بختياريان از دوران حكومت عيلام تا كنون در كنار عربها در جنوب و غرب ايران يك همزيستي مسالمت اميزي داشتند اند و در تاريخ هيچگاه ذكر نشده است كه رويارويي و جنگي بين انها پيش أمده باشد.
در جريان انقلاب مشروطه سردار ظفر از راه بصره از اروپا وارد ايران شد و از شيخ خزعل حاكم اقليم عربستان براي هزينه انقلاب مبلغ سي هزار تومان قرض كرد و سپس با صولت الدوله قشقايي تماس گرفت و از عزم خود براي سرنگوني استبداد أو را اگاه كرد و قول مساعد گرفت و سپس با ديگر عموزادگان توافق نامه درون ايلي به امضاء رساند و با حيدر عمو أغلي از مبارزان ترك تماس گرفت و با گيلكها و سپهدار تنكابني در شمال هماهنگي هاي لازم را انجام داد و به طرف تهران حركت كرد و پس از تنها سه روز قواي قزاق را شكست داد و تهران را فتح كرد.
بعد از پيروزي انگليسي ها از أو خواستند كه اعلام پادشاهي كند ولي أو نپذيرفت . وقتي علت را جويا شدند سردار دورانديش بختياري به انان گفت انوقت از من خواهيد خواست كه ديگر اقوام را سركوب كنم و من أَيْن كار را نمي خواهم انجام دهم.
امروز سياست ملايان ايران اين است كه از بختياري ها جهت سياستهاي قوم ستيزي خود استفاده كنند و به عنوان ابزاري در جهت إيجاد شكاف و اختلاف بين مليتهاي مختلف، مبارزه مليتها و اقوام عليه استبداد مركزي را به انحراف بكشانند و انرا تبديل به نفاق بين اقوام و مليتهاي تورك، كورد، عرب، لور، تركمن و بلوچ بنمايند و با اسكان بلوچها در تركمن صحرا و بختياريها در اهواز و همچنين كوردها در بعضي از مناطق آذربايجان و تههيج احساسات عرب ستيزي و ترك ستيزي به عمر ننگين خود چند صباحي بيفزايند.
مطمئن باشيد ترك ستيز ، لور ستيز هم خواهد بود. بلوچ ستيز كورد ستيز خواهد بود و چنين افرادي در كل فرهنگ ستيز و در نهايت إنسان ستيز مي باشند.
مطمئن هستم جوانان غيور و بلند انديش بختياري در اين دام گرفتار نخواهند شد .
فرامرز بختيار