تبعیض فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بر مردم عرب ایران انقدر اشکار و سخیف است، که حتی صدای امام جمعه های شهر های خفاجیه، اهواز، و محمره و فلاحیه (شادگان) را دراورد و از مسئولین نظام و دولت خواستند که با رفع جو امنیتی، اقدام به دادن حقوق اولیه اجتماعی و فرهنگی این مردم بومی و ساکن در اقلیم اهواز (خوزستان) مانع درگیری و اعتراضات عمومی شوند.
در فردای بعد از اتش بس جنگ، سپاه پاسداران و نظام ایران برای تسلط کامل بر منابع نفت و گاز اقدام به سرکوب طلبات فرهنگی و اقتصادی جوانان عرب به بهانه مهارب و جاسوس امریکا و غیره کردند و با ایجاد و نگاه جو امنیتی اعدام و زندان را متوجه جوانان عرب ایران کردند.
اما این سرکوب ها هرگز باعث نشد که مردم از مبارزه مسالمت امیز و به حق خود و مطابق قانون اساسی ناقص رژیم، دست بردارند و از هر فرصتی برای ابراز نیات و طلبات تاریخی خود استفاده میکند و اگر نظام و سپاه پاسداران به سرکوب ادامه دهد، معلوم نیست که چه سرنوشتی در انتظار این استان و به مانند دیگر مناطق ملیتی و قومی ایران خواهد بود.
عید فطر هر سال در شهرهای عرب نشین ایران به کارنوالی دینی، اجتماعی، سیاسی و قومی در راستای هویتطلبی عربها با پوشیدن لباس محلى، سرودن شعر، برگزاری یزله (پایكوبى) و عمل به آداب و رسوم آبا و اجدادی آنان تبدیل میشود.
در عید فطر پوشش و خوراک، دید و بازدید، آهنگ، شعر، رقص، دیوارنویسی و به طور کل هر آنچه نمادی از یک زندگی، با حلول عید فطر در اهواز، رنگ عربی میگیرد؛ انگار که در طول 12 ماه سال تنها منتظر چنین لحظهای بودند تا هویت خود را مورد تاکید قرار دهند.
فعلان اهوازى مىگویند كه مسایلى از قبیل محرومیت عربها از تحصیل به زبان مادری، ممنوعیت حضور در محل کار و دانشگاه و دیگر اماکن رسمی با لباس عربی، سرکوب و محرومیت از حتی فعالیتهای عربی مسالمتآمیز، و از همه فراتر ممنوعیت تشکلهای سیاسی همه و همه دستدر دست هم داده تا شهروندان عرب، از تنها فرصت موجود، به نحو احسن استفاده کرده و به بروز هویت عربی خود از طریق برونریزی و آشکار کردن نمادها و ظواهر آن روی آورند.
عید فطر که نزدیک میشود، در مناطق عربنشین بازار دشداشهفروشها داغ داغ میشود، به طورى كه در اهواز اگر کسی بخواهد برای عید دشداشه بدوزد، باید از ماهها قبل به خیاط سفارش داده باشد و دعا کند که قبل از عید دشداشهاش به دستش برسد. دشداشه به عنوان یکی از نمادهایی بارز هویت قومی شهروندان عرب است و به همین دلیل است که همه مردان اهوازی از کودک و پیر و جوان در روز عید و همچنین طی معایده (عید دیدنی) دشداشه میپوشند.
یک فعال فرهنگى اهوازی در همین زمینه به “العربیه.نت” میگوید: اگر فرض کنیم عید نوروز نمادی از هویت، تاریخ، باورها و فرهنگی فارسها است، که صد البته این فرض غلط است، عید فطر را میتوان یکی از نمادهای هویت اجتماعی مردم عرب در ایران دانست.
او درباره غلط بودن فرض اول، توضیح میدهد که در جغرافیای فرهنگی نوروز اقوام غیرفارس از جمله کردها، ترکها و دیگر ملتهای غیرفارس نیز قرار دارند و نمیتوان این عید را منحصر به فارسها دانست. وی ادامه میدهد، عید فطر نیز اگر چه از سوی همه مسلمانان جهان و از جمله مسلمانان ایرانی گرامی داشته میشود، لیکن سیاستهای جمهوری اسلامی ایران، باعث شده است، این عید برای ملت عرب اهواز علاوه بر بار دینی و فرهنگی، کارکرد قومیتی و هویتطلبی نیز به خود گیرد. دستگیری فعالان عرب، اعمال محدودیتهای غیرمنطقی بر پوشش مردم عرب، از جمله منع به سر کردن چفیه قرمز و همچنین کمتوجهی صدا و سیمای ایران به این عید از جمله این سیاستهای غلط است.”
این فعال عرب درباره علل این رویکرد جمهوری اسلامی درباره عید فطر میگوید: ایران در موضوع عید از یک استاندارد دوگانه تبعیت میکند. مسئولان فرهنگی ایران هر چقدر تلاش کردهاند، هویت فارسی را در عید نوروز متبلور کرده و با محصور کردن عید، به فارسها سهمی برای دیگر اقوام و ملتهای غیر فارس قائل نشوند، به همان اندازه نیز کوشیدهاند به عید فطر تنها از زاویه دینی پرداخته و دیگر ابعاد آن را نادیده گرفته و کمرنگ کنند. این موضوع میتواند یکی از دلایلی باشد، که فعالیتهای هویتخواهانه دیگر اقوام و ملتها، در جای دیگری بروز کند و برای نمونه عید فطر به فرصت ابراز هویت ملت عرب اهواز تبدیل شود”.