ظاهرا این توافق با میانجیگری ترکیه و برزیل انجام گرفته است، و ظاهرا هم معلوم نیست که برزیل و یا ترکیه چه انجام داده اند که چین و روسیه نتوانسته اند انجام دهند، و تهران را وادار به قبول طرح اژانس کنند، اما انچه مسلم است و بر اساس تجربه وقت کشی و دروغ های پی در پی رژیم ایران جهان فهمیده و درک کرده است، که این توافق نمیتواند مشکل اتمی و برنامه های مشکوک رژیم ایران با غرب و دول منطقه خاورمیانه را حل کند.
قبل از هر چیز که مقامات رژیم بعد از توافق اعلام کرده اند که به غنی سازی اورانیوم ان هم با غلظت 20% ادامه خواهد یافت و نظام از برنامه های اتمی خود دست نخواهد کشید که این خود به خود مشکل را در همانجا که هست با سپاه پاسداران که صاحب و کنترل کننده برنامه هسته ایی ایران است،ثابت و بدون تغییر نگه خواهد داشت، و از طرف دیگر ادامه غنی سازی که
نقطه اصلی ترس جهانی از ان در ایران است، همچنان فعال باقی خواهد ماند، بنابراین با توافق حاصله با دو کشور ترکیه و
برزیل که از پس این کمک به رژیم ایران هر کدام یک قرارداد 10 میلیارد دلاری را با تهران امضاء کردند، نگرانی جهانی را از فعالیت های نظامی و مشکوک اتمی ایران بر طرف نخواهد کرد، و غرب بر توقف کامل غنی سازی و باز کردن دروازه های تمامی موسسات اتمی ایران را بر روی ناظران و کارشناسان اژانس تاکید کرده است، و این توافق ربطی به خواسته جهانی ندارد، بلکه فقط مربوط به راکتور تهران برای مداوای بیماران سرطان زا است.
الیستر برت و برنارد والرو از سخنگویان و مقامات ارشد سیاسی انگلیس و فرانسه اعلام کردند که نگرانی جامعه جهانی با این تبادل اورانیوم در قبال سوخت اتمی حل نشده است و ایران باید اطمینان دهد که برنامه های اتمی اش نظامی و مخرب نیست، اشاره انان به اژانس اتمی سازمان ملل مستقر در وین است که باید در تایید تمامی برنامه ها و فعالیت های هسته ایی ایران به
به طور مستقیم و موثر قرار گیرند و رژیم باید کلیه طرح ها و اماکن مخفی اتمی را برای انان بازگشایی کند تا اژانس اطمینان حاصل کند که حکومت ایران به مانند گذشته (17 سال) دروغ نمی گوید، اما باید دانست که مسئله جهان با رژیم تهران تنها بر سر تبادل اورانیوم نیست، بلکه بر سر غنی سازی و فعالیت های سری اتمی است که از چشم جهانیان و اژانس اتمی دور نگه داشته شده است.
اما تسلیم ایران با تمام قرار و فریاد های به ظاهر انقلابی خود که میگفت که تعویض و خروج اورانیوم از ایران خط قرمز ما است، نشان از دو پارگی دستگاه حاکمیت و فشار های مردمی و اقتصادی جهانی است که با تصویب قعطنامه چهارم شورای امنیت میرود که کمر نظام امنیتی و سرکوب گر ایران را خورد کند، و ترس از انچه در اینده نزدیک بر سر رژیم فرود خواهد امد، به یکباره حوله را در رینگ مسابقه به علامت تسلیم انداخت، اما با نظامی با سرکردگی فرمانده هان سپاه پاسداران که از اشوب و ترور در خارج از ایران تقذیه میکند نباید اعتماد کرد، و خوشبختانه جهان این مورد را به خوبی تشخیص داده است.