در “رای” گرفتن نظام ولایت فقیه، برای بدنام کردن ” انتخابات” شرکت نکنیم
مدت زمان اندکی، به شروع “رأی گرفتن” از مردم، جهت برگزیدن نمایندگانِ ” مجلس شورای اسلامی” و نیز “مجلس خبرگان ” ، و نمایش آن به جهانیان، باقی مانده است، البته ” نمایندگانی ” که، انتخاب شده بوسیلۀ “شورای نگهبان” رژیم ولایتِ فقیه، ودرواقع، منتصبِ علی خامنه ای هستند.
رأی دهندگانِ امیدوار را، سی وهفت سال تجربه، با سی ویک بار شرکت بی حاصل درانتخاباتِ نمایشی رژیم، می بایستی کفایت کند.
نظرِکلیِ کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال، درموردِ نمایشِ” انتخابات “، درایرانِ تحتِ سلطۀ جمهوریِ اسلامی، چنین است:
ازهمان آغازِاستقرارِنظامِ تامیت گرا(توتالیتر) وآسمان محور(تئوکراتیک) وضدِ دموکراتیکِ ولایت فقیه، که بنام جمهوری اسلامی ایران: خود را معرفی کرده ومیکند، انتخابات، درمعنای درست، و با پیش شرط هایِ شناخته شدۀ بین المللی آن، درایران معنی نداشت.
روحانیونِ شیعه، دررژیم قبلی، بسبب بسته بودن تمام احزاب (جز حزبِ دولتیِ رستاخیز) توانستند، ازطریق شبکۀ گستردۀ مساجد، رهبریِ قیام ضدِ سلطنتی و ضدِ دیکتاتوریِ مردمان ایران را، بدست بگیرند.
آنها، برهبری روح الله خمینی، حقانیتِ دموکراتیکِ “رفراندم” را، باعبارتِ “جمهوری اسلامی: آری یا نه ” از بین بردند، زیرا امکانِ مطرح شدنِ اَشکالِ دیگرِحکومت را، ازطرفداران آنها سلب کردند. خمینی با بیان این جمله که ” اگرهمۀ مردم موافق باشند من میگویم نه !”: (یعنی چون ولی فقیه شان هستم ” نه ” ی من معتبراست!)، درهمان آغاز، تکلیفِ خوش خیالان وخود فریبان را، درنظام ولایت فقیه، روشن ساخت. او درمقدمۀ کتابِ (ولایت فقیه یاحکومت اسلامی)، ولی فقیه یعنی خود او (وجانشین کنونی اش علی خامنه ای) را علناً برخلافِ سُنتِ تشیع، جانشین امامان وازطریق آنها، جانشینِ پیامبرِاسلام وخدا قلمداد کرد! خمینی، مردمان ایران را، نه چون افرادی، دارایِ حقِ حاکمیتِ ملی، با حقِ قانون گزاری، بلکه درحکم “صغار: کودکان دو- سه ساله” و”مجانین: دیوانگان” تلقی کرد!
کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال، دربرابرِحاکمیتِ اغلب، ضدِ دموکراتیکِ دولت ها، به حاکمیتِ دموکراتیکِ ملیِ ملت ها معتقد است، که از طریقِ فراهم بودنِ پیش شرط هایِ پنجگانۀ یک انتخاباتِ آزاد، بنا به “مادۀ بیست وپنج میثاقِ بین المللیِ حقوقِ مدنی وسیاسی” تحقق می یابد. منطقاً وبنا به تجربۀ تاریخِ سیاسی، پیش شرط هایِ دموکراتیکِ یک انتخاباتِ آزاد را، نمی شود ازنظام هایِ تامیت گرا: (توتالیتر)، آنهم ازنوع ” آسمان محورِ(تئوکرات)” آن انتظارداشت، که جمهوری اسلامی ایران، یکی ازبدترین انواع آن است. این پیش شرط هایِ پنجگانه، دریک نظام سیاسیِ دموکراتیک (آزادی / برابری / سکولاریسم، با اصل تفکیک سه قوه ازهم ) بقرارِزیر است:
اصل یک: آزادیِ انتخاب شدن واعلان نامزدی کردن، در راستایِ معیارهایِ جهانی. در(ج.ا.ا) غیرخودی ها، به تصریح علی خامنه ای حق انتخاب شدن ندارند: آیتالله خامنه ای:” گفتم کسانی که نظام را قبول ندارند رأی بدهند، نه اینکه وارد مجلس بشوند “! وقتی مجلسی، نامش: مجلس شورای اسلامی است: غیرمسلمان ها، لائیک (سکولار) ها، دین ناباوران، مذاهب وطریقت های غیررسمی وممنوع، در آن طبعاً جائی نخواهند داشت.
اصل دو: ایجاد فرصت وامکان تبادل نظر، و دریافتِ نظریاتِ انتخاب کنندگان، ضمنِ انتقالِ برنامه ها ونظراتِ انتخاب شوندگان، به آنها.
اصل سه: دراختیارداشتنِ امکاناتِ مساویِ تبادلِ نظر، و دریافتِ نظریات، برایِ هرشهروند: چه انتخاب شوندگان، و چه انتخاب کنندگان.
اصل چهارم: عدم امکانِ شرکت در رأی گیری، بیش از یکبار برای انتخاب کنندگان: با برگزاری رأی گیری برای هرفرد، بنا به فهرست هایِ انتخاباتی، درحوزۀ محل سکونت او.
اصل پنجم: هرانتخابات، نیازمندِ مرجعی مستقل و بیطرف است که به شکایات رسیدگی کند: چه درسطح ملی ( که بتواند رأی حوزه های نامطمئن را باطل سازد ) و چه درسطح بین المللی.
آشکاراستکه درنظام ولایتِ مطلقۀ فقیه، که بنا به اصل صد و ده قانون اساسیِ آن، ولی فقیه درضمن، هم برهرسه قوۀ (مجریه، قضائیه ومقننه) و هم بر رسانه های گروهی (رادیو، تلوزیون ومطبوعات) بقول خودشان، ولایتِ مطلقه دارد، انتظارِ برگزاری یک انتخابات آزاد، با پیش شرط های ذکر شده، که خواستِ هر فردِ دموکرات:(آزادیخواه، تبعیض ستیز و سکولار ) است، غیرممکن می نماید.
بنا به داده های تاریخی وتحلیل علمی، درنظام های تامیتِ گرا، بخصوص نوع آسمان محورِ(تئوکراتیک) آن، همانند (ج.ا.ا)؛ دولت های آزادیکُش و برابری سِتیز، اگرمیدانستند که با رأی دادن، میشود دیکتاتوری را، به دموکراسی مبدل کرد، اجازه نمیدادند که رأی بدهید!
بسببِ نبودِ تفکیکِ قوا، و آزادی و برابری، و نیز فراهم نبودنِ پنج پیش شرطِ انتخاباتِ آزاد، درنظام ولایتِ مطلقۀ فقیه، “انتخابات” واقعی، تاکنون وجود نداشته و ندارد. شورای نگهبانِ برگزیدۀ ولی فقیه، با مصلحتِ رهبرش علی خامنه ای، تنها ازبینِ سرسپردگان وخودی ها، نامزدهائی را انتخاب میکند (خواه برای ریاست جمهوری، وخواه برای نمایندگی، مجلس شورای اسلامی یا مجلس خبرگان و حتی شش تن از دوازده تنِ شورایِ نگهبان و…را)، آنگاه با ایجادِ “گردوخاکِ” رقابت های انتخاباتی (رقابت بین کاندیدا هایِ ملیت های مختلف، درمناطقی که باهم زندگی می کنند)، ازمردم می خواهند که به آن “انتخاب شدگان” شورای نگبهانِ رژیم( برحسب اقتضای و نیاز نظام) رأی بدهند، تازه همین رأی دادن ها هم، اغلب با تقلبِ جناحی همراه بوده وهست (حکایتِ جنبشِ رأی من کو؟ بخاطر میر حسین موسوی، که می خواست، ایران را، به دوران طلائیِ امامش برگرداند!).
کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال، ضمن اینکه خود، درنمایشِ شرم آورِ” رأی ” گرفتنِ نظام ولایتِ فقیه، از مردمان ایران، شرکت نمیکند، زیرا پس ازاظهاراتِ علی خامنه ای(که دربالا نقل شد)، وحتی حسن روحانی: (انتخاباتِ جناحی وسلیقه ای، نیازی به برگزاری ندارد!) و در کنارِ ردِ صلاحیت هایِ فله ایِ بخشی ازخودی ها، شرکت در نمایش “رأی دادن” را، هم بد نام کردنِ ” انتخابات”، و فرهنگ سیاسی در ایران می داند، و هم، اهانت به شعورِ جمعیِ همۀ ایرانیان، تلقی می کند.
کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال، از تمام مردمانِ ایران، از زن و مرد، و بخصوص، ازملیت هایِ تحتِ ستم مضاعف درایران می خواهد به منافع واقعی و درازمدتِ خود بیاندیشند. طرفدارِانِ دموکراسی، برای تحقق آن، ازجمله، خواستارِ یک انتخاباتِ آزاد هستند. آنها وقتی بتوانند نمایندگان خود را مستقیماً انتخاب کنند (با فراهم شدن شرایط انتخابات آزاد)، مسلماً به منتخبین خود، رأی می دهند، تا درمجلسِ شورایِ ملیِ واقعی، ازمنافع جمعی آنها، دفاع کنند. اما، رژیم ارتجاعیِ ولایتِ مطلقۀ فقیه، با منطقِ آخوندیِ خود، رأی دادن افراد را، از یکسو نه انتخاب، بلکه بیعتِ مجدد به رهبرِ نظام، علی خامنه ای تلقی می کند، و ازسوی دیگر، سیاهی لشکر آن را، برای کشورهای غربی همچون نمودی ازحمایت مردمی جلوه میدهد. برای رژیم ولایت مطلقۀ فقیه: انتخابات، یعنی سونداژ وسنجشِ درجۀ عمق، و وسعتِ جهالتِ (طیفِ رأی دهندگان)، و نیزبرآوردِ میزانِ آگاهی های مردم (رأی نه دهندگان، یابناچاررأیِ سفیددهندگان).
شرکت کنندگان(ازروی اختیار ویا اعتقاد وتقلید)، دربازیِ رأی گیری رژیم، بنامِ اسمِ بی مسمایِ ” انتخابات“، با رأی دادن خود، در واقع باعث تداومِ عمرِ رژیمِ آزادی کُش و برابریِ ستیزِجمهوری اسلامی در ایران می شوند، که مترادفِ گسترشِ هرچه بیشترِ: فسادِ سياسى، اجتماعى و ادارى، همراه با بی آبروئی بین المللی ایران و ایرانی، تداومِ ” نابرابریِ” مردمانِ ايران، با تقسیم آنان: به “خودی” و “غيرخودی”، “زن و مرد”،”مرکز وحاشیه نشین”، “مسلمان وغیرمسلمان” و ” دین باور ودین نا باور” و…، با تشدیدِ بیکاری، فقر، جهل، فحشاء، اعتیاد، سرکوب وکشتار، زبان کُشی، دین ستیزی، و….
کنگرۀ ملیتهای ایران فدرال
13 فوریه 2016