« دادخواهی حلاج»

By A A جولای1,2018 #ایدا پایدار

« دادخواهی حلاج»
انالحقِ دهان به دهان نخل است
که می جوشاند 
خشم خورشید را
در رگان خاک.
بی سر
هنوز ایستاده
تا پیغمبران مرگ را
در عقوبت اشکستان بخشکاند.
ایستاده در زخم هاش
تا شور شور موج بگیرد
بتکاند مویه را از شانه
از کمرگاه حَق حَقِ هِق هِق اش
گره بزند لشکریان داغ را
و «یزله» را بکشاند
تا چشمان سرخ کارون.
ایستاده تا در خشک سالی آواز
از انفجار لبْ دردها
و تکهْ بریده های زبان
که تیر می کشند در جوانه‌های ممنوعه
و دهان که جز به تلاطم خون نمی چرخد
دوباره برویاند انسان را
اینبار درعشق بی لکنت و بند

در زبانه‌ی هله هاش!
ایستاده و می کُشاند و می کِشاند:
یاس را در رگبار قهقهه اش
و امید را
به رودهای مرده ای که دیگر
راه های شلوغ دریا شده اند.
ایستاده
با پای زخم پیشه
بر تیغ زار نمک
و شورش غریبانه ی آهش
با چشمان تو ناساز است
که خفته ای درعفن
فرو می روی در لالایی لجن
و چانه ی ناحق سازِش را می جنبانی.
با سباس از خانم ایدا پایدار

By A A

Related Post