بقلم :سعید حلفی
روز جمعه ۳ ژوئیه به همراه شماری از فعالان عرب اهوازی در لندن، به فراخوان «گروه شعبانی»(۱) پاسخ گفته و به ساختمان مقر مرکزی شرکت نفت ایران در پایتخت بریتانیا (که محل عقد قراردادهای پنهانی رژیم و نیز مرکز توزیع مالی عملیات تروریستی رژیم است) ٰیورش بردیم. در این روز قرار بود، راس ساعت ١٢ جلسه ای پنهانی ميان نمايندگان ایران و شرکتهای بزرگ نفتی بریتانیائی و بین المللی درباره عقد قرارداهای نفتی و بازگشت دوباره به ایران- برگزار شود. ما از قبل از طریق دوستان مترقی مان در پارلمان و مطبوعات بریتانیا ، درباره جا و زمان برگزاری جلسه اطمینان حاصل کرده بودیم، بنابر این عزم را جزم کرده و در ساعت اعلام شده به سمت ساختمان شرکت نفت ایران که در 100 متری پارلمان بریتانیا قرار دارد، رفتیم.
چند دقیقه ای را در کنار در ورودی ساختمان به توزیع تراکت های فارسی و انگلیسی برای توضیح – دلیل و منظور تظاهرات و نیزبه شعار دادن علیه رژیم ایران پرداختیم. کمی بعد تصمیم گرفتیم که نقشه خود را در یورش به مکان برگزاری جلسه که در طبقه ششم قرار داشت، عملی کنیم. شش نفر برای اجرای این طرح مشخص شدند. این شش نفر را دو فعال حقوق بشر بریتانیائی به نام های پیتر تاتچر و دانیل برت همراهی میکردند و بقیه تظاهر کنندگان در خارج از ساختمان به شعار دادن و حمایت از ما ادامه دادند. در آن ساختمان دو آسانسور وجود داشت اما استفاده از آسانسور برای چنین ماموریتی غیر ممکن بود، بنابر این راه را در این دیدیم که خود را پیاده از طریق پله ها به طبقه ششم یعنی محل برگزاری جلسه برسانیم در حالیکه بعضی از ما در همان طبقه همکف با نگهبانان درگیر شده بودیم. این درگیری به سود ما تمام شد. نگهبانان تلاش می کردند که مانع از رسیدن ما به طبقه ششم شوند اما ناکام ماندند. بهر تقدیر خود را به محل جلسه رسانده و در مقابل چشمان متعجب حاضران در جلسه اداره آنرا در اختیار گرفتیم. شرکت کنندگان در جلسه همگی از روسای شرکتهای عظیم نفتی و صنعتی جهان وریاست لرد لامانات رئیس ونیز بعضی از اعضائ اطاق بازرگانی انگلیس و ایران بود. ما بلافاصله شروع به ایراد سخنرانی اعتراضی به انکلیسی و فارسی کردیم. این عمل خارج از انتظار موجب خشم نمایندگان رژیم و حمله فیزیکی آنها به ما شد. اما با حفظ نزاکت به دفاع از خود شدیم که باعث درگیری با بعضی از حاضران در جلسه انجامید، امری که باعث به هم ریختن این نشست شد.
چهره های متعجب و بهم ریخته مسئولان انگلیسی و آمریکايی نشان می داد که آنها هیچ گونه آگاهی نسبت به خواسته های مردم عرب اهواز در جنوب ایران ندارند. آنها بر خلاف ایرانی ها، با ما درگیر نشدند و به جز یک نفر ، تنها نظاره گر درگیری شدند. تمام تلاش ما در آن لحظه این بود که توضیح دهیم که شرکت نفت ایران و شرکتهای نفتی بین المللی در جنوب ایران هیچ گاه به خواسته های بحق مردم عرب- حتی صرف اشتغال مردم عرب بومی و عدم آلودگی محیط زیست مان – توجهی نکرده و در صورت تجدید روابط به این امر میبایست توجه اساسی کرد .
گروه شعبانی» به هدف خود رسید هر چند که مهاجمان ساعاتی را در مقر پلیس لندن گذراندند
گروه شعبانی و احزاب و سازمامهای عضو این ائتلاف- دلایل فراخوان خود برای یورش به ساختمان شرکت نفت را بر روی صفحات فیس بوک چند روز پیش از اقدام خود، بطور کلی و بدون افشای دقیق محل مذاکرات پنهانی – اعلام کرده بود.
حمایت از مردم عرب مظلوم اهواز و مبارزات بحق آنها و افشای ستم مضاعف اقتصادی و سیاسی بر آنها از جانب رژیم ایران مهمترین هدف این آکسون دفاعی و این قدام مشترک بود.
ساکنان عرب اقلیم اهواز بنا بر آمار رسمی، یکی از فقیرترین اقشار ساکن در ایران به شمار می آیند. این در حالی است که بیش از 90٪ از عایدات نفت ایران از سرزمین های آنها تولید و تماماْ روانه تهران میشود بدون آنکه هیچ قسمتی از ان – صفر در صد – برای بهبودی زندگی آنها مصرف شود. در یکی از گزارش های تکان دهنده ؛که شمه ای از انعکاس ظلم سیستماتیک علیه عرب های اهوازی است ، آمده است که از میان 4 هزار استخدام جدید در مناطق نفتی «خوزستان» تنها 4 نفر عرب بوده اند. این مورد را حتی علی شمخانی دبیر کل امنیت ملی ایران نیز، فاجعه آمیز توصیف کرد. شرکت نفتی که زمانی نه چندان دور، بیش از 70٪ کارکنان آن را عرب های اهوازی تشکیل می دادند، اکنون بعد از سه دهه اخراج سیستمکاتیک و برنامه ریزه شده کارمندان و مدیران و مسٰئولین عرب (بدلیل عرب بودنشان) از وزارت نفت و شیمیائی و سازمانهای گاز و حفاری و دیگر موسسات زیر مجموعه وزارت نفت و نیز از شرکتهای خصوصی – کار برای عرب های بومی در چنین مکان هایی عملاْ ممنوع شده است. مدیران ومسئولان این شرکت ها، کارکنان خود را از دیگر استان ها از جمله اصفهان، تهران، و شیراز و مشهد جذب و به مناطق نفتخیز عرب نشین گسیل می دارند. چندین بار دیده شده که این شرکت ها اطلاعیه های درخواست کارگر و کارمند را در دیگر استان های فارس زبان در مطبوعات محلی آگهی و توزیع کرده و لی این آگهی ها در مناطق عرب نشین و بومی خوزستان و اقلیم اهواز دیده نمیشود .
اگر پیدایش نفت در هر جای جهان نعمت و فرصت اشتغال را با خود به آن سرزمین به ارمغان آورده اما این پدیده -به یمن دولتهای مرکزی در ایران – برای عرب ها در اقلیم اهواز نه تنها باعث فقر و فلاکت بلکه خود علامل وسیله ای برای به حاشیه راندن وهویت زدايی و استثمار و سرکوب ملی آنها شده است. در این سرزمین، کشاورزان باید به زور زمین های خود را که نفت در آن یافت شود، با کم ترین قیمت به دولت بفروشند و از فراوردها های این نعت بزرگ، چیزی جز دودو بیماری و سرطان و آلودگی هو و آب و محیط زیست – عایدشان نشود.
آنچنکه ما پیش از بهم خوردن جلسه سعی کردیم خطاب به حضار در جلسه توضیح دهیم – فاجعه تخریب هور العظیم بدست شرکت نفت ایران و کنسور سیوم های نفتی مدافع رژیم که به ولع خاصی آماده برگشت دوباره به ایرانند نمی بایست تکرار شود. این هور (تالاب) پیش از اکتشاف چاههای نفتی در آن، محلی برای زیست و معیشت صدهها هزار نفر از مردم عرب بوده است. آنها از طریق شکار ماهی و انواع پرندگان و تولید خرما، به زیبایی و سادگی هر چه تمام تر، امرار معاش می کردند. اما پس از خشکاندن این هور پس از پیدایش نفت و حفر چا های نفت در آن ، ساکنان عرب آواره شده و به زاغه نشینانی در حومه های شهرهای بزرگ تبدیل کرده است. خشکاندن این باتلاق های آبی و تالاب ها یا همان هور همچنین باعث افزایش بی سابقه درجه گرما و ظهور پدیده گرد و غبار شدید در استان شده است.
آما آنچنان که حمله و فحاشی مدیران عالیرتبه نفتی رژیم در جلسه به ما نشان داد – توضیحات و افشاگری های ما چیزی نبود که آنها میخواستند بشنوند و بخصوص نمی خواستند همتاهای انگلیسی و آمریکائی و اروپائی انها را از ما بشنوند.
(۱) گروه شعبانی تشکلی از فعالان مدنی و سیاسی عرب اهوازی در لندن است . این گروه به نام شهید هاشم شعبانی معلم و فعالی فرهنگی اهوازی است که دو سال پیش به دست رژیم ایران دستگیر و پس از شکنجه های فراوان در یکی از زندان های اهواز اعدام شد.