اردوغان از لیبی چه می‌‌خواهد؟

By A A سپتامبر19,2011

همکاری با اروپا  به عنوان پل ارتباط بین بین جهان اسلام و غرب، و همزمان برای ورود به اتحادیه اروپا، عکس العمل هایی را به همراه

داشته، انچه که مربوط به دول عربی است، ان را در جهت استراتژی همکاری فی ما بین میدانند، اما ترس ایران و حکومت ان از نفوذ ترکیه در کشورهای اسلامی و به کنار گذاشتن رژیم ایران و انزاوی شدید تهران حتی در بین مردم لبنان، باعث شده که ایران و بیت خامنه ایی عجولانه

دست به تهیه کنفرانسی در تهران با نام بیداری اسلامی بزنند که غیر از دوستان خود، کسی در جهان عرب و یا اسلام از ان استقبال نکرد و طشت رسوایی نظام و سپاه و بیت رهبری برای مردم منطقه سنگین تر شد. و حال ترکیه است که چهار نعل میتازد تا باقیمانده نفوذ ایران را هم جارو کند.

به مصاحبه ایی که سایت دیپلملسی ایران با اقای قربان اوغلی مدیر کل سابق بخش افریقایی وزارت خارجه ایران در این باره شده توجه کنید.

ارزیابی شما از سفر مقامات اروپایی و اردوغان به لیبی چیست؟

به نظر می‌‌رسد هدف از این سفر‌ها برداشتن میوه‌های تلاش‌هایی باشد که در چند ماه گذشته آقای اردوغان، آقای کامرون و آقای سارکوزی در لیبی انجام داده اند. آقای کامرون و آقای سارکوزی رهبران دو کشوری هستند که پررنگ ترین نقش را در قضایای مربوط به لیبی در چند ماه گذشته ایفا کردند. این دو و ایتالیا، کشورهایی هستند که مسائل لیبی برای آن‌ها از درجه اهمیت بالایی برخوردار است. غیبت ایتالیا در این سفر به دلیل مشکلاتی بود که در حوزه کاری نخست وزیر این کشور قرار دارد. بنابراین به نظر من این سفر‌ها با استفاده از شرایط پس از قذافی صورت می‌‌گیرد. به دلیل این که در دنیایی که در آن جنگ منافع وجود دارد،‌ هر کشوری به دنبال تامین منافع خود است.

سفر اردوغان به لیبی با چه هدفی انجام می‌‌شود؟

ترکیه در زمان آقای قذافی سرمایه گذاری کلانی را در لیبی انجام داد و آن طور که من اطلاع دارم حدود بیست و دو شرکت بزرگ ترک در زمینه‌های مختلف اقتصادی در لیبی فعال بودند. شرکت‌های ساخت و ساز که در ساخت هتل‌های بزرگ و ساختمان‌های بزرگ در شهر تریپولی و شهرهای دیگر فعالیت می‌‌کردند. در این اواخر شرکت‌های ترکی به طور فعالی وارد بازار نفت لیبی هم شده بودند. البته طبیعی است که رقابت ترک‌ها در زمینه نفت که یکی از عناصر اصلی اقتصاد لیبی است، نمی‌‌توانست هرگز به سطح فعالیت شرکت‌های فرانسوی، ایتالیایی، ‌انگلیسی و یا امریکایی برسد.

سفر آقای اردوغان با دیدی کاملا روشن و برنامه ای از پیش طراحی شده صورت گرفت. هدف سفر ایشان تنها لیبی نبود و سفر به مصر، و تونس نیز در برنامه قرار داشت. انتخاب این کشورها از این جهت که متوجه بیشترین تحولات در جهان عرب شدند و بیشترین تحولات سیاسی هم در این کشورها رخ داد، هوشمندانه به نظر می‌‌رسد.

البته سفر آقای اردوغان تفاوتی با سفر آقای سارکوزی و آقای کامرون دارد. اگر سارکوزی و کامرون صرفا با دید اقتصادی و بیشتر نفتی به لیبی سفر می‌‌کنند، سفر آقای اردوغان با هوشمندی و نقشی که ترکیه در سایه حاکمیت هوشمندانه حزب عدالت و توسعه در منطقه ایفا می‌‌کند، در کنار استفاده از فرصت به دست آمده اقتصادی در لیبی، با هدف بهره برداری سیاسی و تاثیرگذاری فرهنگی در این کشور هم هست. آقای اردوغان و تیم همراه وی در حال حاضر نه تنها در بحث لیبی، بلکه در تمام دنیای عرب و جهان اسلام با دیپلماسی هوشمندانه و پرتوان، در پی محور قرار دادن ترکیه در جهان اسلام به عنوان یک کشور توسعه یافته اسلامی‌‌است که می‌‌تواند الگوی مناسبی برای کشورهای اسلامی‌‌و عربی باشد. ترکیه کشوری است که در عین اینکه مسیر توسعه اقتصادی را دنبال می کند، به دلیل هوشمندی سیاسی رهبرانش که گرایش قوی مذهبی هم دارند ، می خواهد سمبل یک  کشور اسلامی، با مشی معتدل ، مدارای سیاسی و انعطاف فرهنگی و تعامل با تمام گرایش‌های فکری باشد. این می‌‌تواند الگویی از توسعه اقتصادی و ارزش‌ها و باورهای فرهنگی در یک نظام مردمسالار دینی ارائه نماید .

نقش ایران را در مقایسه با ترکیه در تحولات لیبی چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟

متاسفانه جایگاه ایران در لیبی و دیگر کشورهای در حال تحول عربی، نه تنها در سطح و اندازه ترکیه نیست، بلکه به دلیل نگرش دگم و یک سویه ایران به تحولات کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه ما بسیار عقب تر از ترکیه هستیم.

البته اگر بخواهیم نگاه واقع گرایانه ای را ارائه کنیم باید بگوییم که ایران و ترکیه اساسا دارای دو نگاه متفاوت در قبال لیبی و تحولات عربی هستند. این دو نگاه باعث می‌‌شود که این دو کشور دو سمت و سوی جداگانه نسبت به مسئله داشته باشند. نگاه ایران نسبت به تحولات لیبی و یا دیگر کشورهای عربی یک نگاه یک سویه است. به این صورت که برداشت ایران این است که آنچه در جهان اسلام و جهان عرب رخ می‌‌دهد، موجی از بیداری اسلامی‌‌است. به دلیل غلبه این  تفکر و تحلیل در ایران، انتظاری هم که ایران از این تحولات دارد، برقراری و جایگزینی حکومت‌های اسلامی‌‌به جای حکومت‌های ساقط شده است، این چیزی است که ما از پیش در ذهن خود داریم و به دنبال آن هستیم. در حالی که تحولات جهان بر اساس خواست من و ما جلو نمی‌‌روند، و این خواست و اراده ملت‌هاست که سرنوشت سیاسی آنها را رقم می زند. باید دید خواست و اراده
ملت لیبی، تونس، مصر یا یمن چیست؟ آن چه از این تحولات به نظر می‌‌رسد این است اولا ،این جنبش‌ها حرکتهای ضد نظام‌های خودکامه، دیکتاتورهای خشن و فساد سازمان یافته در ساختارهای اقتصادی و اداری این کشورهاست. ملت‌هایی که قیام کرده اند مسلمانند ولی حرکت آنان لزوما بیداری اسلامی‌‌بر اساس تعریف ما نیست، ثانیا در این حرکت‌ها و جنبش‌ها نقش محوری و اصلی در دست احزاب و گروه‌های اسلامی نیست و همه اقشار اعم از مذهبی، ملی، سکولار و …. نقش فعال دارند. ثالثا هیچ یک از این کشورها به دنبال تاسیس حکومت اسلامی‌‌نیستند و این مسئله را کرارا از زبان رهبران مختلف کشورهای تونس و مصر و حتی لیبی شنیده ایم.

ترکیه برخلاف ایران، نگاهی کاملا واقع گرایانه نسبت به تحولات جهان عرب و برنامه و دیدگاه روشنی نسبت به تاثیر گذاری در آینده حرکت‌های مردمی‌‌دارد.

ترکیه در سیاست‌های خود در قبال این حرکت‌ها بسیار منعطف است. آقای اردوغان روابط بسیار خوبی با قذافی داشت. تا آخرین لحظه هم اردوغان سعی کرد منافع شرکت‌های خود را در آن جا حفظ کند. اما هنگامی‌‌که دید آینده روشنی برای قذافی وجود ندارد، شرکت‌های خود را با تمام توان و قدرت از آن جا بیرون کشید و برنامه ای برای آینده ترکیه در لیبی طراحی کرد.

نکته دیگری که درباره ترکیه وجود دارد این است که ترکیه در پیشبرد سیاست‌های خود از حمایت بین المللی برخوردار است، در حالی که ایران در حال حاضر از یک انزوای بین المللی رنج می‌‌برد.

تفاوت دیگر ایران و ترکیه در این است که ترکیه روز به روز در حال افزایش ظرفیت‌های سیاسی خود و استفاده از آن در پیشبرد اهداف سیاسی خود است، در حالی که ایران به دلیل پیگیری سیاست‌های ماجراجویانه و غیرواقع بینانه روز به روز ظرفیت‌های سیاسی خود را در منطقه و جهان از دست می‌‌دهد. باید قبول کنیم که جهان اسلام و جهان عرب نیز تا حدودی از سیاست‌های ترکیه حمایت می‌‌کند، در حالی که همه بازیگران مهم منطقه ای معارض سیاست ایران در منطقه هستند.

بنابراین اساسا مقایسه ایران با ترکیه از این جهت کار درستی نیست. هنگامی‌‌که کشوری از حمایت‌های بین المللی برخوردار است می‌‌تواند در زمین بین المللی بازی کند در حالی که در صورتی که کشوری در انزوا باشد، اساسا توانایی تحرک و ابتکار عمل نخواهد داشت.

پس مردم این کشورها چه می‌‌خواهند؟

به اعتقاد من این‌ها همان طور که بارها گفته شده است، به دنبال تاسیس یک کشور دموکراتیک هستند. برقراری نظام‌های سیاسی که بر مبنای رای مردم اداره شود. ممکن است گفته شود نمادهای اسلامی‌‌در میان آن‌ها دیده می‌‌شود، در این زمینه باید گفت که پایبندی مسلمانان در این کشور‌ها به قوانین شریعت بسیار قوی است. بنابراین تناقضی وجود ندارد که مردم پایبند و معتقد به قوانین اسلامی‌‌باشند اما به دنبال نوعی دموکراسی باشند. پایبندی به اسلام لزوما به معنای برپایی حکومت اسلامی‌‌نیست. برداشت ناصواب و غلط ایران سمت و سوی دیگری را به نگاه ما به تحولات در این کشورها می‌‌دهد.

روابط ایران و لیبی در آینده چگونه خواهد بود؟

نکته ای که در رابطه با روابط ایران با لیبی جدید به نظر می‌‌رسد این است که فارغ از این که در لیبی چه کسی بر سر کار باشد، پرونده امام موسی صدر بر روابط ایران و لیبی سنگینی خواهد کرد و این مسئله ای است که در حال حاضر بیش از آن چه لازم است بر روی آن تمرکز شده است. در تماس تلفنی آقای صالحی با آقای مصطفی عبدالجلیل، مسئله پرونده امام موسی صدر و رسیدگی به وضعیت ایشان بر روابط دوجانبه اولویت داشته است.

در زمان آقای قذافی هم روابط ایران و لیبی بسیار خوب بود. در سطح بالاترین مقامات دو کشور رفت و آمد صورت می‌‌گرفت، روابط اقتصادی بسیار خوبی برقرار بود. در زمان جنگ لیبی از ایران حمایت کرد. اما این نگاه ویژه به مسئله امام موسی صدر،(به دلیل دادن موشک اسکاد به ایران، خمینی امام موسی صدر را فراموش کرد) همواره مانعی در روابط ایران و لیبی بود که تا آخرین روز‌ها هم ادامه داشت.

نقش آینده ترکیه در لیبی را چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟

وقتی جمیع شرایط را در کنار هم می‌‌گذاریم، به این نتیجه می‌‌رسیم که نقش آینده ترکیه بسیار روشن و فعال خواهد بود در حالی که نقش ایران تاریک و رو به افول خواهد بود.

By A A

Related Post