تعيش وحدة الشعبين العربي واللري
بروهی یکاگیری عرب و لر
چند روز است که دیار خوزستان و شهر اهواز بیش از همیشه گرم و تَبدار است و در آتش رنج و ستم میسوزد. سانسور و بایکوت خبری رسانههای جریان غالب و کثرت مواضع و اخبار ضد و نقیض از جانب طرفهای آشنا و ناشناس، فضا را بیش از پیش مبهم و غبارآلود کرده است. اما کمترین دستاورد و جنبهی غیر قابل انکار آن متوجهساختن اذهان و دیدگان به وضعیت بحرانی خوزستان و فرزندان رنجدیده و ستمکُشتهی عرب آن است که بار دیگر به اعتراض و عصیان برخاستهاند. برای درک این وضعیت باید زمینهها و علل دور و نزدیک آن را مد نظر قرار داد.
رژیم فاشیعیستی جمهوری اسلامی با هضم و جذب ایدئولوژی پانایرانیسم و در ادامه مسیر دیکتاتوری سلطنتی، ستمگری بر خلقهای ایران را به سطوح بسیار بالاتر و پیچیدهتری ارتقاء داده است: تبدیل نواحی سکونت خلقها به مستعمرههای داخلی، انکار موجودیت آنها و در پیشگرفتن سیاستهای بیگانهساز، تغییر بافت جمعیتی و ایجاد تنش بین قومی، تحمیل محرومیت، تحقیر و تبعیض شدید و باور نکردنی، تخریب هولناک محیطزیست و … ؛ اینها محتویات بستهبندی اهدایی « تمدن نوین اسلامی-ایرانی» برای خلقهای تحت ستم ساکن ایران است.
منطقه خوزستان که خلق عرب و لرهای بختیاری ساکنان اصلی آن را تشکیل میدهند و منابع عمدهی نفت و آب کشور در آن واقع شده، نمونهی کاملی از اِعمال انواع سیاستهای سرکوب، تحمیق، تاراج، تخریب و تنشافکنی را در یک قرن اخیر به نمایش میگذارد. علاوه بر میراث دوران پهلوی، رژیم جمهوری اسلامی عواقب یک جنگ تحمیقیِ هشتساله را نیز بر دوش مردمان این دیار گذاشت که زخمهای آن بر پیکر فرزندانش هنوز تازه و خونین است. این دیار در تاریخ معاصر آزمایشگاه اجرای دو نوع سیاست ضد خلقی بوده است: انکار و سرکوب عریان و حاد هویت خلق عرب مطابق الگوی پانایرانیستی با توسل به روشهای گوناگون (نادیده گرفتن و مغزشویی دائمی، توهین و تحقیرهای موسمی، استفاده از واژههای جعلی مانند “عربزبان” و …) که مشابه آن و به درجات محدودتر در مورد خلق ترک هم اعمال میشود. مطابق این الگو “ترک و تازی”، “اَنیران” و “دشمنان ایرانزمین” تلقی میشوند. در نقطهی مقابل در این سناریو برای لرها (مانند بلوچها و کردها) به عنوان “اصیلترین فرزندان کوروش” و “آریایی خالص”، “نقش مرزبانان دلاور” و در واقع “ژاندارمهای سرکوبگر” دیگران پیشبینی شده است که میبایست در حالی که خود از شدیدترین تحقیرها، انکارها، محرومیتها و غیرقابل تحملترین شرایط زندگی در رنج هستند، پاسدار و حافظ شاهنامهای باشند که در زادگاه خود فردوسی و سایر مناطق فارس به فراموشی سپرده شده است. این سیاست دوگانه و تفرقهاندازی و ایجاد تنش همواره موتور محرک پیشبرد سیاستهای استعمارگرانه بورژوازی مرکزنشین و دولت حامی آن در این ناحیه بوده است.
در اردوی مقابل، پیوند و روابط حسنهی عرب و لر به عنوان فرزندان و صاحبان اصلی خوزستان نیز قدمتی دیرینه دارد. این اتحاد در سالهای اخیر و در سنگر مقابله با طرحهای تحمیلی مرکز بر منطقه و از جمله دزدی آب که متضمن نابودی آن است و به لطف آگاهی و هشیاری نسلهای جوان و مبارز به مراحل عالیتری وارد شده است. وضعیت یکسان و رنجهای مشترک ما را متحد میکند و زمینهی عینی ارتباط مستحکم ماست. طبیعت در حال نابودی ما، دیار و شهرها و روستاهای ویرانمان، آلودگی و گرد و غباری که مجاری تنفسی لر و عرب را به یکسان نابود میکند، وضعیت جوانان، زنان و کارگران ما، تحقیر و انکار هویت و زبانمان، همه و همه به یک حقیقت آفتابگونه اشارت دارد: ما در یک سنگر میرزمیم و پیوند مستحکممان ناگسستنی است. دشمن هوشیار و قَدّار با بهرهگیری از میراث و تجربهای صد ساله و امکانات بیشمار در سنگر مقابل ایستاده است و در انتظار تنها یک لحظه غفلت ماست. پس از اعتراضات برحق و طوفنده خلق عرب، رژیم و مزدورانش کوشیدند تا از این بحران فرصتی برای پیشبرد سیاستهای خود بسازند تا هم قیامکنندگان را منزوی کنند و هم مقدمات تعرض بعدی خود و در هم شکستن اتحاد ما در مقابل برنامه سرقت آب و موارد مشابه را فراهم سازند. در شرایط خفقان و فقدان ارتباط نیروهای جدی، مسئول و آگاه دو طرف با مردمان و در تب و تاب ناشی از سرعت وقایع، مزدوران رژیم توانستند با پخش یک ویدئوی جعلی و فتنهانگیزیهای دیگر، اذهان برخی از همولایتیها از هر دو خلق را مشوش سازند. در حالی که رژیم در حال اجراییکردن نقشهی به آتش کشیدن یکی از کانونهای قیام خلق عرب در اهواز بود، مجادلات بینتیجه و تبادل اتهامات مطلوب رژیم و حامیان رنگارنگش در فضای مجازی از سوی دوستان غافل زنگ خطر را به صدا در آورده است. به جای استفاده از انگها و برچسبهای ساختهی رژیم و پانایرانیستها و پاگذاشتن به دام و بازی ساخته و پرداختهی آنان، باید با حفظ حد اعلای هشیاری انقلابی در پی جمعبندی دستاوردها و مشکلات، تجدید قوا و تحکیم صفوف برای مصافهای بعدی بود. از یاد نبریم: لر و عرب از یک وضعیت رنج میبرند، در مقابل یک رژیم و مزدورانش ایستادهاند و در نتیجه در یک سنگر و شانه به شانه هم میجنگند.
بروهی یکاگیری عرب و لر
تعيش وحدة الشعبين العربي واللري
۵آپریل ۲۰۱۸
تحریریهی «تریبون بررسی مسائل خلقها در ایران»