حداقل در ایران “حق گرفتنی است نه دادنی”
بقلم: حسن کریمی
در یکی از سفرهایم در سال 1381 – خورشیدی – به سیستان و بلوچستان با صحنه ای مواجه شدم – چیزی شبیه همین عکس هایی که می بینید – مردم با گاری و گالن های سفید و رنگارنگ برای خرید آب آشامیدنی – آب شیرین – ساعت ها در صف های طولانی می ماندند تا شاید جرعه آبی شیرین برای خود و خانواده به منزل ببرند، انشعاب لوله کشی آب شور هم آن زمان به ندرت در بعضی از خانه ها یافت می شد . در آن سال ها دیدن چنین صحنه ای برای من خیلی درد آور، تاسف برانگیز و در مقابل جای سوال بود که چرا وضعیت چنین است؟
برای منی که بزرگ شده کردستان بودم وضعیت بسیار متفاوت تر بود همه ی خانه ها انشعاب لوله کشی آب داشتند و آب شور هم که مردمان کرد اصل نمی دانستند چیست!!!
در این استان اقلیت نشین – هم قومی و هم مذهبی – آب شیرین که پیشکش، حتی انشعاب لوله کشی آب شور هم پیدا نمی شد، می گویند حال در سیستان و بلوچستان وضعیت بهتر است اما چرا بعد از نزدیک به چهار دهه وضعیت بهتر شده و در کردستان وضعیت از همان ابتدا نسبت به سیستان و بلوچستان مناسب تر بود؟
امروز که این خاطرات در ذهنم خطور می کرد این تفاوت را در یک چیز یافتم، حکومت که همان حکومت است و خواهد بود اما مردم و سطح آگاهی و اطلاع رسانی نه!!!
چرا باید در کردستان و مناطق کردنشین وضعیت نسبت به سیستان و بلوچستان و یا حتی اهواز و مناطق عرب نشین بهتر و متفاوت تر باشد؟ در کم کاری و کارشکنی دولت شکی نیست… اما علت چیست؟ این قضیه می تواند دلایل متفاوتی داشته باشد اما باید یکی از بارزترین دلایل این تفاوت و امتیاز دهی یا شاید بهتر باشد بگوییم امتیاز گرفتن از دولت را سابقه مبارزاتی ملت کرد دانست.
ملت کردی که برای رسیدن به خواسته های مشروع و قانونی خود از همان ابتدای سرکار آمدن نظام ولایت فقیه و حتی پیشتر در زمان حکومت پهلوی تمام راه ها و مسیرهای ممکن برای تحقق این خواسته ها را در پیش گرفت، باید وضعیتش متفاوت باشد.
کرد، بلوچ، عرب، ترک و تمام اقوام و اقلیت های اتنیکی در ایران سال هاست که طعم تلخ تبعیض و شهروند درجه دوم بودن را تجربه می کنند و تا بقای نظام ولایت فقیه تجربه خواهند کرد اما راه چاره چیست؟ فقط با مقصر دانستن نظام حاکم و محکوم کردن و بیانیه صادر کردن آیا وضعیت بهبود حاصل پیدا می کند؟ تاریخ گواه است که جواب چنین سوالی نه است.
هر قوم و ملتی که راه روشنگری و مبارزات مدنی و اجتماعی را در پیش گیرد می تواند به برخی از خواسته ها و اهداف خود برسد و یا حداقل مردمانش کمتر تبعیض و بی اعتنایی از جانب حاکمیت را قبول، و در مقابلِ فشارها و تبعیض ها ایستادگی بیشتری می نمایند.
در سال های اخیر این تغییر و تحول و تولد جریانات مدنی و اجتماعی که بعضا دولت آن ها را در نطفه خفه کرده است را می توان در سیستان و بلوچستان ، کردستان، اهواز و در بین ترک ها دید و بهتر شدن وضعیت نسبی این مناطق و تمام اقوام و اقلیت های اتنیکی را می شود در روشنگری و بالابردن و بالا رفتن سطح آگاهی مردم یافت.
پس یادمان نرود هیچگاه مبارزات مدنی و اجتماعی بی نتیجه نبوده و نخواهد بود و فراموش نکنیم، حداقل در ایران “حق گرفتنی است نه دادنی”