رضا علیجانی
در جایی که به علت دولایه بودن قدرت و علاوه بر آن استفاده از ابزار تکمیلی نظارت استصوابی؛ اقلیت بر اکثریت حکومت می کند و بخش عمده ای از قدرت سیاسی و اقتصادی را به انحصار خود در آورده، طبیعی است که تصاحب کنندگان به ناحق قدرت از سایه خود نیز هراس داشته باشند و هر صدایی را علیه خود بپندارند. توهم و توطئه یک بخش مهم از ذهن و روان صاحبان قدرت را تشکیل می دهد.
دراویش جریانی نسبتا سراسری اند هر چند همه صفاتی که در بالا شمردیم را داشته باشند. یک جریان با بنیه مالی مناسب هستند. همبستگی درونی قوی و بالایی دارند. به خاطر انگیزش های اخلاقی و باطنی مقاوم و صبورند و توان مقاومت مدنی بالایی دارند وقتی ارزش ها، یاران و رهبرانشان مورد هجوم قرار گیرد. میدان را خالی نمی کنند چون دارای ایدئولوژی هستند. حضور سالمی در خارج از کشور دارند و صدای مظلومیت شان بی انعکاس نمی ماند. آیا اینها برای یک نگاه امنیتی کج فکر و خیال اندیشی که باید از قدرت نامشروع یک اقلیت بر اکثریتی جان به لب رسیده محافظت کند، کافی نیست که احساس خطر کند!؟
این ها را بگذاریم کنار خشم و نفرت تاریخی برخی فقهای متعصب و خشن از عرفان و تصوف و اضافه کنیم بر آن این نگرانی تشدید شده پس از اعتراضات دی ماه را که اگر روزی دوباره این موج سر برآورد و سراسری شود دراویش به علت خصایصی که برشمردیم می توانند یکی از خطرات امنیتی باشند!! https://t.me/rezaalijani41
براین اساس است که یک کانال مجازی امنیتی امروز دراویش را به ارتباط با محمد حسینی متهم می کند و می نویسد:« تحلیلهای اطلاعاتی بر این اعتقاد است که قطعا محمدحسینی لیدر گروهک تروریستی ریاستارت در قواره ایجاد شبکهای با توانایی آتشزدن مساجد و حسینیهها نیست و فرقه گنابادی در حکم بازوی عملیاتی این گروهک فعالیت میکند چرا که اخیرا نورعلی تابنده مرشد فرقه گنابادی به صورت تلویحی از باطل بودن عبادات در مساجد و حسینیهها گفته بود و گفته شده در پشت پرده وی به پیروان خود دستور داده تا با آتش زدن حسینیهها این مکانها را که مردم در آنها به عبادت مشغول میشوند از بین ببرند.»
مضحک بودن و واماندگی و ورشکستگی این تحلیل نیاز به هیچ شرحی ندارد. ناگفته نماند که در تیتر این نوشته آمده است: «همدستی دراویش گنابادی با تروریستهای ریاستارت و تجاوز رهبر فرقه به دختر ۱۸ ساله»! حضرات هتاک که وقاحت و بی اخلاقی را از حد گذرانده اند در کپی کردن اتهام دوم از پرونده دیگراصلا یادشان رفته است در متن شان دروغی سرهم کنند و نیز حواس شان نبوده که رهبر مظلوم و میهن دوست دراویش پیرمردی با سنی بالاتر از نود است! و این جز علامت سردرگمی و اضمحلال در بنای موریانه خورده قدرت نیست.
آیا نباید دراویش به خاطر همه ویژگی هایی که دارند به عنوان یک سرمایه اجتماعی جهت هویت بخشی به قسمتی از جامعه و نسل جوان سرخورده از همه ارزشهایی که توسط حاکمان لجن مال شده نگاه شود و رهبر و مرشد فهیم و ملی آنان یک سرمایه ملی تلقی گردد نه یک تهدید. تهدید فرض کردن دکتر تابنده و دراویش معنایی جز این ندارد که فهم و راه اقلیت حاکم از راه اکثریت ملت جداست. اکثریت ملت آنان را نعمت و فرصت می داند و اقلیت متوهم، تهدید. آن هم تهدیدی که جرات ابرازش را ندارند و جز با تهمت هایی سخفیف نمی توانند اعمال شان را توجیه کنند. خدا آخر و عاقبت مردم و میهن ما را از دست کوتوله های حاکم به خیر کند.