تاريخ پر فراز و نشيب مردم خونگرم جنوب، يادآور پايداریها و شجاعتهايی است که بازگويی آنان تکرار مکررات است. استقامتهايی کهجوهرهٔ آن همواره با شکيبايی، صبر و بردباری ايشان درآميخته بوده و به يکباره گويی چون کوه آتشفشان فوران میکند. آری، اينخصلت مردمانیاست که سرزمين مادریشان مملو از ثروت است، اما سهمشان دريغ از جرعهای آب شيرين و حسرت يک نفس عميق!
هنوز بوی کالبدهای سوخته در حصار سينما رکس آبادان در هوا به مشام میرسيد، هنوز جای گلولهها و ترکشهای جنگ هشت ساله بردر و ديوارهای شهر خودنمايی میکرد، هنوز آه جگرهای سوختهٔ مادران داغدار و صدای رگبار مسلسلهای نيروهای حکومتی به معترضان بیدفاع با لبهای خشکيده شنيده میشد، هنوز رد زرهپوشهای سپاه در «کشتار نيزار» باقی مانده بود، که يکباره ساختمانیپا گرفته از رانت و فساد حکومتی، آواری شد بر سر مردمان صبور و زخم خورده اين خطه زر خيز.
ساختمان متروپل آبادان را میتوان به يک نمايهٔ کلی از حکومت منحوس اسلامی در ايران تشبيه کرد. پيکرهای از دروغ، رانت و فساد که ثمرهای جز خلق فاجعه ندارد و سرانجام آن قطعا فروپاشی است.
مردم آبادان و ساير شهرهای عربستان (نام قديمی خوزستان) که امروز در کف خيابان، رشادتهایشان را يکبار ديگر به رخ حکومتکشانده و با تمام وجود فرياد «مرگ بر ديکتاتور» سر میدهند، برای به زير کشیدن حکومت جهل و فساد آخوندی چشم به ياری سايرهموطنان در جای جای ايران دوختهاند. در حالیکه اينرا هم بخوبی میدانند که برگزاری جشن خانوادگی از سوی حکومت در ورزشگاهآزادی تهران، آنهم مصادف با فاجعه متروپل آبادان، هدفی به غير از پاره کردن زنجيرهای همبستگی بين ملتهای ساکن در ايران رانمیتوانست داشته باشد. نیرنگ و حربهای که نقش پررنگ و ید طولایی در سیطره و حضور چندین ساله استبداد در ایران دارد.
درکارزار امروز ايران و در بحبوحهٔ مبارزات مردم غيور داخل کشور، بيانيهها میتوانند در نقش فراخوانها ظاهر شوند و در راه ايجادهمبستگی و پيوند بين اقشار و دستههای مختلف جامعه نقش بسزایی داشته باشند.
به همين خاطر حزب دمکرات ايران فاجعه متروپل آبادان را همچون لکهٔ ننگ ديگری در ساختار مملو از جنايت و فساد حکومت منحوسآخوندی میبيند و ضمن همدردی با خانوادهها و بازماندگان اين حادثه دلخراش، از عموم مردم ايران میخواهد در کنار هم برایفروپاشی اين نظام سراسر فاسد و جنايتکار بايستيم. چهبسا اعتقاد راسخ بر اين نکته استوار است، که با ادامه حيات اين حکومتضدانسانی در ايران، مشاهدهٔ روزانه اینگونه حوادث دلخراش که در پی آن مرگ عزيزانمان را بدنبال دارد، میتواند براحتی به يکروزمرگی بدل گردد که يقينا ما را از انسانيت و ماهيت وجودیمان دور خواهد ساخت. لذا تنها راه باقيمانده، گذار کامل از اين حکومتضدبشری و تخریب این دیوار سست و کج از بیخ و بن است. این حقیقت تنها و فقط با اتحاد و همبستگی میان تمام ملتهای ساکن درایران از کرد و لر و بلوچ گرفته تا عرب و فارس و ترک به واقعیت بدل خواهد شد. فقط باید به نیروی خودمان باور داشته باشیم، آنزمانپیروزی در دسترس است.
پيروز باد مبارزات حقطلبانه مردم ايران
به اميد استقرار آزادی و دموکراسی در ايران