مهستان یا کودکستان بزرگسالان "خبرگان رهبری سکولارها"

دکترعبدالستار دوشوکی
شوربختانه تشکیل “مهستان اپوزیسیون” حاصل یک برآیند دمکراتیک در یک گردهمایی نبود، بلکه یک اتمام حجت و دستور غیردمکراتیک از “بالا” بود، آنهم در لحظات پایانی نشستی که قرار بود مسائل بصورت دمکراتیک در دستور کار قرار بگیرند و در طی دو روز مورد بحث و بررسی ۳۵ سخنران و بیش از صد شرکت کننده در کنگرهء پنجم سکولار دموکرات ها در شهر کلن آلمان در روزهای ۲۸ و ۲۹ اکتبر سال جاری قرار گیرند. اما دریغا که اینگونه نشد.
اگر به دستور کار (۱) و مباحث پیشنهادی کنگره دو روزه سکولار دموکرات ها در کلن آلمان که نگارنده نیز یکی از سخنرانان میهمان بود، بنگریم؛ هیچگونه دستور کار یا سخن و یا پیشنهادی از “مهستان وجود ندارد”. به همین دلیل در طی دو روز بحث و سخنرانی ها در مورد مقوله های مختلف هیچکدام از سخنرانان اشاره ای به ضرورت تشکیل مهستان نکردند، چون این مقوله در جدول برنامه ها و سخنرانی ها (۱) اصلا وجود نداشت؛ و ذکری از آن هم به میان نیامده بود. تا اینکه در غروب روز پایانی آن نشست و بعد از پایان سخنرانی همه سخنرانان، و آن هم در زمانی که بیش از نیمی از شرکت کنندگان قبلا جلسه را ترک کرده و راهی شهر و دیار خود بودند، به ناگاه آقای دکتر نوری علا (بعنوان سخنران آخر) با رد همه پیشنهادات دو روزه (۲) به بازماندگان آن نشست می گوید: “خانم ها و آقایان ! به منازل خود تشریف ببرید. ما آدرس ایمیل های شما را داریم. برای تشکیل “مهستان اپوزیسیون” شما را دعوت خواهیم کرد”. به همین سادگی! جمعبندی و نتیجه گیری و تعیین تکلیف برای بیش از صد شرکت کننده فرهیخته و “بزرگسال” به همین سادگی و بی رودرواسی بود. و شوربختانه هیچ کسی هم اعتراض نکرد که این تردستی غیرمترقبه و شاهکارگونه “مهستانی” در لحظات واپسین از کجا آمد.
جناب آقای دکتر نوری علا در مصاحبه با کیهان لندن (۳) می گوید “من جرئت پیدا کردم ایده و فکری را که مدت‌ها در سر داشتم در پایان کنگره مطرح کنم. بالاخره کسی که کار سیاسی می‌کند و می‌خواهد بگوید که من برای مملکتم کاری می کنم باید به یک نوعی از جایی نمایندگی داشته باشد، بدون نمایندگی حقانیتی وجود ندارد و طرف گفتگو هم خواهد گفت تو کی هستی که می‌خواهی حرف بزنی! در نتیجه همیشه در پی این بودم که چگونه می‌شود جمعی را با همدیگر متحد کرد، حالا از صد نفر تا هزار نفر؛ تا وقتی یک نفر از جانب آنها سخن می‌گوید بتواند بگوید که من نماینده این تعداد هستم”. بعقیده نگارنده باید گفت: عجب؟ این چه شیوه و ترفند دمکراتیکی است که ایده و فکر خود را باید در طی دو روز بحث و گفتگو و مباحثه پنهان داشت، و بجای مطرح کردن آن در ابتدای کنگره و به بحث گذاشتن آن مقوله، در پایان کنگره مطرح کرد؟ عجب! باید اعتراف کرد که حتی مدافعان و “دروازه بان” هم از این گُل دقیقه نود کاملا غافلگیر و مبهوت شده بودند. بلافاصله بعد از آن داور مسابقه یا رئیس جلسه که او نیز جزو “خودی ها” بود نتیجه “بازی دو روزه” را اعلام کرد: “یک بر هیچ”! به نفع آقای نوری علا! برای هرگونه بحث و بررسی و رای گیری به این “گُل” پایانی، دیگر دیر شده بود. “داور” سوت پایانی را زده بود. گویی نتیجه محتوم این بازی دو روز قبل از آغاز آن حتمی الوقوع و گریزناپذیر بود.
در جواب این سوال خبرنگار کیهان لندن (۳) که می پرسد: “آیا فکر می‌کنید این «مهستان» می‌تواند موفق باشد؟ دکتر نوری علا جواب می دهد: ” یک نفر از دویست نفری که در سالن بودند نگفت که من نیستم، بلکه همه پرسیدند ما چطور می‌توانیم عضو شویم”. باز هم باید گفت حیرتا و شگفتا به این درجه از “خودشکوفایی” و اعتماد به نفس. زیرا به گواهی شهود از جمله خود بنده و عکس یادگاری پایانی در غروب یکشنبه (۴) فقط ۵۷ نفر (شامل عکاس) باقی مانده بودند؛ بعلاوه چند نفری که حاضر نشدند در عکس حضور داشته باشند و سالن را قبل از عکسبرداری ترک کردند. این ادعا و شیوه اعمال دمکراسی یعنی توهین به خرد جمعی. یعنی توهین به شعور انسانهای بسیار محترم و فرهیخته ای که بعنوان میهمان به کنگرهء پنجم سکولار دموکرات ها آمده بودند. یعنی بدون هیچگونه بحث و بررسی قبلی، وقتی “آقا معلم” به بچه های کودکستانی پیشنهاد کاری را می دهد؛ همه بچه ها دست بلند می کنند و می گویند: “آقا معلم، اجــازه! من هم هستم”.

ایشان در مصاحبه با کیهان لندن (۳) ادعا می کنند که “طبق تصمیمی که در کنگره‌ی پنجم گرفته شد ما بقیه را برای تشکیل مهستان دعوت خواهیم کرد”. واقعا در عجبم! تا آنجایی که من می دانم و ویدئوی همه سخنرانی ها از آغاز تا پایان در اینترنت موجود است، چنین تصمیمی در کنگره گرفته نشد. به گواهی جدول سخنرانان و لیست مباحث (۱)، موضوع مهستان هرگز در دستور کار (۱) گنجانده نشده بود. هیچگونه رای گیری مستقیم یا غیر مستقیم در مورد تصویب آن صورت نگرفت. بر طبق اعتراف خودشان در پایان کنگره توسط خود ایشان اتمام حجت شد و آن جمع فرهیخته مودب و متین نیز نمی خواستند در واپسین لحظات جلسه بصورت علنی اعتراض کنند و اکنون سکوت آنها بعنوان رضای آنها تلقی شده است. وانگهی پیشنهاد مهستان نه بمثابه نتیجه گیری یا حاصل مباحث کنگره بلکه بعنوان یک پیشنهاد از طرف یک فرد مطرح شده بود، مثل خیلی از پیشنهادات دیگر که در طی دو روز مطرح شده بودند و توسط آقای نوری علا رد شدند (۵) و مورد رای گیری یا توافق جمعی قرار نگرفتند.
حال بگذریم از اینکه ایشان در گذشته مخالف شدید هر نوع همبستگی و ایجاد شورا و کنگره و غیره در بین اپوزیسیون بودند؛ و در گذشته با صراحت گفته بودند (۶): ” از نظر من، «اتحاد» برای «دموکراسی» نه ممکن است و نه اثربخش”.” بدين ترتيب من نه در ندای آقای رضا پهلوی مبنی بر «امروز فقط اتحاد» حاصلی مفيد می بينم، نه در دعوت آقای امير انتظام برای تشکيل «کنگره ملی» و نه در پيشنهاد آقای نويدی در مورد تشکيل «پارلمان در تبعيد»”. ایشان با تشکیل شورای ملی و جنبش رفراندوم هم شدیدا مخالف بودند. جنبشی که در عرض یک هفته بیش از ۳۰ هزار عضو آن شدند. شگفت آور اینکه اکنون خودشان می خواهند دقیقا همان کار (تشکیل شورای ملی تحت عنوان مهستان که شیوه غیر دمکراتیک و گزینشی سلاطین و پادشاهان برای شورای مشورتی مهتران و فئودالان بوده است که در آن “کهتران” و مردم عادی جایگاهی نداشته و ندارند) را در فضای مجازی (اتاق زوم) انجام بدهند و در اوایل سال آینده از طریق انتخابات زومی در فضای مجازی به احتمال زیاد آقای دکتر نوری علا بعنوان سخنگوی “هزاران ایرانی مجازی” انتخاب شود، که خواهد شد، چون همه ما می دانیم در این اطاق های تاریک مجازی ریش و قیچی در دست کیست. ایشان در مصاحبه با کیهان لندن (۳) با اتکا به نفس خویش و فروداشت نمودن و کوچک شمردن بقیه جریانات سیاسی اپوزیسیون از جمله مجاهدین، چپ های کمونیست، سلطنت طلبان، جمهوری خواهان و غیره، مدعی می شود که “اینها” بخش عمده ای در اپوزیسیون نیستند و تنها آلترناتیو واقعی “مهستان” است و بس! باید اذعان داشت اگر در جلسه حضوری کنگره کلن حدود ۵۷ نفر بعنوان ۲۰۰ نفر “راضی” در مقابل “قاضی” بعنوان مطیع و منت گزار معرفی شوند، تعجب آور نخواهد بود اگر در اطاق مجازی زوم بیست هزار مشتاق ناشناس به خطبه عقد بعله بگویند. نگارنده بیش از شش سال پیش در روز شنبه ٢٠ آبان ١٣٩٠ در مقاله ای بنام “جمعه گردی هایی که ره به ترکستان دارد” هشدار داده بودم و نوشتم: “زاهدی مهمان پادشاهي بود. چون به طعام بنشستند، كمتر از آن خورد كه ارادت او بود، و چون به نماز برخاستند، بيش از آن كرد كه عادت او، تا ظنّ صلاحيت در حقّ او زيادت كنند”.
متاسفانه علاوه بر تمسخر و نفی بقیه گروه های اپوزیسیون، کميتهء برگزاری کنگره های سالانهء سکولار دموکرات ها اخیرا اعلامیه ای توهین آمیز، کاملا نادرست و به غایت عصبی تحت عنوان “دربارهء رفتار غيرحرفه ای و مشکوک صدای امريکا” (۷) بر علیه صدای آمریکا و نگارنده و یک نشست دیگر (بنام کنفرانس شورای دموکراسی خواهان) که اغلب از فعالان سیاسی کرد و بلوچ و عرب و آذری و ترکمن بودند، منتشر کردند که بسیار افسوس انگیز و دریغ آور بود. و مورد انتقاد شدید در فضای مجاز قرار گرفت؛ بطوری که در خبرنامه گویا (۸) با ۳۱۳ رای منفی در مقابل ۱۵۶ ، مورد استقبال قرار نگرفت.
در این بیانیه ناسنجیده و دژم دوستان جناب آقای دکتر نوری علا خشم خود را به دلیل امتناع رسانه ها در مصاحبه با مسئولین جنبش سکولار دمکراسی در قالب اتهامات عجیب و غریبی بیان کرده بودند. از جمله اینکه فعالان سیاسی کرد و بلوچ و عرب و آذری و ترکمن و غیره ستون پنجم دشمن هستند که اغلب جز به تجزيه و تکه تکه کردن ايران نمی انديشند. و مصاحبه نگارنده با صدای آمریکا را شاهدی در جهت زمینه سازی برای ايجاد جنگ داخلی در ايران تلقی کرده اند. در صورتی که بنده دعوت به کنفرانس شورای دموکراسی خواهان را نپذیرفتم . اما با خلوص نیت و امید فراوان فعالانه در کنگره پنجم سکولار دموکرات ها شرکت کردم. مضاف بر اینکه نگارنده عضو کنگره ملیت های ایران فدارال نیستم؛ و همیشه در چارچوب تمامیت ارضی ایران و در همبستگی با بقیه هموطنان فعالیت کرده و می کنم. وانگهی کنفرانس شورای دموکراسی خواهان در بیانیه پایانی خود بر حفظ تمامیت ارضى و یکپارچگى کشور ایران تاکید کرده بودند. اما با این حال مورد حمله و توهین “جمع از ما بهتران” قرار گرفتند. در بیانیه عصبی کميتهء برگزاری کنگره های سالانهء سکولار دموکرات ها از من درخواست شده بود توضیح بدهم که چه وجه اشتراک و یا تفاوت بنیادین بین کنفرانس شورای دموکراسی خواهان (که بنده در آن شرکت نکردم و عضو آن نبوده و نیستم) و کنگره پنجم سکولار دموکرات ها (که در آن شرکت کردم) وجود دارد. در پایان باید بگویم که مهمترین تفاوت بنیادین در آن است که حاصل و فرجام نهایی و خروجی کنفرانس شورای دموکراسی خواهان نتیجه دمکراتیک بحث و گفتمان چندین ماه مذاکره بین خود آنها بوده که در پایان با خرد جمعی و شیوه دمکراتیک به یک جمعبندی رسیدند و آن را اعلام کردند. منظور نگارنده الزما موافقت با همه مفاد بیانه آنها نیست چون ربطی به من نداشت و ندارد. بنده فقط از شیوه تعامل دمکراتیک و پروسه خرد جمعی آنها در رسیدن به نتیجه گیری نهایی دفاع می کنم. در حالیکه پروسه نتیجه گیری و جمعبندی در کنگره پنجم سکولار دموکرات ها به هیچ وجه من الوجوه دمکراتیک نبود،

بلکه متاسفانه آمرانه و تحکمی بود از بالا و پایان بخش! آن هم بدون احترام به رای گیری جمعی و یا حق “ناهم اندیشی” دمکراتیک.
عبدالستار دوشوکی
مرکز مطالعات بلوچستان ـ لندن
آذر ١٣٩٦

By A A

Related Post