هموطن بيگانه

By A A ژانویه5,2013

اعتنايى خاص برگزاركنندگان آن به مسائل ملى گروه هاى اتنيكى كشور، كه بخش نسبتاً بزرگى از جمعيت مملكت را تشكيل ميد هند و عدم علاقه اكثريت شركت كنندگان در اين كنفرانس ها براى يافتن چاره سياسى و حقوقى جهت حل يكى از معضل هاى اساسى جامعه است. جنگ هاى داخلى اى كه در سالهاى ٥٧ و ٥٨ در مناطق تركمن صحرا و كردستان رخ داد ، مبارزات مسلحانه اى كه تا همين اواخر در بلوچستان ادامه داشت ، ناآرامى هاى گسترده اى كه پهنه اهواز را فراگرفت و تضاهرات وسيعى كه در آذربايجان با شعار ً هاراى هاراى من تركم ً بوقوع پيوست، ثابت ميكند كه عليرغم سرپوش گذاشتن روى اين مسأله و ناديده گرفتن آن بوسيله دولت هاى وقت ، اين معضل بزرگ ملى، سياسىى ، اجتماعى و فرهنگى همچنان لاينحل باقى مانده است.

برقرارى صلح درونى ، ايجادامنيت در كشور و فراهم نمودن تمهيدات كافى براى رشد همه جانبه جامعه، كه از وظايف اصلى هر دولتى بشمار ميرود، بدون پشت كردن به ناسيوناليسم فرتوت فارس -كه آثار مخربى برجاى نهاده است- وجايگزينى آن با ميهندوستى بى شائبه همراه با علاقه و اعتقاد به همه هموطنان ، غير ممكن است.  ساختن إيرانى آزاد و دموكراتيك بدون مشاركت برابر حقوق گروههاى اتنيكى كه از مجموعه اى از حقوق ملى و شهروندى  بى بهره اند و خود را در ميهن خويش غريبه احساس ميكنند، مقدور و ميسر نخواهد بود.

وقتى اپوزيسيون فارس صحبت از گروههاى اتنيكى ميكند، آنهارا اقليت هاى قومى خطاب ميكند. شايسته وبجا مى بود، اگر در اين رابطه تحولات فرهنگى، تاريخى و سياسى جامعه مان در نظر گرفته و در كاربرد مقولاتى چون اقليت تأمل و تعمق بيشترى ميشد. البته ميتوان از اين نقطه نظر نيز حركت كرد كه استعمال اين اصطلاح اتفاقى نيست و هدف مشخصى را دنبال ميكند. دايره كاربرد واژه اقليت محدود است. اقليت ناظر به حمايت از حقوق فردى شهروندان است و از اينرو حقوق جمعى گروههاى اتنيكى را كه برخى از آنها بنوبه خود حتى از خصوصيات ملت بودن  نيز برخوردارند، شامل نميشود. بنابراين  خطاب كردن مثلاً تركمن ها بعنوان اقليت نفى آنها بعنوان يك گروه اتنيكى كه از حقوق جمعى و عمومى محرومند و مسايل عديده ملى حل نشده اى دارند، است. در اينجا به تركمن به مثابه يك شهروند حاشيه نشين ايرانى برخورد ميشود كه همانند ديگر شهروندان يك سرى مشكلات عمومى اقتصادى و اجتماعى گريبانشان را گرفته است. اقليت به گروهى از افراد اطلاق ميشود كه همزبانند و داراى فرهنگ و سنت مشابهى هستند. اقليت سرزمين مشتركى ندارد، بلكه درميان ديگر هموطنان بطور متفرق زندگى ميكند.

وقتى صحبت از اقليت ميشود طبعاً اكثريتى نيز در آنجا وجود دارد كه از فرهنگى غالب و زبانى حاكم برخوردار است و از اينرو داراى ارزش هاى اجتماعى مثبت است. ليكن اقليت برخلاف  اكثريت بزبانى غير صحبت ميكند و فرهنگ و شيوه زندگى متفاوتى دارد. اقليت به اعتبار اكثريت داراى گرايشات اجتماعى ديگرى است و آمال و آرمانهاى ديگرى را تعقيب ميكند. ازاينرو ارزش هاى اجتماعى و سياسى اقليت در مقايسه با نرم هاى رايج اكثريت ،غريب ومنفى است. در برابر منفى مثبت قرار دارد. مثبت يعنى احساس تعلق داشتن به ملت حاكم، صاحب حق بودن ، برخوردارى از امكانات كافى جهت اعتلاى فردى،اجتماعى،فرهنگى وغيره. اقليت برخلاف هموطن خود اكثريت ، امكاناتش بسيار محدود است.

گوناگونى گروههاى اتنيكى  و تنوع دولت هايى كه در طى قرون در ايران تشكيل شدند نشان ميدهد كه مردم ايران هرگز تك زبانه و تك فرهنگى نبوده اند. نقش زبان در تعلقات گروهى تعيين كننده است. لازمه حمايت از گروههاى انسانى حمايت از زبان آنهاست. بى اعتنايى به زبان ، بى اعتنايى به انسان هايى است كه به اين زبان صحبت ميكنند. حق زبان حق طبيعى يك انسان است. اين حق ، بخش هاى آموزش، فرهنگ، تربيت ، در واقع تمامى سطوح زندگى يك فرد را در بر ميگيرد. محروميت و محدوديت استفاده از زبان مادرى محدوديت و محروميت هاى اجتماعى و فرهنگى ميليونها هموطن را در پى دارد ، كه تأثيرات منفى عميقى روى ترقى و پيشرفت جامعه گذاشته و شكاف موجود در ميان هم ميهنان را عميق تر ميكند.

تظاهر به عشق وافر به وطن ، بدون احساس واقعى به هموطنى با شهروندان متعلق به گروههاى اتنيكى، نه فقط كمكى به حل معضل اصلى كشور نميكند، بل احساس بيگانگى فيمابين را بيشتر ميكند.

5 ژانویه 2013

 

 

 

By A A

Related Post