انگیز سخن در آمیخته است. بزرگانی همچون ابو نواس اهوازی و ابن سکیت از این دیار برخاسته اند، امروزه از جایگاه مهمی در ادبیات عرب برخوردارند. کمتر مجلس و محفلی در شهر و روستاهای خوزستان برگزار می شود که در آن با شعر انس و الفت نگیرند و شاعران را شریک غم و شادی خود نکنند.
در عرصه ی شعر، زن عرب عربستانی از جایگاه خاصی برخوردار است. مشکلات و فشارهای روانی جامعه مردم سالار و گرفتاریهای کارهای طاقت فرسای روزانه مانع آن نشده که زنان عرب از شعر خوانی و سرودن آن بی نصیب بمانند. سخن ور، شاعر و دوستدار و علاقمند به شعر در میان زنان عرب تبار بسیار بوده و هست.
برخی شاعران زن عرب با مهارت و بلاغتی ستودنی اشعار بسیار زیبا، پر معنا و الهام بخش خلق کرده اند. این اشعار از چنان زیبایی وشیوایی و لطافت حسی برخوردارند که گذشت زمان نتوانسته غبار کهنگی بر آنها بکشد و از اهمیت آنها بکاهد. سروده هایی که مردمان این دیار تا به امروز در جای جای خطه ی خوزستان در موقعیت های مختلف بازگو می کنند و ابیاتی از آنها نیز به ضرب المثل تبدیل شده اند.
“ام موح” زنی بود که در ابتدای قرن نوزدهم میلادی می زیسته و از سخن وری ها و نواختن رباب، گفته ها و شنیدنیهای فراوانی باقیست.
او صاحب دو فرزند بود. یکی از آنها جهت تحصیل به یکی از شهر های عراق عزیمت کرد. پسر دوم در نبرد با راهزنان کشته شد. ام موح در جامعه آن زمان با مشکلات زیادی روبرو شد. در آن دوران به دلیل کمبود امکانات ارتباطی، مسافرت -به ویژه برای زنی تنها- میسر نبود. بنابراین ام موح تصمیم می گیرد تا از طریق سرودن شعر پیغامش را به پسرش در عراق برساند. گویا در آن دوران مردم موهبت حفظ کردن شعر را پرورش می دادند و قادر بودند اشعار زیادی را بعد از شنیدن، حفظ و نقل کنند.
ام موح در فراق فرزند، رباب به دست می گیرد و به سرودن شعر می پردازد. سرگردان دهستانها و شهر های اطراف می شود و اشعار جان سوز و پرمعنا می سراید که با نغمه های رباب همراه بود. این اشعار حامل نوعی پیام رمزی برای پسرش بودند. به این امید که روزی او این اشعار را بشنود، پیغام مادر را درک کند و به شهر خود باز گردد. عاقبت ام موح موفق می شود و پسر نزد او باز می گردد.
از ام موح اشعار فراوانی به جای مانده است. ترجمه از چند بیت از ام موح چنین می گوید:
پسرم ای پسر دلبندم نباشد که تو فراموش کنی
که مادرت در دیار غربت است
گرچه در وطن است
برادرت گرچه دلاور بود و شیر مرد
اما فزونی تعداد چیرگی است و آن را با شجاعت چاره نیست.
اشعار ام موح در حال حاضر نیز در مناسبتهایی مانند عزا و به یاد آوردن عزیز خوانده می شود.
جیگاره بنت عوفی دیگر زن سخنور عرب است که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم زندگی می کرد. ستودن درستکاری و مروت و مذموم دانستن خیانت و ارج نهادن به سایر صفات انسانی از مضامین عمده این اشعار است.
ترجمه ای از اشعار او چنین می گوید :
ای فلک طوری بگرد که جوانمرد و اهل دلان را دریابی. چو آنان عادت به بد کاری و نیرنگ ندارند.
زبان وساختار شعر زن عرب از گذشته تا حال
شعر زن عرب در گذشته غالبا به لهجه اهوازی زبان عربی سروده می شد که از لهجه های نزدیک به عربی فصیح یا کلاسیک است .سبک این اشعار هم بطور عمده خاص زنان بوده و از قافیه و وزن برخوردار است.
در سالهای اخیر دختران و زنان عربستان به فراگیری فنون شعر به زبان عربی فصیح و سرودن آن علاقه ی خاصی نشان داده اند و از آن به عنوان وسیله ای برای بیان مشکلات جامعه ی مردسالار و وضع رقت بار زنان استفاده کرده اند.
بعد از تاسیس رشته زبان ادبیات عرب در دانشگاه آزاد عبادان، تعداد زیادی از دختران به فراگیری زبان عربی به صورت آکادمیک همت گماشته و توانستند به موفقیتهای سرشاری هم در زمینه ی درس و تحصیل و هم در متحول نمودن نحوه ی تفکر و نوع نگرش جامعه ی عشایری خوزستان نسبت به زنان ایجاد کنند.
فاطمه تمیمی و مریم حیدری از جمله زنانی هستند که در محدود فضای آزاد دوران اصلاحات خاتمی پا به عرصه شعر و ادبیات عرب خوزستان نهاده اند و با آمدن خود تحولی در مضامین ودر نوع شعر زنان خوزستان ایجاد نمودند.
تا چندی پیش شعر زنان بیشتر در قالب و حدود روابط عشایری قابل فهم و تعریف بود و البته این به دلیل ساختار اجتماعی جامعه و شرایط سیاسی و اقتصادی حاکم بر آن است. اما با ورود نسل جدیدی از شاعران زن به عرصه شع
ر عربستان، که از سطح فکر و آگاهی کافی در مورد مسایل روز برخوردارند، این وضع به تدریج شروع به تغییر کرد. نوع شعر از شعر با قافیه به شعر نو متمایل شده و زبان عربی فصیح جایگزین سرودن به لهجه ی محلی زبان عربی گردید.
در شعر زنان عرب عربستان سالهای اخیر، می توان به وضوح تلاش و کوشش برای ایجاد برابری میان زن و مرد و رواج اندیشه های فمینستی و انتقاد از اعراف و سنت های قبیله ای و سیاست های حاکمان پشتیبان آنها را مشاهده نمود. این زنان از افکار و اندیشه های نویسندگان زن جهان عرب نظیر نوال السعداوی، نویسنده برجسته مصری و فاطمه المرنیسی تاثیر پذیرفته اند.
زنان با استفاده از شعر صریحا به انتقاد و اعتراض به وضع سیاسی و اجتماعی حاکم در جامعه پرداخته اند.
فاطمه تمیمی از شاعران برجسته در عربستان در شعرهای خود صریحا انزجار خود را از وضعیت مردسالار مسلط بر جامعه بیان میکند. ترجمه ای از اشعارش چنین است:
چه موقع مرا درک می کنی
چه موقع مرا درک میکنی ای مرد بدون احساس
ای کسی که با منطق گذشتگان سخن می گوید
و مرا زنی می پندارد، عاری از نبض حیات
عاری از عاطفه
که نفس نمی کشد!
چه موقع درک خواهی کرد
که ما در عالمی دیگر هستیم
1ومن نه هند هستم و نه لبنا و نا ایناس
چه موقع درک خواهی کرد که من زن، انسانی همانند تو هستم
انسانی که عقل دارد و خواهان حق خود است و سرنوشتش را به دیگری نمی سپارد
ای کسی که هنوز غرق در کج فکری های قبیله هستی
چه موقع مرا درک میکنی
ای کسی که زن نمی خواهد بلکه موجودی انباشته از پنبه را طالب است
زنی که از عالم اطراف خود نه چیزی میفهمد و نه درک میکند
او چنین زنی را آرزو میکند
اما آن دوران گذشت
دورانی که او همه چیز و همه کس بود
دوران ابو جهل و ابن تمیم سپری شد
آن دوران سیاه که خنجر و شمشیر و شلاق یکه تاز میدان بودند
و زن مجسمه ای خاموش بیش نبود
که نه اختیاری داشت و نه تصمیمی
و نام و نشانش گم و گور بود
اما آن دوران سپری شد
هرگز، هرگز از این به بعد به خواری تن نمیدهم
و این قوانین را زیر پا می گذارم
و اجازه نمی دهم که مرا خرد کنند
و آرزوهایم را بر باد دهند
من دیگر زنی نیستم که بشود او را با درخشش جواهرات و طلا فریب دهی
من طوفانی هستم بر ضد بی عدالتی ها
من طوفان زنی هستم که از اندیشه های خود دست نمیکشد
و هرگز در برابر ظلم سر به زیر نمی اندازد
و هر چه روزگار سخت تر باشد او همچنان مقاومت خواهد کرد
مریم حیدری شاعر جوان دیگری است که در اشعار و سروده های خود تلاش میکند تا مشکلات زنان در جامعه ی مرد سالار کنونی خوزستان را منعکس کند. وی در گوشه ای از اشعارش چنین می گوید:
همانند یک کودک
در بهانه گیریهای دل شب زیاده روی کردم
سپس با گریه ای بچه گانه خود را تسلیم خواب کردم
و هنگام صبح درس عبرتی از شب قبل گرفتم
در دلم میلی برای بررسی گذشته ها احساس کردم
گذشته های که مونس تنهائی افسرده ی من است
پس ده سال به گذشته بر میگردم تا بازی شطرنج را همانند یک دعوای شیرین از سر بگیرم
و این چنین بود که تمامی شر
ط و شروطها را بدون رضایت قلبی قبول می کنم
اکنون چنین به نظر می رسد که محرومیت از فراگیری زبان عربی در مدرسهها(2) و تبعیض قومی و محدودیت های تحصیلی و شغلی زنان در هماهنگی با نگاه امنیتی و جامعه مرد سالار عربهای عربستان هرگز نتوانسته فریاد مطالبات زنان را خاموش کند. محدودیت های بسیار نتوانسته زنان را در کنج تاریک خانه، مطیع و فرمانبردار چشم و گوش بسته مردان نگاه دارد. زنان از حقوق و استعدادهایشان به دلیل زن بودن صرف نظر نکرده اند. در آینده نیز چنین به نظر میرسد که این فشارها نخواهد توانست زنان را از ستاندن حقوق خود باز بدارد به ویژه آن که کانالهای ماهواره ای و اینترنت علاوه بر برنامه های سرگرمی، افکار و اندیشه های نو را نیز با خود به ارمغان آورده اند.
پی نوشت: 1.ایناس و هند و نوال نامهای شخصیتهای زن داستانهای عاشقانه ادبیات کلاسیک عرب هستند
پی نوشت: 2. زبان عربی گرچه در مقطع راهنمائی و دبیرستان به دلیل ارتباط تنگاتنگ آن با زبان فارسی، در تمامی مدرسههای ایران تدریس میشود اما شیوه آموزش آن از بازده چندانی برخوردار نیست و متون و محتوای دروس کاملاً قدیمی و کهن است که از ادبیات روز عرب فاصله بسیاری دارد و آموزش آن هیچ کمکی به عرب های عربستان در زمینه ی یادگیری زبان عربی نمی کند.
عمار تاسائی