محتملاً هردو، باید ممنون بود
دردفاع شجاعانه و تغییرواصلاح سریع موضعشان، درجهت تحقق دموکراسی درایرانی فدرال آینده. ایشان حدود دوماه پیش دراتاق پالتاک همبستگی، چنان موضع سخت و انعطاف ناپذیری دردومورد زیربخصوص با من داشتند که دیگربه اتاق پالتاکی “همبستگی” نیامدند. صمیمانه خوشحالم که موضع ایشان تغییریافته است. این دومورد
عبارت بودند از: 1- ملت و ملیت و قوم، 2- اینکه دموکراسی شامل آزادی وبرابری است وایشان بسختی با اصل “برابری”مخالفت کردند، تا اینکه ( معنی برابری را درمقابل قانون ورفع و نفی هرنوع امتیازات: جنسی، دینی، زبانی، تباری: نژادی،ایدئولوژیک ونیزاز بین بردن فقربرنامه ریزی شده درحد بینوائی و…) معنی کردم وایشان سکوت نمودند که احتمالا علامت رضا بود.
دراتاق پالتاکی همبستگی (همانند نشست هلسنکی آقای دکترحسین لاجوردی واجلاس لندن اخیرآقای دکترنوری زاده) من ازاین واقعیت مورد توافق کنگره چنین دفاع کردم که:
چون واقعیت ها نسبی هستند بنا براین جواب سئوال : ما ملت ایرانیم در مقابل چه کسانی مطرح است؟ پاسخ: در مقابل غیرایرانیان:(کسانی که شناسنامه و پاسپورت ایرانی ندارند)، ایران یک جغرافیای سیاسی استکه همۀ ساکنان آن با هر زبان و تبار و دین، ایرانیان متساوی الحقوق اند یا باید باشند(در دورۀ پهلوی و جمهوری اسلامی نبودند)
اما ایرانیان وقتی در مقابل هم قرارمیگیرند و بهم میرسند و ازهویت همدیگر پرس و جو میکنند آیا سلامت عقلی را از دست نمی دهند که بگویند ایرانی هستم! جواب معقول سئوال: ترک، کرد، لر، عرب، قشقائی، لارستانی، بلوچ، ترکمن، مازندرانی، گیلانی و فارس،و …است که ما درکنگره آنها را ملیت درمعنی اوروپائی (Sous-Nation) آن مینامیم، که چون ترجمۀ واژۀ بفارس از ذوق سلیم فراترمیرود(زیر ملت)، همچنان که واژۀ قرانی ملت (بمعنی پیرو یک دین یا پیغمبر) امروز مفهوم جدید اروپائی(Nation) را هم با خود دارد ما نیز واژۀ ملیت را در معنی ( Sub Nation=Soues -Nation) بکار میبریم که غیر از اقوام هستند. اقوام دارای این مشخصه اند که سرزمین معینی ندارند و کمیّتشان، آنها را به درجۀ کیفی ارتقاء نداده است: مانند بهائی، بابی، شیخی،صُبی،ادیان رسمی: زردشتی، یهودی و مسیحی (ارمنی و آسوری) واهل حق و …. بعضی از این اقوام علاوه بر دین، درضمن زبان خاص خود را نیزدارند(سه دین رسمی) و صُبی ها
لذا ما همگی ملت ایرانیم درمقابل غیرایرانی ها، ولی ملت ایران در درون خود متشکل از ملیت های ترک، کرد، لر،عرب، بلوچ، ترکمن و فارس و…. و نیزاقوام است
در ضمن اشاره به سه سیستم
الف- فدرال سنتی:شاهنشاهی،
ب- سیستم متمرکز: پادشاهی،
ج- سیستم خان خانی و ملوک الطوایفی (هرکه شاهی)
کردم
سیستم فدرال سنتی نامهای متعدد داشت:
1-شاهنشاهی(ایلام، هخامنشی، اشکانی و سلجوقی)،
2- درعصر سلجوقی که از ترکستان چین(کاشغر) تا دریای اژه(مدیترانه) و مرزمصرگسترده بود کشورفدرال ما سه نام داشت:
اول: ملکان شاهی یا ملکشاهی که همان معنی شاهنشاهی است، ملک ها، شاهان محلی کوچک را می گفتند که هنوزهم برروی شاه اردن و عربستان باقی مانده است. و سلطان سلجوقی، شاهِ ملک ها بود
دوم: ممالک محروسه ( یعنی کشورهای حراست و حفظ شده در برابر حملۀ خارجی)، نخستین باراین واژه درکتاب:”ابن بی بی آل سلجوق صفحۀ 75″ که درعهد خود سلجوقیان تألیف شده بکاررفته است، تصحیح دکترعبدالحسین نوائی. واژۀ “ممالک محروسه” درروی تمبرها و سکه ها و اسناد و مقاوله نامه ها عهد قاجاریه، از جمله قانون اساسی مشروطیت: ( 1906 میلادی= 1324 هجری قمری) باقی است و روی اولین تمبر های رضا شاهی هم هست!
رضا شاه و ایادی تک – ملت سازش، ممالک محروسه ایران را مبدل به مملکت ایران کردند تا ازهمه، جز فارسها، و بنام خاک و نام “ایران” هویت زدائی کنند. در تحقق چنین سیاستی غیرانسانی و دریک معنی ضد ملی بود که نام کشور را از “ممالک محروسۀ ایران” به “مملکت ایران” مبدّل کردند که به زَعم آنها می بایستی با تحقیر و جُک و سرکوب و زبانکُشیِ برنامه ریزی شده، به کشوری تک زبانی و تک ملیتی(فارس) مبدل شود.
سوم: اتابکی که نام اتابکان حَلب، روم(ترکیه)، آذربایجان، کردستان، لرستان، فارس(سعدی: در عهد اتابک بوبکر سعد بود)، کرمان و … بود
آقای دکتر اسماعیل نوری علاء، بسبب اینکه براستی روی مین تعصب هشتاد و شش ساله(از 1304 ه.ش. = 1925 میلادی) راه میروند نخواستند درکنارهخامنشی های باصطلاح آریائی، به بزرگترین امپراتوری یا شاهنشاهی بعدازاسلام ایران یعنی سلجوقیان ترک هم اشاره ای بکنند.
دوستان گرامی کنگره نباید انتظارداشت که ایشان یاهراندیشمند دیگر،همانند اعضاء کنگره بیاندیشند، بقول مهاتما گاندی: ازهرکس آنچه میخواهد بدهد بخواهید
من بشخصه دراین موضع گیری درست و قابل ستایش آقای دکتر اسمعیل نوری علاء، علاوه بر ذهن روشن خود ایشان، حضوردوستانی از بلوچ و کرد و … را هم (همچون یاران نزدیک ایشان) مؤثر میدانم
08.08.2011
ضیاء صدرالاشرافی