منطق جنگی و ادبیات هراس افکنی

علی حیدری

سخنان نماینده ی سمنان و پاسخ استاندار به وی نشان می دهد که چگونه نهادهای حکومتی و مقامات منسوب و منصوب آنها با صِرف انتقاد از وضع موجود به مقابله برخواسته و هر گونه پیشنهاد جهت بهبودی شرایط زندگی مردم بومی را مورد هجوم قرار می دهند و آن را وادار به سکوت می کنند.
مفاهیم بکار برده شده از سوی غلامرضا شریعتی، نمایان می سازد که وی چگونه و با چه روش هایی بحران های خودساخته ی خویش و نهادهای تابعه را مدیریت می کند. به عبارتی دیگر فاکتورهای گفتمانی و تحلیل استاندار که بر «هراس افکنی» و «امنیتی کردن» فضا و با تاکید ضمنی بر تقابل میان «منافع ملی» با هر گونه طرح و پیگیری مطالبات و خواسته های مردم عرب بنا شده است به درستی و روشنی نحوه ی مدیریت محلی و در همان حال «چرایی» وضعیت کنونی را آشکار می کند.
شریعتی به مانند اغلب مقامات کشوری و به تبع از منطق حکمرانی مرسوم در کشور می داند که هر گونه کوتاهی در برابر «حداقل» خواسته های مردم عرب می تواند قدمی رو به جلو برای طرح مطالبه ی بیشتر باشد و سبب پیوستگی در طرح خواسته ها و حقوق آن مردم شود. دقیقا به همین دلیل است که در دوران زمامداری شریعتی هیچ یک از حوزه های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اداری، آموزشی و…شاهد رشد و یا تغییری نسبی نبوده است بلکه در روندی کاملا وارونه و به گفته ی اداره ی مدیریت بحران از ادارات تابعه ی استانداری در 5 سال اخیر منطقه شاهد 21 بحران فراگیر بوده که 5 بحران از آنها به «اَبر بحران» ارتقا یافته اند

ادبیات و شاخص های گفتاری که شریعتی از آنها در پاسخ به نماینده ی سمنان بهره برده البته نشان می دهند که وی برای عمران و آبادانی منطقه گماشته نشده است. وی به وضوح اظهار می دارد کارگزار حکومت و مقاماتی است که نگاهی «غارتگرانه» به منطقه دارند و در روند غارت ثروت های پیدا و پنهان این منطقه، به هر گونه انتقاد یا اعتراض پاسخی امنیتی و جنگی خواهد داد. کافی است به نحوه ی تعامل با اعتراضات عمومی فزاینده در چند سال اخیر نگریسته شود تا بهتر بتوان سخنان اخیر شریعتی و چگونگی مدیریت مقامات محلی که استاندار در راس آنها می باشد را فهمید و درک کرد. در این مدت ضمن آن که منطقه شاهد شدت و گستردگی اعتراضات اجتماعی بوده در همان حال به حداقلی از خواسته ها نیز پاسخ داده نشده است. افزون بر آن شکل و نحوه ی سرکوب و قساوت و بی رحمی و ابزارهای قلع و قمع و کشتار نیز مطابقت کاملی با ادبیات و سخنان شریعتی داشته اند.
اما سخنان اخیر شریعتی حقیقتی دیگر را برای مردم، فعالان سیاسی و روند مطالبات مسالمت آمیز جامعه ی عرب اهواز نمایان می کند. ادبیات امنیتی و منطق جنگی استاندار حامل این پیام است که فرایند طرح و پیگیری مطالبات، خواسته ها و حقوق مردم عرب از طربق روش های مسالمت آمیز و بواسطه ی نافرمانی و اعتراض مدنی از نظر وی و دستگاه حاکمه ی محلی و مقامات تصمیم گیر کشوری فرق چندانی با خواسته های جدایی خواهانه ندارد و مسئولان استانی بطور عملی تفاوتی میان این دو روند مطالباتی قائل نیستند. سخنان شریعتی از آن جهت اهمیت دارند که وی سیاست «حفظ ظاهر» را کنار گذاشت و همه را با هم تهدید کرد. در چنین حالتی ارجاع به «نسبت شهیدان عرب در جنگ ایران و عراق» که برخی فعالان خوش خیال و یا فرصت طلب عرب به آن استناد می کنند و یا بعضی دیگر که عرب ها را «مرز داران وفادار» می نامند و یا از «عشایر غیور عرب» نام می برند و یا بخشی دیگر که ساده لوحانه کسب «مناصب و پُست» های دست چندم محلی را فرصتی برای تاثیرگذاری بر سیاست های محلی می پندارند، همه ی این شاخص ها در برابر منطق «هراس افکنی» و ادبیات جنگی و امنیتی شریعتی کاملا کارکرد خودشان را از دست داده اند.
با این وجود، موضع شریعتی می تواند نقطه ی عطفی در شکل مبارزه ی سیاسی و نحوه ی طرح خواسته های مردم عرب اهواز در نظر گرفته شده و از این منظر به آن نگریسته شود. اما سخنان استاندار می تواند مصداق این ضرب المثل عرب نیز باشد که: رب ضارة نافعة.

Related Post