی آن به جهان است.
2- فرار از مسئولیت: طرح نظریه ی توطئه به نوعی «فرار از مسئولیت شخصی» و قرار دادن مسئولیت مشکلات بر عهده ی دیگران است. این «دیگران» می توانند طرف های حقیقی یا حقوقی بوده و یا نیروها و قدرت های غیبی باشند. عدم پذیرش مسئولیت، به حامیان نظریه ی توطئه امکان ایفای نقش قربانی را نیز می دهد و سبب می شود تا در شرایط بحرانی آماده ی پذیرش بدترین احتمالات یعنی سناریو مرگ باشند. یکی از مخاطرات «روایت انتقام الهی» که در فوق ذکر آن رفت را می توان پذیرش قربانی بودن و ذهنیت قضا و قدری بجای ایجاد انگیزه ی عقلانی برای مقابله با بیماری های همه گیر از نوع کرونا برشمرد.
3- کم هزینه بودن: حامیان نظریه ی توطئه معتقدند که طرح این نظریه فاقد هزینه های شخصی است و آنها در صورت اثبات عکس نظریه شان، چیزی از دست نمی دهند. بی هزینه بودن طرح نظریه ی توطئه در رابطه با ویروس کرونا در برخی کشورها به تضعیف اقدامات پیشگیرانه برای مقابله با این بیماری انجامید. بدتر از آن در بعضی کشورها این کم هزینه بودن حتی به انکار این بیماری در جوامعشان منجر شد که باعث تاخیر در مدیریت کنترل این بیماری شد و تلفات و هزینه های سنگینی به مردم و زیر ساخت های آن کشورها وارد ساخت.
4- سیاسی کردن اپیدمی ها: مرتبط دانستن منشاء بیماری های واگیر با تعارض منافع میان کشورها از مهمترین دلایل طرح نظریات توطئه است. طرح اتهامات متقابل میان آمریکا و چین تلاشی برای سیاسی کردن شرایط کنونی و زیر سوال بردن مصداقیت اخلاقی طرف مقابل بود که در چارچوب روایت های توطئه محور قابل تفسیر است. از طرف دیگر، این سیاسی شدن باعث تضعیف همکاری های بین المللی برای مبارزه با ویروس کرونا و ظهور برخی رفتارهای خودخواهانه میان کشورها شد.
5- ادبیات و سینمای تخیلی: وجود اثرهای ادبی و سینمایی درباره ی بیماری های واگیر به طرح نظریه های توطئه در رابطه با ویروس کرونا کمک شایانی کرد. برخی رمان ها و فیلم ها حاوی تصورات فرضی از منشاء و نحوه ی گسترش اپیدمی ها و مخاطرات آنها هستند که باعث جابجای واقعیت با تخیلات در ذهن خوانندگان و بینندگان می شوند مانند فیلم «شیوع» اثر استیون سودربرگ (2011 م). باورمندان به توطئه، آگاهانه یا ناآگاهانه به شبیه سازی میان این فیلم ها و واقعیت های عینی می پردازند در حالی که تکنیک های اغراق آمیز در سینما برای جذب تماشاگر را کاملا در این شبیه سازی نادیده می گیرند.
6- تفاوت و نابرابری ها: میان طرح روایت های توطئه آمیز پیرامون اپیدمی ها و شرایط نابرابری اقتصادی و اجتماعی در جهان نوعی ارتباط وجود دارد. به همین دلیل نظریات توطئه حاوی ادعاهایی است مبنی بر این که گروهی از ثروتمندان و افراد مشهور از طریق شیوع بیماری ها تمایل به سلطه ی اقتصادی بر جهان و استثمار هر چه بیشتر فقرا را دارند. به دلیل وجود نابرابری های انکار ناپذیر میان کشورها و یا میان مردم یک کشور پذیرش نظریات توطئه آمیز از امکان بسیاری برخوردار می باشد که تا حدودی رفتار شرکت های جهانی و تفکر سرمایه داری به آن دامن زده است.
7- تعصبات و تظاهر به شناخت: انگیزه پذیرش نظریات توطئه با توجه به گسترش شایعات و خبرهای جعلی و ساختگی در فضای مجازی بویژه در دوره ی شیوع بیماری های همه گیر افزایش می یابد. در این شرایط، بسیاری از مردم بدون بررسی اخبار و روایت های مطرح شده در این رسانه ها و یا به دلیل مطابق بودن این روایت ها با تصورات ذهنی خویش از طرح نظریات توطئه در رابطه با منشاء اپیدمی ها استقبال می کنند. افزون بر آن، پیچیدگی درک بیماری های اپیدمیک برای عموم باعث می شود برخی در رسانه های اجتماعی برای پوشش کاستی عدم شناختشان به ادعاهایی از جنس «آگاهی از اسرار پشت پرده» یا «دسترسی به منابع خاص» متوسل شوند که این ادعاها به نوبه ی خود روایات های توطئه محور را گسترش می دهند.
در نهایت باید اشاره کرد که گسترش نظریات توطئه پیرامون ویروس همه گیر کرونا بخشی جدایی ناپذیر از چگونگی تعامل انسانها با تهدیدات اپیدمیک است. گرچه ممکن است طرح نظریه ی توطئه در آغاز بحران ها مطرح شود و با رسیدن به یک راه حل تاثیر اجتماعی خودش را از دست بدهد، با این وجود طرح این نظریات فرصتی برای آگاهی از شیوه ی تفکر گروه های اجتماعی در مواقع ترس از اپیدمی ها بوده و چگونگی رفتار فردی و جمعی در مدیریت این بحران ها را نمایان می سازد.