حسن شفیعی، برادر نعمتالله شفیعی که در جریان اعتراضات شهر قهدریجان در استان اصفهان بر اثر اصابت گلوله کشته شد در مصاحبه با کمپین حقوق بشر در ایران گفت گلوله از پشت شانه چپ وارد و به قلب او رفته است.
آقای شفیعی گفت که خانواده او کشته شدن برادرش را پیگیری خواهند کرد. او گفت «همین طور نمی شود که بیایند بچههای ما را بکشند و بروند.»
نعمت الله شفیعی، ۴۰ ساله و کشاورز قهدریجانی بود که روز سه شنبه ۱۲ دی ماه ۱۳۹۶ در جریان اعتراضات شهر قهدریجان جان باخت و روز یکشنبه، ۱۷ دی ماه به خاک سپرده شد. حسن شفیعی، برادر نعمت الله شفیعی در مصاحبه گفت که برادرش، جزو معترضان نبود. او گفت: «برادرم برای خرید رفته بود در رابطه با تراکتور و اهل اعتراض و این چیزها نبود. من خانه بودم که زنگ زدند و گفتند برادرت را تیر زدند.»
آقای شفیعی گفت: «اول به بیمارستان برده بودند و تا ما برسیم دیگر برده بودند سردخانه. پنج روز هم طول کشید که پیکرش را به ما تحویل دادند گزارش پزشکی قانونی را هم ندیدیم و به ما نشان ندادند. جنازه را شستند و آوردند و ما دفن کردیم. ما میتهای مان را درتیکه سدممد خاک میکنیم. خود ما نگفتیم که مردههای مان را میبریم سد ممد و از اطلاعات ۳ نفر آمدند و قبر را دیدند و دفن کردیم.»
برادر نعمتالله شفیعی از کشته شدن یک نوجوان در کنار برادرش خبر داد و گفت: «هر دو کنار هم گلوله خورده و کشته شدهاند. یک بچه تقریبا ۱۴-۱۳ ساله که ابتدا او گلوله خورده و بعد برادر من ۴۰ سالش بوده و یک پسر ۵ ساله دارد. من اسم آن بچهای که کشته شده را دقیق نمیدانم اما شنیدهام بچه یتیم بود که با مادرش تنها زندگی میکرد و نانآور خانواده بود.»
در جریان اعتراضات در قهدریجان ۵ نفر کشته شدهاند که براساس گزارش کمیته پیگیری بازداشتهای ۹۶، غلامحسین شهاب(فروشنده کفش در پاساژ پارسیان قهدریجان)، حسین شفیعزاده، نعمتاللهشفیعی (کشاورز، با فرزندی ۵ ساله)، احمد حیدری (دانش آموز ۱۳ ساله) و محمد ابراهیمی (از نزدیکان سردار شهید محمدتقی ابراهیمی) هستند.
برادر نعمتالله شفیعی از حضور نیروهای امنیتی در خانه شان خبر داد و گفت: «از اطلاعات آمدند اینجا خانه ما و به مادرم گفتند جیغ و داد نکنید و راه نیفتید. ما هم گفتیم بچه ما را کشتند دیگر کجا راه بیفتیم؟ شناسنامه برادرم را گرفتند و گفتند چند روز دیگر بیایید اطلاعات که شناسنامه را بگیرید و دو کلام هم با شما حرف داریم. پنج شنبه مراسم شب هفت برادرم است و من شنبه میروم پیگیر میشوم. برادرم زن و بچه دارد. همینطور نمیشود که بیایند بچههای ما را بکشند و بروند.
آقای شفیعی گفت که نمیداند قاتل برادرش چه کسی است. او گفت: «من نمیتوانم ایمان ام را بدهم نمیدانم چه کسی برادرم را کشته و آنجا نبودم اما پیگیری خواهم کرد.»