ملیت های ایرانی منهای ملیت عرب اهواز

By A A دسامبر29,2011

دزفولی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی  منتشر شد که بیش از همه باعث حیرت و تأسف مردم عرب اهواز گردید. صرف نظر ازاهمیت این تصمیم و جدیت سردمداران در اجرای کردن آن، یک نکته مهم در آن نهفته است  که شایسته توجه و اهتمام فرهیختگان عرب اهوازو ملیت های ایرانی و حتی خود ایرانیانی که پیوسته دم از دمکراسی خواهی و آزادی طلبی می زنند، می باشد.

خبر مذکور با اشاره به تدریس زبانهای ملیت ایرانی به ملیت ترک، کرد، بلوچ و ترکمن اشاره میکند اما نامی از ملیت عرب در اقلیم اهواز نمی برد گویا که چنین ملیتی نه در ایران وجود دارد و نه جزو ملیت های ایرانی است که تاریخی طولانی در جنوب غربی ایران داشته است. صد البته که حذف ملیت عرب  اهواز و خودداری از ذکر نام آن در مناسبت های مختلف موضوع جدیدی نیست وقصه ی پر درد قدیمی و کهنه ای است که گاه  بیگاه چنین اخباری تنها درد آن را تجدید می نمایند. درگذشته مسؤلان جمهوری اسلامی و حتی اصلاح طلبان و نخبگان خارج نشین کشته مرده دمکراسی، بارها و بارها هنگام اشاره به ملیت های ایرانی از نام بردن ملت عرب اهواز خودداری کرده اند!

شاید به نظر برسد که چنین امری ناخواسته و بدون قصد قبلی صورت گرفته است، همانگونه که نگارنده و خیلی از نخبگان عرب اهواز آرزو دارند، اما متأسفانه شواهد و قراین موجود دقیقا عکس این موضوع یعنی مقصود و با برنامه ریزی بودن چنین امری را ثابت میکنند و به خوبی نشان می دهند که این مسئله با قصد و با هدف از میان بردن ملیت عرب اهواز و ریشه کنی هرگونه اثر و نام صورت می پذیرد.

از زمان شکل گیری دولت نوین ایران در عهد رضاخان پیوسته دولتمردان و نخبگان ایرانی سودای پاکسازی ملیت های غیر فارس ایرانی را در سر داشته اند و در این میان مردم عرب اقلیم اهواز به دلیل حمله عربهای مسلمان به ایران و سرنگونی سلسله ی ساسانی بیش از دیگران مورد هجوم و ملامت قرار گرفته اند به نحوی که گاهی ناچارند تاوان کاری را بدهند که هم نژادان آنها هزار و چهارصد سال پیش انجام داده اند و گاهی هم مجبورند هزینه دشمنی و رقابت ایران و کشورهای عربی را بپردازند.

چنین تصمیمی ریشه در گفتمان عرب ستیز رضاخان دارد که تا به امروز اکثر نخبگان ایرانی در دو شق اصولگرای و اصلاح طلب داخلی و دمکراسی خواه و لیبرالسیت خارج نشین هرگز از دست آن خلاص نشده اند و همچنان افکار نژادپرستانه ی تئوریسین های رضاخان و محمد رضا پهلوی درمورد مردم عرب را تکرار و با عناوین مختلف بروز میدهند که البته در این میان تنها قربانی آن مردم مظلوم اقلیم اهواز است!

هم اکنون هم این تصمیم را تنها می توان در این چارچوب تفسیر و تبین نمود چرا که در گذشته و در دوران اصلاحات خاتمی، نخبگان عرب اهواز در چندین مورد با ارسال نامه به مقامات جمهوری اسلامی خواستار تدریس زبان عربی در مدارس دولتی شدند ومجهول گذاشتن و بی اعتنائی به این حق مسلم تنها به معنی مستثنی کردن مطالبات مردم عرب اهواز است که بایستی از سوی آزاد اندیشان و روشنفکران به عنوان یکی از مظاهر نژاد پرستی مردود و محکوم شود.

29 دسامبر 2011

 

 

By A A

Related Post