تولد لیبی؛ دیوانه از قفس پرید*

By A A آگوست25,2011

سمبل جنون و دیوانگی به پایان خود نزدیک می‌شود. لکه ننگی که بر پیشانی مردم لیبی و جهان عرب بود در حال پاک شدن است. معمر قذافی در روزها و شاید هم ساعات آخر عمر خود به سر می‌برد. او اینک به گذشته پیوسته است. انقلاب در لیبی که با الهام از انقلاب مصر و بدون مقدمه آغاز گردید، مقاومت‌پذیر نیست. این انقلاب در حال حاضر به یک واقعیت تبدیل شده است. اروپای غربی که بدون برنامه‌ریزی و پیش‌بینی قبلی به این انقلاب کمک نمود، بدون شک ماموریتی انسانی را به پایان رسانید. این واقعیت باید بدون فوت وقت به چالش سیاسی کشیده شود.

سرنگونی قذافی بدون شک ابر سیاهی را که ۴۲ سال آسمان لیبی را فراگرفته بود می‌زداید. “انقلاب فاتح سپتامبر”** که از یک انقلاب ملی ضد استعماری به یک باند سیاه حکومتی تبدیل گردید، به کتابهای تاریخ پیوست. باند سیاه حکومتی که اندیشه و ثروت لیبیایی‌ها را چنان مورد تاخت و تاز قرارداد که آنها را وادار به حمل سلاح در برابر کشتارهای آنان نمود. در لیبی هر کس که مطالبه حداقل حقوق انسانی خودرا می‌نمود هدف کشتار این باند سیاه بود.

این تولد دوم برای لیبی و مردم لیبی است. ملت ستمدیده و تحقیرشده و نادیده گرفته شده اینک دوباره متولد می‌شود. ملتی که همواره به مثابه کاریکاتوری از”سرهنگ” و فرزندان او به حساب می‌آمدند. او (قذافی) همواره خود را سمبل شایستگی‌ها و آرمانها می‌دانست و حتی سعی می‌نمود در جنگهای خیابانی نیز از خود چهره شرافتمندی! که اصول اخلاقی را رعایت می‌کند، نشان دهد. این ملت تاکنون مانند عراق و لبنان و علیرغم تمام تحریکات به جنگ داخلی کشیده نشده‌اند. به امید آنکه “طر ابلس”فصل تازه‌ای در تاریخ لیبی بگشاید و راه بازگشت به جامعه جهانی را طی نماید.

این سومین دلیل است بر اینکه عرب‌های شمال افریقا از برادران مشرقی و خلیجی خود ترقیخواه‌تر و پیشروترند. از کشورهای عرب شمال آفریقا فقط الجزایر تاکنون از طوفان “تغییر” مصون مانده است. این البته پس از آن است که پادشاه مراکش روزنه‌ای به اصلاحات گشوده که قابل گسترش می‌باشد. اصلاحاتی که هیچ عربی در مشرق یا در خلیج (فارس) بدون یک جنگ داخلی و اتهام متقابل و دروغ‌پردازی در مورد اینکه “اسرائیل هم جزیی از طرح توطئه علیه نظام است” به خواب هم نمی‌بیند. حکومت‌ها هر گونه تغییر دموکراتیک را خدمت مجانی به اسرائیل و سایر دشمنان “امت” می‌دانند.

این دلیل تازه‌ای است بر اینکه امریکا در پس درگیری با جنگهای خارجی (عراق-افغانستان) و بحران اقتصادی امکان ایفای نقش و دخالت اروپای غربی را فراهم نمود. نقشی که از دوران استعمار قدیم به طور سنتی ایفا می‌گردید. نقشی که قذافی خود هنگامی که بنغازی را بمباران می‌نمود خواستار آن بود اما مخالفان او به عنوان تنها راه نجات در برابر کشتار دسته جمعی برگزیدند. اما بی گمان این عمل اروپاییان در راه خدا نبوده و مسلما بدون مقابل نخواهد بود. بر شورای انتقالی است که با پشتیبانان اروپایی خود در خصوص سرنوشت و آینده میهن و بهای حمایت برخورد مناسب داشته باشد.

قذافی در خصوص دخالت اروپایی‌ها به دروغ‌پردازی پرداخته و آن را جزیی از تلاش غرب برای تسلط بر ثروتهای نفتی لیبی قلمداد می‌نمود، لیکن با استفاده از تجارب انقلاب در مصر می‌توان این ادعاها را بی اثر نمود. انقلاب مصر بسیاری از حقوق از دست رفته مصریان منجمله ارزش و بهای نفت و گاز را بازگرداند. اما بسیاری ادعاها را نمی‌توان به سادگی باطل نمود مگر آنکه انقلابیون لیبی مانند انقلابیون مصر تعیین سرنوشت خویش را بدست خود بگیرند و پیش از آنکه دیر شود از اروپاییان بخواهند به دخالت خود در امور لیبی خاتمه دهند.

* کنایه از مترجم در اشاره به نوار صوتی پخش شده از قذافی در خصوص تخلیه مقر خود در باب العزیزیه
** فاتح سپتامبر اشاره به کودتای “افسران ازاد” در سال ۱۹۶۹ در لیبی به رهبری سرهنگ قذافی

By A A

Related Post