پيام مركز مطالعات اهواز به كنفرانس مشترك سه ائتلاف اپوزسيون ايراني

میهمانان عزيز سلام

با تشكر از اينكه این فرصت را فراهم كرديد تا بتوانم در مورد موضوع مطرح در این كنفرانس صبحت كنم.

قبل از ارائه دیدگاه خود در مورد سرنگونی رژیم فعلی و استقرار سیستم جایگزین ، باید موارد بسیار مهمی را ذکر کنم كه برای سرنگونی یک رژیم ضروري است وبدون آنها ، کار سرنگونی تقریبا غیرممکن است. بعضي از اين موارد بخاطر وضع موجود فراهم شده اند و نظام در حل اين موارد عاجز شده است. كما اينكه اكثريت جامعه خواستار تغيير است. البته نظام براي گذار از بحران دنبال حل مي گردد. به نظر من سخن گفتن از سرنگوني بدون اشاره به اين بحران ها فقط سخن گفتن از ارزوهاست. و الان سوال مهم اين است ايا اين شروط سرنگوني نظام و تاسيس دولتي دموكراتيك فراهم اماده است و يا نه ؟

اولا: در مورد شرایطی که از کنترل رژیم خارج شده است ،همانطور که می دانید این شرایط عینی است که نتیجه سیاست های غلطی است که رژیم طی چهار دهه گذشته دنبال کرده و امروز خارج از کنترل آن است. جامعه دچار هم پاشيدگي و بحران های شدید اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی است. افزایش موارد فساد ، وخیم شدن اوضاع فرهنگی و سرکوب در همه اشکال آن و سایر موارد همه به روند تغییر کمک می کند.

دوم: وضع استثنایی

سیاست های رژیم، ان را به یک وضعیت استثنایی رسانده ، که در آن رژیم خود بدنبال راه حل بيرون رفت است ، اما هر چقدر هم مهارت داشته باشد ، با توجه به شرایط فعلی ، در حل آن ناکام مانده است. انتخابات و آمادگی برای انتخابات ریاست جمهوری نه تنها بحران نظام را حل نمی کند ، بلکه بحران را در آینده تشدید خواهد کرد. ساختار جامعه ایران ، با همه ی تنوع ملی ، اجتماعی و طیف های مذهبی دیگر نمی پذیرند که رژیم مانند سابق بر آن حاکم باشد. شکاف عمیق بين توده مردم و نظام حاكم در ساختار جامعه سیاسی در قالب تظاهرات و اعتراضات به روند سرنگونی رژیم كمك مي كند .بنابراین با توجه به آنچه اتفاق می افتد نشان مي دهد عامل انقلابی یا استثنایی باعث تسریع در تغییر و سرنگونی رژیم می شود.

سوم: ایجاد یک ائتلاف یا اتحاد گسترش یافته برای سقوط رژیم

صحبت در مورد سرنگونی هر رژیمی بدون یک حزب یا سازمان پیشرو یا وجود یک ائتلاف گسترده و وسيع امری تقریباً غیرممکن است و شاید نبودن چنین ائتلافی یکی از موارد مهمی است که اپوزیسیون ایران از ان رنج می برد و به رژیم فرصتی برای حاکمیت نظام جمهوری اسلام گرا در اين چهار دهه داده است در نتیجه ، اين كنفرانس یک قدم مثبت برای تشکیل یک ائتلاف گسترده تر است.

چهارم ، متغیرهای بین المللی:

با توجه به درهم تنیدگی منافع جهانی ، در هر تغییر احتمالی در ایران عامل خارجی نقش مهمی خواهد داشت. رژیم جمهوری اسلامی ، بسبب مداخله مداوم در امور دیگر کشورها به غیر از شبه نظامیان و برخی رژیم های توتالیتر ، دوستان واقعی ندارند . با توجه به تحریم های سازمان ملل متحد، دگر كشورها نيز با احتیاط با اين رژیم برخورد می کنند. همه اين موارد به اين ائتلاف که قصد سرنگونی جریان فعلی را دارد کمک می کند.

پنجم: فدرالیسم و دموکراسی

بر خلاف ادعای ملی گرایان و نژادپرستان جدید که پس از دوره 1921 بر ایران حکومت کردند ، ایران کشوری چند ملیتی بود و این تنوع با انقلاب مشروطه که در سال 1906 اتفاق افتاد ، جایی که ماده 90 ايران را ” ایالات ولايات“ اعلام مي كند و اسم كشور ” كشور محروسه ايران ” بود. این نام به طور کامل نشان دهنده تنوع موزاییکی ملی موجود در ایران است. این نامگذاری تا قبل از سقوط حکومت قاجار و امدن خاندان پهلوی همچنان رايج بود ولى رضا شاه این تنوع را لغو کرد و تعریفی از هویت ایرانی ارائه داد که با تنوع در ایران مغایرت دارد. دموکراسی و استقرار سیستم فدرال مستلزم بازنگری در تعریف هویت ایرانی است که در حال حاضر با موارد زیر نمایان می شود:

تاریخ باستان ایران- تحمیل زبان فارسی- نظریه نژاد آریایی- خصومت با عرب ها و اسلام -ترويج تشیع -خشونت – مرکز گرايي.

رژیمهایی که به ویژه پس از تأسیس ”دولت ملت مدرن“ به قدرت رسيدند ايران را به کشوري نژادپرست و دیکتاتوری سوغ داده اند. بدون بازنگري به اين مفاهيم تشكيل اتحاد و سرنگوني و تاسيس دولتي فدرال و دموكراتيك غير ممكن مي باشد.

اقاي جابر احمد مدير مركز

 

Related Post