انسانی یعنی رفع هرنوع تبعیضِ: ( طبقاتی – دینی، جنسیتی – نژادی، زبانی- ملیتی ) است، با اصل عدالت اجتماعی در معنی پایان دادن به فقر و بینوائی مُزمن، وتأمین حدمتوسطی ازرفاه انسانی واجتماعی درمسئلۀ: کاریابی، مسکن، بهداشت، تحصیل و زندگی شرافتمندانه، همراه با خواستِ جدائی دین ازنهاد حکومت ودولت: ” سکولاریسم “، پایه های ایجاد یک توسعۀ مداوم، دریک جامعۀ دموکرات ومرفه را تشکیل می دهند.
پس ازظهور وسپس حاکمیت سیستم سرمایه داری درانگلستان، ایالات متحده، وفرانسه:( ۱۷۷۶- ۱۷۸۹ )
– جامعۀ سنتی که برسلسله مراتب اجتماعی ( شاه فئودال دررأس اشرافیت زمین دار، بهمراه اشرافیت مذهبی دربالای هِرَم، اواسط الناس درمیانه وعوام الناس درپائین ) استواربود
– جای خود را به سه طبقۀ اجتماعی جدید سپرد که دررابطه با سرمایه، فردیت یافته و باصطلاح اتمیزه شده و تشکیل طبقات سه گانۀ اجتماعی جوامع مدرن را بقرار زیرمی دهند.
اول – طبقۀ سرمایه داران:
که کارتولیدی را قیمت گذاری کرده و می خرند وامروزه به چهار زیرطبقۀ تقسیم می شوند:
الف- سرمایه داری مالی: ( بانکی وبیمه )،
ب- سرمایه داری صنعتی،
ج- سرمایه داری تجارتی،
د- سرمایه داری کشاورزی
اینان یک درصد کل بشریت را تشکیل می دهند ولی بیش ازشصت درصد ثروت جامعۀ بشری رادراختیاردارند. این طبقه درکلیت خود، خواهان بدست آوردن سود بیشراست، و بمصداق اینکه استثناء دلیل قاعده است، گاه افرادی نظیربیل – گیت نیزدربین آنها پیدا می شود. طبعاً این طبقه مخالف برابری وطرفدارتبعیض ( بخصوص نوع اقتصادی: طبقاتیِ آن )است
– دوم: طبقۀ متوسط جدید:
که باعث پیشرفت وتوسعه ورشد دنیای سرمایه داری هستند ودرحدِ فاصلِ سرمایه ونیروی کار( کارگر ) قراردارند. درسه گروه خادم، منتقد ومخالف سیستم سرمایه داری قابل تقسیم هستند و شامل:
روشنفکران، مدیران، استادان، معلمان، پزشکان، دندان پزشکان، داروسازان، پرستاران، مهندسان ، تکنیسین ها، محضرداران و تمام کسانی که دربخش خدمات( سرویس ) کارمی کنند. این طبقه امروزاکثریت جوامع پیشرفته را تشکیل می دهند وخواستارجدی دموکراسی است ودردرجۀ اول خواهان آزادی ازدموکراسی است ولی به برابری نیز، وقتی به فجایع تبعیض آگاه شود، تمایل جدی می یابد، اما دراکثریت، چندان به مسئلۀ عدالت اجتماعی حساسیت جدی و مداوم از خود نشان نمی دهد.
سوم – طبقۀ کارگرصنعتی و کشاورزی:
که با فعله ودهقان ابوالقاسم لاهوتی تفاوت کیفی دارد. کارگران صنعتی، غیرازاهل حرفۀ عهدِ سُنت (ِ مس گر، آهن گر، خیاط و..) است همچنانکه کارگر کشاورزی نیز درروابطِ اجتماعیِ متفاوت وبا وسایلِ تولیدیِ دیگری، غیر ازرعیتِ صاحبِ نسق، ورنجبر یا خوش نشینِ دوران ارباب ورعیتی درایران و ” سِرف ها ” در فئودالیسم اروپا است.
کارخانه های صنعتی وکشاورزی، وبه تَبَع آن، طبقۀ کارگرصنعتی و کشاورزی تاکنون ایجاد کنندۀ ارزش اضافی هستند. آنچه برای طبقۀ کارگراهمیت اول را دارد بعد ازتأمین مادی زندگی خود وخانواده اش، اصل برابری وعدالت اجتماعی است. با پیشرفت صنعت و اتو – ماتیزاسیون ووقوع انقلاب دیژیتال انفورماتیک ودستگاهای هوشمند، و کنترل انرژی درکشورهای صنعتی، روزبروز ازتعداد کارگران عادی کاسته می شود ولی نیازبکارگران متخصص وماهرهمچنان باقی است. طبقۀ کارگرنیزدر( ۱۸۴۸ ) با انقلاب کارگری آلمان، هویت خاص طبقاتی خود را در تاریخ اعلان نمود.
درجامۀ بشری امروز بسته به کمیت وکیفیت تشکل اجتماعی این سه طبقه ما شاهد فراز ونشیب ها وبحرانها و انقلابات اجتماعی بوده و هستیم.
درایران باوجود آنکه طبقۀ کارگرصنعتی از لحاظ کمّی حدودهشت تا ده ملیون نفراست، اما ازلحاظ کیفی، چون تمام دولتهای ایران بعدازانقراض قاجاریه ( از ۱۳۰۴ هجری شمسی ) دولتهای نفتی بوده وهستند، همانند انقلاب آخوندسالارانۀ ( ۲۹بهمن سال ۱۳۵۷ )، تا طبقۀ (عدالت خواه وبرابری طلب) کارگرودررأس آنها کارگران صنعت نفت، که هشتاد درصد ثروت کشوررا تولید می کنند، سازمان یافته و مصمم، درکناروهمراه با طبقۀ متوسط جدید دموکراسی (آزادی و برابری) طلب، دربراندازی نظام ولایت فقیه یا باصلاح شیخوکراسی وملارشی: ( گرگهائی که پوستین میش برخود کشیده تادرلباس گوسفندان جلوه کنند ) قیام نکنندودست به اعتصاب سراسری نزنند، رژیم مافیائی آخوندی، ازپول نفت، دریافتن مزدوران، برای سرکوب آزادی خواهان، هرگزدر مضیقه قرارنخواهد گرفت.
چشم اسفندیار( پاشنه آشیل ) رژیم نفتی ایران، اعتصاب کارگران و بخصوص کارگران صنعت نفت همراه با طبقۀ متوسط جدید است.
درموکراسی درایران نیزپس ازاستقراریک رژیم جمهوری ودولت مختلط ومشترک فدرال، یعنی منطبق شدن ساختاردولت ( مشترک ) با ساختارمتکثرجامعۀ ایران، نفت باید ازصورت دولتی بصورت ملی ( ملتی ) درآید، ودراختیارمجلس شورای ملی وشرکت ملی ( ملتی و نه دولتی ) نفت قرارگیرد. دولت تأمین کنندۀ امنیت نفت باشد ونه فروشندۀ آن. تنها دراینصورت است که دولتی خادم ملت خواهیم داشت، و اصطلاح تا به امروزدرستِ ” نوکردولت “: نامی که کارمندان دولت بخود می دهند، بتاریخ سپرده خواهد شد.
تأمین زندگی عادلانۀ کارگران صنعتی وکشاورزی، همچون کارمندان خدمات وسعی در ایجاد کارواشتغال وتأمین وتضمین یک زندگی انسانی وظیفۀ یک مجلس، دولت وقوۀ قضائیۀ آینده نگرو انسانیت مدار ومعتقد به دموکراسی: ( آزادی دگراندیش خواه وبرابری انسانی طلب ) وعدالت خواه است. آزادی وب
رابری، وعدالت اجتماعی سه پایۀ اساسی حقوق بشرمی باشند.
============================================================================================================
تاریخچه:
اول ماه مه( مای ) روزجهانی کارگراست که دراکثرکشورهای جهان آنراهمچون ” روزکارگر” جشن می گیرند.
جزدرایالات متحده وکانادا، که نخستین دوشنبه هرسپتامبر( شهریورماه ) را بعنوان «روزکارگر» برگزارمی کنند
علت بوجود آمدن روزجهانی کارگرقراربود که اول ماه مه ۱۸۸۶ درایالات متحده آمریکا ، قبول کاهش ساعات کار( از ده ساعت به هشت ساعت درروز ) از طرف سرمایه دارن بود، که می بایستی به اجرا درمی آمد، ولی کارخانه داران زیرقول خود زدند ودرنتیجه، کارگران دراول ماه مه ( مای ) ۱۸۸۶ درگوشه وکناراین کشوردست به تظاهرات زدند و دریک هزارودویست کارخانه وکارگاه صنعتی، اعتصاب صورت گرفت. شمارکارگران مُعترض شهرشیکاگو بیش ازسایرشهرها وحدود نود هزارتن بود، درچهارمین روزتظاهرات شیکاگو، کارگران اعتصابی وهوادارانشان براثرحادثه ای یک مأمور پلیس کشته شد و چند کارگرو پلیس نیزمجروح شدند. این حادثه سبب شد که پلیس دست به تیراندازی به سوی جمعیت بزند و کشتاری صورت گیرد. آمار کشته شدگان اعلام نشدهاست ولی اسامی انبوه مجروحان دردست است. پلیس با اِعمال خشونت موفق شد جمعیت را پراکنده سازد. در پی این حادثه، هشت تن به عنوان مُسبّب دستگیر شدند که پنج نفرازآنان کارگرمهاجرآلمانی و یکی هم آلمانی تبعه آمریکا بود. دادگاه یکی ازاین دستگیر- شدگان را به ۱۵ سال حبس محکوم کرد و بقیه محکوم به اعدام شدند که فرماندارایالت، مجازات دو تن ازآنان را به حبس ابد تخفیف داد. یکی ازمحکومان به اعدام، پیش ازاجرای حکم خودکشی کرد وچهار نفردیگربه دارآویخته شدند. بارسیدن اخبارمربوط به این تظاهرات، کشتار واعدام به سایر کشورهای صنعتی، درگوشه و کنارجهان، مراسم یادبود برگزارشد وهرسال هم تکرارگشت که به تدریج اول ماه مه، روزجهانی کارگرعنوان گرفت وازانقلاب ۱۹۱۷روسیه، در کشورهای کمونیستی که بنام پرولتاریا ( کارگران صنعتی و کشاورزی ) حکومت می کرده و می کنند به بزرگترین جشن ملی آن کشورها مبدل گردید.
چون اعدامشدگان شیکاگو عمدتاً آلمانی بودند، درسال هزارو نهصد و سی و سه، حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان بهردودلیل
( ناسیونالیسم و سوسیالیسم ) روزاول ماه مه را روز ملی و تعطیل عمومی در آلمان اعلام کرد.
کنگره ملیت های ایران فدرال
30 اپریل 2013