كه در منطقه كوردستان عراق رخ داده بود، ايميل كرده است. برداشت كلى كه از آن نوشته بدست مى آيد آينكه عاقبت نظام فيدراتيو كه در عراق پا بر جا شده قتل وديكتاتورى بيش نيست.!!
از اين لحاظ بر خود ديدم كه در باره مطلب ارسالى نكاتي را متذكر نمايم. اول اينكه آنچه که در اقليم كردستان عراق صورت مى گيرد بطور مطلق قابل مقایسه با مشكلات قومى ومليتى در ايران وخواسته هاى به حق مردم آنها نيست. ودوم اينكه آنچه كه نوشته ايد، نمى تواند مصداق حرف شما باشد؟ كه مى گوئيد: ” فدراليسم بدون دمكراسى زره اى ارزش ندارد”، ودر نوشته خود تأكيد مى كنيد كه “كردستان عراق بسمت استقرار ديكتاتورى فدراتيو ميرود”. بله از اينكه فدراليسم بدون دمكراسى زره اى ارزش ندارد حرفى منطقى ودرست است، وهمجنين به نظر اينجانب، جمهورى وسكولاريسم بدون دمكراسى ارزشى نخواهند داشت بويژه زمانى كه از بالا نهادينه شده باشند .
كشورهائى مانند آلمان هيتلرى وايتالياى موسيلينى نمونه شاخص رژيمهاى نازيسم وفاشيستى بودند، كه نظام حكومتى آنها بر پايه جمهورى وسكولار استوار بوده است. ونمونه ديگر آن رژيم ديكتاتور پیشین حاكم برعراق به رهبرى صدام حسين كه هم جمهورى بود وهم سكولار در حاليكه عملا يك فاشيسم تمام عيارى بود كه قتل مخالفان وسر به نيست كردن نيروهاى آزاده ومترقي كه خواهان برقرارى يك نظام دمكرات حقيقى ونه دروغين درعراق بودند، را يكى از اهداف وسياستهاى خود براى ادامه سلطه گرى بر سرنوشت مردم عراق قرارداده بود.
در حال حاضر، بيشترین ناهنجاريها وپديده هاى منفي كه امروزه در عراق ومنطقه كردستان شاهد آن هستيم برگرفته از ارثي است كه رژيم سابق حاكم برعراق بجاى گذاشته، واز جهت ديگر اشغال عراق توسط آمريكا ودخالتهاى سياسى،امنيتى وعملكرد خرابكارانه رژيم جمهورى اسلامى ايران بر آن اضافه شده است، پس نمیتوان تمامى زشتيها وعملكردهاى ناپسند را به گردن رهبران كردستان آويزان نمود.
كشورهائى كه در أن شمه اى از دمكراسى وجود نداشته ومسئله حقوق بشر درآنجا ناديده و زير پا گرفته شده، بآسانى نمى توان پروسه دمكراسى وپولاراليسم وحقوق شهروندى را بطور سريع ودر يك شبانه روز نهادينه كرد، وآثار شوم حكومتهاى خود كامه ومستبد را بكلى ودر يكجا ازبين برد، بلكه مستلزم زمان وايجاد شرايط مناسب وطرح برنامه هاى علمى و رواج نمودن آن درسطح جامعه كه خود نياز به زمان نه چندان نزيک دارد.
حال همانطورى كه به پديده هاى منفي كه در كردستان عراق رخ مى دهد نگاه كرده به همان اندازه هم لازم است به جنبه هاى مثبت هم نگاهى انداخت آنوقت مشخص خواهد شد كه جنبه هاى مثبت بر منفى غالبترند. اخبار وگزارشهائى كه روزانه در رسانه هاى عربي منعكس ميشود، گواه از پيشرفت سريع در زمينه هاى اقتصادي، فرهنگى، علمى وعمرانى دارد. ونمونه آن را ميتوان در شهر اربيل وسليمانيه كه در آنجا بزرگترين دانشگاهها در حال ساخت است. وپيش بينى ميشود كه اقلم كردستان عراق در زمينه دانش علمى در خاورميانه رتبه اول را بخود اختصاص خواهد داد.
بنظر مى رسد كه اين دوست عزيز از اينكه با اين دو زبان اصلى در عراق يعنى عربى وكوردى چندان آشنائى ندارند، واز آنچه كه در باره كردستان نوشته ويا از طريق تلويزيونها ارائه ميشود بي خبراست، وتحليل هاى خود را از يك زاويه بسته ومحدود آن هم تنها بر مبناى فيلم فيديوئى كه مشاهده نموده مطرح ساخته است.
حال اگر به ايران خودمان بنگريم پر واضح است كه میکانيزم قدرت سياسى در ايران كه بر پايه يك دولت – ملت فارس حدودا در دهه دوم قرن گذشته بناء نهاده شد، باعث گرديد مليتهاى غير فارس از گردونه قدرت به كنار زده وبه حاشیه رانده شوند. وبنا بر آن شد كه براي ادامه وحفاظت از آن ميكانيزم، رژيمهاى متعاقب ايران از ابزار قهر و زور سرنيزه براى خاموش نگه داشتن خلقهاى غير فارس استفاده نموده وتا جائى برنامه هاى خود را ادامه دادند كه تنها فقط نظامهاى فاشيستى بر مى آيد وعلاوه برآن تعداد بيشمارى از دانش آموختگان ونخبه هاى مليت فارس براى تحقق اهداف آن ميكانيزم وسيستم نظريه پردازى كرده كه نشان از تماميت خواهى وسلطه گرى مطلق بوده، افرادى كه براى خيلى از مردم ايران شناخته شده هستند ونيازى به ذكر نام ونشان آنان نيست.
چه بسا مفيد است دراینجا از آقاي دكتر لورنس بريت آمريكائى نام برد كه 14 مشخصه براى فاشيسم بودن در نظر گرفته است. كه براستى در عراق ديروز صدام حسين ودر ايران امروز جمهورى اسلامى برهبرى آقاى خامنه اى مصداق آن به وضوح نمايان است وآن 14 مشخصه ى فاشيسم عبارتند از:
1 – ملى گرائى پر رنگ، نمادين وهميشگى 2- تحقير وچشم پوشى از حقوق بشر.3- تأكيد بردشمن(داخلى وخارجى)،عاملى براى اتحاد دادن. 4- برترى وتسلط نيروهاى نظامى. 5- شيوع تبعيض جنسيتى. 6- رسانه هاى عمومى تحت كنترول حاكميت. 7- حساسيت شديد در مورد امنيت ملى. 8- در همپيچيدگى دين با حكومت. 9- حمايت از نيروهاى صنعتى- تجارى وابسته. 10- سركوب نيروى كار(تشكلهاى كارگرى،كارمندى، اصناف و…). 11- تحقير روشنفكرى وهنر. 12- وسواس وحساسيت در مورد جرائم ومجازات (بدون شناسائى زمينه وريشه يابى آنها). 13- شيوع فساد وفاميلبازى. 14- انتخابات دروغين.
حال به باور اين دوست عزيز كه هميشه به اهميت دادن بر بدست گرفتن قدرت تأكيد مى ورزيد آيا بعد از اينكه افراد يا گروهائى كه براريكه قدرت تكيه دادند ، ضمانتى وجود خواهد داشت كه دمكراسى را بارمغان آورند، تا از بوجود آمدن اين 14 مشخه هاى
فاشيسم که برشمرده شد جلوگيرى شود؟.
كم نيستند آن افراد وگروههائى سراسرى كه براى ديالوگ وتبادل نظر بارها از طرف كنگره ملیتهاى ایران فدرال پيغام گرفته اند وبراى اين امر هيچگونه تمايلى از خود نشان نداده اند در صورتيكه خيلى ازآنان بيش از سى سال در كشورهائى زندگى میکنند كه مسئله دمكراسى براى همه شناخته شده است ویکى از اركان اساسى دولمتدارى غربى بشمار ميرود. پس چگونه ميتوان باور داشت كه در فرداى ايران ستم ديدگان به تهران بروند وقدرت را در دست بگيرند تازه اگر بأنها اجازه ورود داده شود!!
پس لغاتی نظير دمكراسى ،سكولارى، جمهورى،قدرت و… بتنهائى وبطور مجرد نميشود ضمانتى براى تحقق آنها بوجود آورد، مگر اينكه معناى واقعى وبرداشت دقيق وعلاوه بر آن ايمان راسخ آن واژه ها درعقل وشعور باطنى آنهائى كه درآينده بر مسند قدرت بنشينند رسوخ وجاى گرفته باشد. وبا كمال تأسف بايد گفت، پديده ى ديكتاتورى، تماميت خواهى وخوى فاشيستى كه بعد از شكست انقلاب مشروطيت وپس از به قدرت رسيدن رضا شاه در اذهان رسوخ كرده، وتا امروز هم توسط رژيم جمهورى اسلامى ايران ادامه دارد، تا جائيكه تأثير خود را حتى بر خيل عظيمى از روشنفكران ونيروهاى فارس مخالف رژيمهاى شاهى وشيخى بجاى گذاشته است. وتا به امروز مليتها واقوام ايراني از آن رنج مى برند. غير از اين چه دليلى ميتواند يافت كه تاكنون (بجز افراد اندكى ) اپوزسيون حاضر به پذيرش خواسته هاى بحق خلقهاى ايران وآنچه كه كنگره مليتهاى ايران فدرال مطرح مى كند،نيستند.
در نتيجه نمىتوان رخدادهاى ناگوار اندک كه در كردستان عراق صورت گرفته را بهانه گرفت وآن را براى آينده ايران ومناطق قومى آن پیش بینى کرد و آن باعث شود كه ازمواضع احزاب وسازمانهاى خود واز اصول ومبانى كنگره كه حد اقل خواستهاى مليتهاى تحت ستم را در پلاتفورم سياسى خود مدنظر قرار داده، ازآنها عقب نشينى كرد وميدان را براى تماميت خواهان خالى نمود تا براى ديگران تعيين تكليف كنند.
عدنان سلمان
دبير كل حزب تضامن دمكراتيك اهواز
شنبه 26 / 01 /2012