مصطفی نجفی ـدر «تابناک» میخواهد به این پرسش پاسخ دهد که چرا مردم ترکیه تا این اندازه برای جلوگیری از کاهش ارزش پول ملی شان تلاش می کنند و در حالی که می توانند با نگه داشتن دلارهایشان و یا خرید بیشتر این ارز، به سود و ثروت بیشتری دست یابند، آنها را در راستای حمایت از اقتصاد کشورشان می فروشند؟ چرا مردم این کشور به راحتی درخواست اردوغان برای فروش دلار و طلا را اجابت می کنند و در جنگ اقتصادی پشت دولتشان می مانند؟ او می گوید بدون اینکه ت یا رغبتی به مقایسه دو کشور یا ملت ایران و ترکیه داشته باشد می خواهد به این پرسش پاسخ دهد، چرا مردم ایران چنین درخواست هایی از سوی دولتمردان خود را اجابت نکردند و برعکس مردم ترکیه به خیابان ها ریختند و به جای فروش دلار و طلا، خرید را ترجیح دادند؟
تنشهای سیاسی چند روز گذشته بین ترکیه و آمریکا به بالاترین حد خود رسیده، تا جایی که هیأت ترک اعزامی به واشنگتن پس از شنیدن شرایط طرف آمریکایی، بدون دستاوردی به کشورش بازگشت و ارزش لیر در برابر دلار نیز تا 20 درصد سقوط کرد.
مقامات دو کشور طی چند روز گذشته برای حل اختلافات فی مابین در واشنگتن مذاکره کردند و پیش بینی کارشناسان اقتصادی ترک، حاکی از کاهش نرخ دلار پس از مذاکرات بود؛ اما افزایش دوباره نرخ دلار در بازار ترکیه نشان داد، این مذاکرات بی نتیجه بوده است.
لذا با کاهش ارزش پول ملی در ترکیه، مقامات این کشور و از جمله رجب طیب اردوغان از مردم خواستند با فروش دلارها و طلاهای خود از کاهش ارزش پول ملی جلوگیری کنند.
پس از اظهارات رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه ـ که طی چند روز گذشته به جنگ اقتصادی آمریکا علیه ترکیه اشاره کرده و از مردم خواسته بود تا دلارها و طلاهای خود را از خانههای خود بیرون آورده و به لیر تبدیل کنند ـ کمپینی در این خصوص در آنکارا به راه افتاده است.
چرا مردم ترکیه برخلاف ایرانی ها دلارها و طلایشان را در جنگ اقتصادی فروخته اند!؟
همراه با دعوت رجب طیب اردوغان از مردم ترکیه، مبنی بر فروش دلارها و طلاهای خود برای افزایش قدرت پول ملی کشور، مردم استانهای مختلف این کشور با هجوم به صرافی ها در حال فروش دلارهای خود و تبدیل آن به لیر (واحد پول ترکیه) هستند.
در همین راستا، انجمن آنکاراییها (AHİD) اعلام کرد، از فراخوان اردوغان برای این موضوع حمایت میکند.
هیلمی یامان و اعضای انجمن با شعار «صاحب کشورت شو؛ دلار و طلایت را تبدیل به لیر کن»، بخشی از طلا و دلار خود را به ارزش 300 هزار لیر تبدیل کردند.
بنا بر اعلام خبرگزاری آناتولی، در استان «ادیامان» در جنوب شرق ترکیه، «ارکان تورک اغلو» کبابفروش است و روی شیشه مغازه خود نوشته است: به هر فردی که اقدام به تبدیل دلار به لیر کند، یک وعده مجانی کباب میدهد.
آناتولی همچنین با یک گروه دانشجو گفتوگو کرده که هر یک 100 دلار خود را به لیر تبدیل کردهاند. آنها به خبرنگار آناتولی گفتهاند، اگر هر دلار به 100 لیر هم برسد، باز هم در کنار ترکیه و اردوغان خواهند ایستاد.
در استان «دنیزلی» در غرب ترکیه، جمعی از رانندگان مینیبوس، از کسانی که دلار خود را به لیر تبدیل کرده و رسید آن را در اختیار دارند، کرایه نمیگیرند.
بنا بر این گزارش، در استان «ارزنجان» در شرق ترکیه نیز یک شهروند ترک در فروشگاه تلفن همراه خود، به افرادی که دلار خود را به لیر تبدیل کرده و رسید آن را در اختیار دارند، هندزفری، باتری موبایل و دیگر لوازم گوشی تلفن همراه مجانی میدهد.
در استانهای دوزجه، قیسری و بورصه نیز کمپینهای مشابهی از سوی نانواها، میوهفروشها و آرایشگرها شکل گرفته و به کسانی که دلار خود را فروخته و لیر خریدهاند خدمات و کالای رایگان ارائه میدهند.
از سوی دیگر، گزارش ها حاکی از این است که پس از دستور اردوغان برای تحریم گوشی ها ایفون در ترکیه، برخی از شهروندان این کشور، گوشی های آیفون خود را شکستند!
حال باید به این پرسش پاسخ داد، چرا مردم ترکیه تا این اندازه برای جلوگیری از کاهش ارزش پول ملی شان تلاش می کنند و در حالی که می توانند با نگه داشتن دلارهایشان و یا خرید بیشتر این ارز، به سود و ثروت بیشتری دست یابند، آنها را در راستای حمایت از اقتصاد کشورشان می فروشند؟ چرا مردم این کشور به راحتی درخواست اردوغان برای فروش دلار و طلا را اجابت می کنند و در جنگ اقتصادی پشت دولتشان می مانند؟
در مقابل، بدون اینکه تمایل و یا رغبتی به مقایسه دو کشور یا ملت ایران و ترکیه داریم، می خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم، چرا مردم ایران چنین درخواست هایی از سوی دولتمردان خود را اجابت نکردند و برعکس مردم ترکیه به خیابان ها ریختند و به جای فروش دلار و طلا، خرید را ترجیح دادند؟
پاسخ های متنوعی برای این پرسش ها وجود دارد؛ اما چند پاسخ عمده را می توان در اینجا مطرح کرد:
نخست اینکه، مردم ترکیه به تصمیمات اقتصادی دولت و مقامات سیاسی و اقتصادی شان اطمینان دارند. اما در ایران مقامات سیاسی و اظهاراتشان به مهم ترین عامل بی اعتمادی مردم تبدیل شده اند و هرگونه درخواست از سوی مقامات برای همراه کردن مردم با تصمیمات خود نتیجه عکس دارد! در واقع سرمایه اجتماعی در ایران بیش از هر زمانی خدشه دار شده است.
دوم؛ آن ها به خوبی از تقویت خیره کننده جایگاه اقتصادی ترکیه و بهبود معیشت خود توسط اردوغان و دولتش در یک دهه گذشته آگاهی دارند و قدردان آن هستند و موقعیت سخت کنونی را فرصت مناسبی برای حمایت ار دولت ترکیه می دانند.
سوم؛ در ترکیه با ایجاد بحران ارزی، سلاطین سکه و ارزی که از رانت های متنوع برای کسب سودهای هنگفت ناشی از تلاطم در بازار سکه و ارز استفاده می کنند وجود ندارد؛ حال آنکه در ایران، ما سلطان سکه و سلطان ارزهایی داریم که می دانند چه زمانی قیمت ارز بالا و پایین می شود و حتی خود نیز در بالا و پایین بردن نرخ ها نقش مستقیم دارند؛ سلاطینی که خود به بسیاری از بانک ها و سیاسیون وصل هستند! در چنین شرایطی و با وجود این سلاطین، چگونه باید انتظار داشته باشیم مردم ایران نیز به مانند مردم ترکیه رفتار کنند!؟
چهارم؛ چرا مردمی که روزی طلاها و لوازم خانگی خود را برای کمک به رزمنده های جبهه و جنگ می فروختند، اکنون در یک جنگ دیگر، طوری دیگر عمل می کنند؟ به این دلیل که این مردم رزمنده ای، فرمانده ای و خط شکنی در جبهه جنگ اقتصادی نمی بییند. به این دلیل که از دل این جبهه جنگ اقتصادی سلاطینی بیرون می آیند که یک شبه ثروت های کلانی را با استفاده از شبکه گسترده رانتی خود به دست می آورند!
پنجم؛ ملت ترکیه به آینده اقتصاد کشورشان امید دارند؛ به سیاست های اقتصادی دولت شان باور دارند؛ اما مردم و جامعه ایرانی امید و باورش تضعیف شده و خود را در یک آینده مبهم اقتصادی گرفتار می بیند!
ششم؛ شفافیتی مالی و اقتصادی که در همسایه شمالی وجود دارد و در کشور ما بسیار ضعیف است؛ مسأله ای که بی اعتمادی در جامعه را دوچندان می کند.
در نهایت اینکه، مردم ایران همان مردمان دوران جبهه و جنگ هستند؛ همان ها که غیر از طلا و لوازم خانه شان برای کمک به جبهه های جنگ، خانه و کاشانه و خون و جانشان را دادند اما خاک ندادند و از کشور و سرزمینشان جانانه دفاع کردند و در یک جنگ نابرابر این کشور را سربلند و پیروز کردند. آری، این مردم با تفاوت هایی همان مردم هستند؛ ولی مسئولان و دولتمردان مان با تفاوت هایی همانی که بودند اکنون نیستند!