در ابتدا میخواهم از رحیم بندوئی اداره کننده پانل اول تشکر کنم – سپس در باره تم و موضوع پانل کنفرانس یعنی ضرورت اتحاد و مبانی دموکراسی در ایران صحبت کنم، اما پیش از آن میخواهم به شورای دموکراسیخواهان ایران اشاره کنم و این سوال را مطرح کنم که در واقع این شورا کیست، چیست، چه میخواهد و هدف از این گردهم کدام است.
هدف اصلی از این گردهمآیی اعلام موجودیت و شکلگیری تشکل جنبشی جدی، شامل و فراگیر در داخل و خارج از ایران است. این اولین اجلاس علنی و رسمی “شورای دموکراسیخواهان ایران” و اعلام تشکیل جبهه متحد اپوزیسیون ایران است. این شورا از همه نیروهای مبارز که به۷٨ بند منشور آن باور دارند برای پیوستن به شورا دعوت میکند.
درباره اهمیت تشکیل این شورا باید گفت که تاسیس چنین تشکلی در ٣٨ سال گذشته بیسابقه بوده و جا دارد که بابت آن به ایرانیان مبارز و مخالف حکومت تبریک گفت.
مانیفیست شورای دموکراسیخواهان ایران – که روی میز نشریات موجود است- دارای هشت بند است که به طور بسیار خلاصه شامل گذار از جمهوری اسلامی و ولایت فقیه با تکیه بر روشهای مبارزاتی مسالمتآمیز و رسیدن به یک جامعه مدرن، جمهوری غیر متمرکز و فدرال دموکرات بر مبنای پلورالیسم سیاسی، اعتقاد کامل به کلیه آزادیهای سیاسی، مدنی، عقاید و ادیان بر مبنای منشور جهانی حقوق بشر و کلیه ضمیمههای الحاقی آن، جدایی نهاد دین از دولت، برابری کامل مرد و زن، به رسمیت شناختن کلیه ملیتهای ساکن ایران با به کارگیری زبان فارسی به عنوان زبان ارتباطی در حوزههای زبانی گوناگون، پایبندی به اصول برابری و همزیستی مسالمتآمیز همه ملیتها و گروههای اتنیکی در ایران که تنها و فقط این مساوات ملیتی است که میتواند ضامت یکپارچگی کشور ایران و استقرار حکومتی دموکرات و فدرال با توزیع قدرت سیاسی و منابع اقتصادی برابر درمیان همه ملیتهای ساکن ایران و همزیستی صلحآمیز با همسایگان و احترام به قوانین بینالمللی به عنوان عضوی فعال در جامعه جهانی است، باشد.
اهمیت تشکیل این اتحاد در واقع پاسخگویی به سوالی است که در صد سال گذشته روشنفکران و سیاستمداران ایران متآسفانه به عمد و یا سهوا از مواجهه با آن طفره رفته و کوشیدهاند صورت مساله را حذف کنند: ” چرا ایران، کشوری با داشتن کلیه امکانات مادی و انسانی این همه از قافله تمدن به دور مانده و از نظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی از کلیه کشورهای منطقه عقبتر است؟”
در صد سال گذشته سیاستمداران ایرانی به جای ارائه یک تحلیل عینی و واقعی برمبنای خصوصیت چند ملیتی، چند نژادی و چند فرهنگی جامعه ایران و ارائه طرح، برنامه و سیستم حکومتی که با این تعدد و تکثر خوانائی و تناسب داشته باشد و به جای مشارکت دادن همه ملیتهای ساکن درجغرافیای ایران، تنها یکی از ملیتهای تشکیلدهنده این کشور را بر همه شئون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و زبانی مسلط کرده و بدینسان ملیتهای غیر فارس را کاملا نادیده گرفته و یا حداقل به عمد به حاشیه رانده و موجب ستم دوگانه آنان شدند.
تنها یکبار در زمان جنبش مشروطه در بیش از یک قرن پیش، تعدادی از روشنفکران، پیشگامان و پیشقراولاون ملیتهای مختلف سعی در بهکارگیری نظامی غیرمتمرکز فدرالی سنتی موسوم به نظام حکومتهای ایالتی و ولایتی کرده و آن را در اولین قانون اساسی ایران گنجاندند؛ اما ناسیونالیستهای افراطی وتمامیتخواه مانع روی کار آمدن این نظام متناسب با ساختار ایران شدند و آن را در نطفه خفه کردند و اینگونه مانع تفاهم، تسامح و وفاق ملی و تکامل پروژه دولت ملت واقعی در ایران شدند.
این اتفاق سبب شد وفاق ملی که میباید بر مبنای احساس شهروندی همه ملیتها و اقوام ساکن ایران، فارس و ترک و عرب و کرد و بلوچ و ترکمن و لر وغیره، که لازمه پیشرفت و حرکت به جلو بود، به سرانجام نرسد. در عوض ملل غیر مسلط فارس مجبور شدند برای جلوگیری از آسیمیلهشدن اجباری و برای ممانعت از نابودی هویت خود مبارزه کرده و انرژی بیکرانی را وقف این امر کنند. این شرایط را نیروهای تمامیت خواه ناسیوناست ایرانی به جامعه ایرانی تحمیل کردند.
شورای دمکراسیخواهان ایران با تحلیل درست و شجاعانه از شرایط ایران، پاسخگوئی به علل عقبماندگی ایران را که ناشی از تمرکز فوقالعاده سیاسی و اقتصادی از یک طرف و به حاشیهراندن، محروم کردن و عدم مشارکت دادن سیاسی ملیت های به حاشیه رانده غیر فارس میداند، را محور فعالیتهای خود قرار داده است.
امروزه با رشد آگاهی و با کسب هویت ملی به دلیل گلوبالیزاسیون و انقلاب انفورماتیک و همچنین به دلیل وجود و دسترسی به اینترنت و تلوزیونهای ماهوارهای با پوشش وسیع، مبارزه ملیتهای غیر مسلط در صف اول مبارزه ضد دیکتاتوری و مبارزه برای آزادی و عدالت اجتماعی قرار گرفته و این ملیتها به مصاف با حکومت برخاسته و حاضرند در این راه و برای تحقق حقوق حقه خود جان فدا کنند.
شورای دمکراسیخواهان ایران با اذعان به این مشکل اساسی، وحدت، وفاق و اتحاد ملی را تنها راهحل از میان برداشتن این معضل، برای وصول به پیروزی و پیشرفت دانسته و امکان گردهم آمدن اپوزیسیون فارس و اپوزیسیون ملیت های غیرفارس را مهیا کرده است.
منشور شورای دمکراسیخواهان ایران به تفصیل درباره شرایط لازم برای تحقق اهداف داخلی را شرح داده و به طور خلاصه میتوان گفت که در سالهای اخیر آگاهی به اینکه ایران کشوری چند ملیتی، چند زبانه، چند فرهنگی و متعلق به همه ملیتهای ایرانی است، حتی در میان تمامیتخواهان و ناسیونالست های ایرانی نیز افزایش یافته است، لذا ضرورت تساوی و تامین برابر حقوق ملی در امر حاکمیت و اداره کشور که از ملیتهای غیرفارس سلب شده و محرومیت از این حق، این ملیتها را به مبارزه بی امانی برای استیفای حقوق خود واداشته اشت. به موازات این روند رو به رشد مبارزات اقشار، ملل و اقوام مختلف برای برابری و عدالت اجتماعی در داخل بر ضد رژیم ایران از یک سو، و گسترش روزمره و همهجانبه اعتراضات مردمی، جنبشهای مطالباتی مانند جنبشهای کارگری، دانشجویی، معلمان، زنان، دفاع از زندانیان سیاسی، لغو اعدام، تشکلها، سندیکاها و اتحادیههای صنفی از سوی دیگر و همچنین لزوم تلفیق رهبری و بدنه این جنبشها با یکدیگر، در دستورالعمل شورا قرار دارد.
در سطح منطقهای و اقلیمی نیز مبارزه ملل کشورهای منطقه که رژیم ولایت فقیه آنها را سرکوب و بر آنها سیطره پیدا کرده، مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن و نیز کشورها و مللی که در تیررس موشکهای بالیستیک ایران قرار دارند، مانند اسرائیل، ترکیه و کشورهای شبهجزیره عرب، همگی بر علیه جمهوری اسلامی و نمایندگان آن در منطقه به پا خاستهاند. اینکه امروز بیش از چهل کشور اسلامی، حکومت ملاها را خطر و تهدیدی برای خود میدانند، نشانگر ماجراجوئیهای جمهوری اسلامی بر علیه صلح و ارامش در منطقه است.
جمهوری اسلامی نه فقط دشمن ایرانیان در درون کشور خود، بلکه دشمن ملل فوق الذکر منطقه نیز میباشد. مضافآ، به دلیل ماجراجوئیهای اتمی و تهدید و ارعاب کشورهای اروپایی، رژیم ولایت فقیه دشمنی جامعه جهانی را نیز بر انگیخته است. بنابراین برای مبارزه و گذار از رژیم جنایتکار ولایت فقیه هرگز شرایط تا این حد به نفع نیروهای اپوزیسون مترقی و انقلابی ایرانی نبوده است و میباید این فرصت طلائی را غنیمت شمرد زیرا که در شرایط کنونی امکان کسب پشتیبانی بینالمللی از هر زمان دیگری در گذشته مهیاتر است.جنبه مثبت دیگر شرایط درونی اینست که یک بار و برای همیشه هرگونه توهم به تغییرپذیری و اصلاحطلب بودن جمهوری اسلامی از بین رفته است.
در خاتمه برای موفقیت بر دیکتاتوری میباید از تجارب مبارزاتی و شیوه حکومتداری ملل دیگر استفاده نمود و با استفاده از بیش از دو قرن تجربه موفق جامعه بشری برای اداره دمکراسی و اداره کشورهای ناهمگون و اتحاد در تکثر ملی، اتنیکی، زبانی و فرهنگی سیستم غیر متمرکز فدرالی استفاده کرد.
بر این مبنا شورا در دو سال گذشته با طرح و بحث شعارها و تاکتیکها و همچنین استراتژی مورد نیاز برای پیروزی و غلبه بر دیکتاتوری و تاسیس یک جامعه نوین و دمکرات، فدرالیسم را به عنوان شعار و پلاتفرم کوتاهمدت مرحلهای بمنظور اتحاد نیروهای خواهان برکناری رژیم ملایان و نیز فدرالیزم بعنوان برنامه درازمدت برای تکوین جامعه مدنی و استقرار دمکراسی بعد از جمهوری اسلامی و استمرار مبارزه دانسته و لذا بعنوان تاکتیک و نیز استراتژیی، آنرا در دستور کار خود قرار داده است.
در این مرحله از مبارزه ، اتحاد حول فدرالیزم به عنوان پلاتفرم و فصل مشترک برای اتحاد ، در حقیقت تنها شعار محوری و مورد قبول کلیه نیروهای مترقی فارس و تمام سازمانها و احزاب منطقهای ملیتهای غیر فارس برای اتحاد حول محور گذار از جمهوری اسلامی است.
فدرالیزم بعنوان استراتژی مبارزه نیز به معنای مشخص کردن سیستم و نظام عدم متمرکز فدرالی که در مجلس موسسان حدود و ثغور آن تعیین خواهد شد، به عنوان سیستم حکومتی جدید بعد از جمهوری اسلامی مورد موافقت احزاب منطقهای و مرکزی است. علاوه بر این استراتژی فدرالیسم به عنوان اهرمی برای پیشگیری از بازسازی و پویش دوباره دیکتاتوری در ایران و نیز بعنوان یک اهرم حکومتی برای اداره مردمان ایران در سطح محلی به وسیله تشکیل شوراها و پارلمانهای محلی از طریق انتخابات، بر مبنای ضروتهای تاریخی و اقلیمی در جوار و در همکاری و تفاهم با حکومت مرکزی و با تفکیک قوای سه مقننه، مجریه و قضاییه در هر دو سطح محلی و مرکزی، که پایه و اساس دمکراسی است، به کار گرفته شده و آینده دمکراسی در ایران بر آن بنا نهاده خواهد شد.
اما در مورد حزب تضامن دمکراتیک اهواز که یکی از موسسین شورای دمکراسیخواهان ایران است و بنده مشاور آن بوده و افتخار رایزنی به نمایندگی از آن را دارم باید بگویم که این حزب یک حزب لیبرال و سوسیال دمکرات یعنی باورمند به سوسیالیسم علمی و دمکراتیک ، پلورالیسم و جدائی دین از دولت است. این حزب طیفهای مختلف مبارزان عرب اهوازی از داخل و خارج ایران را در خود دارد و از بدو تاسیس آن در سال ۲۰۰۳ توانسته با همکاری و مساعدت با احزاب سیوسیالیست، سوسیال دمکرات، و دیگر أحزاب مترقی و رادیکال جهان عرب و نیز احزاب مترقی غربی، مبارزات ملت عرب اهواز را در سطح منطقهای و بینالمللی به گوش جهانیان برساند. بسیاری از مبارزان بسیار قدیمی و جوانان پس از انقلاب، تنگاتنگ صفوف این حزب را تشکیل میدهند و با اعتقاد کامل به دمکراسی، عدالت اجتماعی، مساوات جنسی و حق تعین سرنوشت ملی فعالیت میکنند. حزب تضامن عضو سازمان ملل بدون نماینده و از بانیان و یکی از موسسین کنگره ملیتهای ایران فدرال است و به مانند کنگره، حزب تضامن نیز خواستار سرنگونی نظام رژیم جمهوری اسلامی و گذار از آن به یک نظام دمکراتیک غیر متمرکز و فدرال بدون توسل به خشونت و با استفاده از ابزارهای مدنی است. این حزب در عین حال برای مقابله و مواجه با تروریسم حکومتی ودفاع از خود هر نوع شیوه مبارزاتی را مباح میداند.
در خاتمه تاکید میکنم که تنها راه رهایی ایران از شرایط اسفناک کنونی، گذار مسالمتآمیز از نظام حکومت آخوندی است. با توجه به شرایط کنونی کشور و جهان این کار شدنی است و لازمه آن همگامی، همکاری، دوستی و اتحاد میان کلیه نیروهای مبارز ایران است.
در مورد شیوههای مبارزاتی و راهکارها ما خواستار مبارزهای هستیم که همه آحاد جامعه، از پیر، جوان، نوجوان، زن، مرد، دارا، ندار، شهرنشین، روستایی، مرکزنشین و حاشیهنشین قادر به شرکت در آن باشند. از آنجا که با تشدید مستمر نارضایتیها زنان، کارگران، کارمندان، دانشجویان، دانشآموزان، فرهنگیان، دانشگاهیان، نویسندگان و دیگر اقشار جامعه وارد مبارزه میشوند، شورا مصمم به دعوت از مردم در تظاهرات و راهپیماییهای روزانه، مستمر، ممتد، سراسری و فراگیر است. شورا نیز با شرکت فعال در مدیریت و کانالیزه کردن مبارزات مطالباتی سعی در توسعه این مبارزات در جهت نافرمانی عمومی و عصیان جوانان در مناطق مختلف و نهایتا طغیان مدنی در تضعیف و مستاصل کردن رژیم خواهد کرد – تلاشهایی که در نهایت به سقوط رژیم خواهد انجامید. چنانکه در سالهای اخیر این نوع مبارزات بزرگترین دیکتاتورهای منطقه نظیر حسنی مبارک، معمر قذافی، زینالعابدین بنعلی و علی عبدالله صالح را سرنگون کرده و پیش از آن نیز انقلابهای مخملی و بدون خونریزی در چکوسلواکی، صربستان، گرجستان، اوکراین، قرقیزستان و دیگر کشورهای اروپای شرقی با موفقیت به سرانجام رسیدهاند. به مانند این کشوها، امروز بزرگترین قدرت در ایران قدرت جمعیت ۴۵ میلیونی زیر٣۰ سال کشور است؛ قدرتی که از هر قدرت دیگری قویتر است.
تشکیل کمیسیونهای مختلف برای طرح و تنظیم برنامه و نقشه مبارزاتی جامع و استراتژیک و مرحلهای برای همه این مبارزات، رسانهها، جمعآوری کمکهای مالی و تدوین قانون اساسی و غیره نیز در دستور العمل شورا است.
کوتاه سخن: چشم انداز آینده ایران را میتوان فقط و فقط در سه راه دید؛ استمرار شرایط موجود و ۴۰ سال دیگر جمهوری اسلامی و مسخ و نابودی سه نسل دیگر از ایرانیان، انسجام واتحاد مبارزه با داشتن استقلای فکری و تشکیلاتی بمنظور اسقاط رژیم با استفاده از روشهای مسالمتآمیز، به مانند شیوههای پیشنهادی شورای دمکراسیخواهان ایران، و راهی سومی که نه این است و نه آن – یعنی آیندهای غیر مشخص و نامعلوم را پیش پای ایران و ایرانیان میگذارد.