این مرد که قدرت بی نظیری را صاحب میشد و تعلقات ملیتی و قومی او، ملت پشتون و نیروهای سیاسی معتدل و ضد جنگ ان را ناراضی نگه داشته بود، و کرزای که خود یک پشتو است، هیچ کاری برای تقسیم قدرت به طور مساوی انجام نداد و غرق شدن او در فساد و رشوه، کرزای را به طور دیوانه واری و به هر قیمتی برای حفظ موقعیت خود،بی اعتنا به ملت پشتو که اکثریت جمعیت افغانستان را تشکیل میدهد، به کنار راند و مجال را برای یورش طالبان مهیا کرد، زیرا مسئله بر ان است که این انگشت عسلی که مزه خوشمزه قدرت را دارا است، توی دهان چه ملتی قرار میگیرد، و تکیه ملت پشتو به کرزای که گمان
میکردند ار منافع ملت خود دفاع خواهد کرد، به یکباره به یاس و ناامیدی تبدیل شد، و اثرات ان در حملات مسلحانه و تروریستی علیه نیروهای ناتو که چنین گمان میشد که ناتو موافق تمامی سیاست های دولت شخصی کرزای است، اما حقیقت امر و تخریب چهره ناتو و دیگر شخصیت های افغانی که خواهان حل قضیه قدرت به طور مساوی و عادلانه بودند، ناشی از نفوذ
فساد و رشوه خواری بی حد و مرزی است که کرزای و اطرافیان او مسبب بروز و حفظ ان بودند، و همین امر یکی از علل اصلی بی توجهی ریئس جمهوری افغانستان به مشکلات پشتوها و ادامه بهره برداری طالبان از این فساد دولتی شد، و همچنین روابط مرموز و پنهانی با دولت امنیتی ایران و رابطه با بعضی از سرمایه گذاران دولت تهران که عمدا دست سپاه قدس در پشت ان است، به فساد و تقلب فزاینده ایی در دولت کرزای انجامید.
حال با عریان شدن بدبختی های افغانستان ارام ارام دلیل اصلی بحرانهای اجتماعی و سیاسی مشخص میشود، و ان همانا عدم تقسیم قدرت سیاسی به طور عادلانه بین ملت های مختلف افغانستان است،، بی اعتنایی به خواست و طلبات سیاسی و اقتصادی مللی است که دیر زمانی از صحنه قدرت سیاسی و اقتصادی کنار گذاشته شده بودند، و قول های مکرر دولت در اجتماعات
معروف به جرگه که تجمعی است از سران مذهبی و فرهنگی تمام ملیت های افغانستان است،، به فراموشی عمدی به دلیل حفظ منافع گروهی کرزای و دوستان او، سپرده شده است. در پایین به گزارش یکی از خبرنگاران المانی که اخیرا در افغانستان حضور داشته،توجه فرمایید.
ریئس سازمان امنیت افغانستان به یکباره برکنار شد نام او “امرالله صالح” است ، صالح تاجیک است. مردی است پرطاقت، قوی هیکل، هراس انگیز با نگاهی نافذ و تهی از احساس. زمانی فرد مطلوب احمد شاه مسعود، معروف به شیر دره پنجشیر بود. در زمان مسعود، صالح از کسانی بود که قبل از 11 سپتامبر 2001 در افغانستان علیه طالبان مبارزه می کرد. با چنین پشتوانه ای پس از فتح کابل، قندهار و قندوز و سقوط دولت طالبان، با آمریکا همکاری می کرد. او باز جوی طالبان دستگیر شده بود، بدون رعایت حقوق بشر.. مجاهدین و سازمان امنیت پاکستان او را “دشمن خود” اعلام کرده بودند و از این جهت به خود می بالید. در آنشب که ما با هم شام می خوردیم سخن از سرخوردگی شدید خود از بی تفاوتی فراوان دولت کرزای نسبت به جنگ با طالبان گفت و کمکی که سازمان امنیت پاکستان کماکان به شورشیان در وزیرستان و بلوچستان می کند .
خبر برکناری صالح در آغاز ماه ژوئن آنقدر سر و صدا برپا نکرد که اخراج ژنرال مک کریستال ، به این دلیل که غرب از چالش های افغانستان کم اطلاع است. برکناری مک کریستال نقش قاطعی در تغییر استراتژی امریکا در افغانستان ایفاء نمی کند ولی برکناری صالح نشانه قابل توجهی از تغییر مسیر کرزای است.
وقتی بروس ریدل، مشاور اوباما، این خبر را شنید گفت: “تصمیم کرزای در برکناری صالح و حنیف عطار- وزیر کشور-، مرا مضطرب می کند، زیرا این بآ ن معنی است که کرزای درتدارک دوران پسا ــ آمریکائی برای افغانستان است. امروز روشن تر شده است که ماهیت این نقشه ها از چه قرار است: معلوم شده است که سرلشگر احمد شجاع پاشا، رئیس سازمان امنیت پاکستان، دیداری محرمانه با کرزای داشته و قرار است روز چهارم ژوئیه، ژنرال کیانی، سرفرمانده ارتش
پاکستان وارد کابل شود. احتمالا برای تاکید بر معامله ای با ماهیتی که مشخص نیست چیست. بنظر می رسد که می خواهند مشوق وحدتی میان کرزای و شبکه سراج الدین حقانی گردند که مورد حمایت سازمان امنیت پاکستان است. طبق این نقشه بخش بزرگتری از پشتونستان در جنوب به سراج الدین واگذار می شود و کرزای هم در کابل در راس قدرت باقی می ماند. آمریکا را در این امر دخالت نداده اند و از قرار معلوم مقامات مسئول آمریکائی هم شگفت زده اند و هم مضطرب. بنظر می
رسد مسئله ای که کماکان مطرح است این است که ما وضعیت افغانستان را با چشم غربی می نگریم ــ بعنوان جنگی میان آمریکا و ناتو با القاعده و طالبان. در حالی که از لحاظ داخلی جنگ میان پشتونها با دولتی است که در آن قدرت در دست اقوام تاجیک، ازبک و هزاره است و نقش کرزای هم نقشی است بی تاثیر در موازنه قدرت.