نقش زبان مادری را نادیده نگیریم

By A A اکتبر5,2010

است که سازمان جهانی یونسکو یک روز در سال ، 2 اسفندماه برابر با 21 ماه فوریه میلادی را به منظور ارج نهادن به این مورد که تنها هم یک امر آموزشی نیست ، به اسم “روز زبان

مادری” در جهان نام نهاده است.  فلسفه انجام این کار از نگاه یونسکو این است که : “یک فرهنگ صلح جویانه، تنها در فضایی می تواند بنیاد نهاده شود که در آن همه حق داشته باشند زبان مادریشان را آزادانه و به طور کامل در همه عرصه های ضروری زندگی به کار گیرند“..  تصور کنید در کشور چند ملیتی و چند فرهنگه و چند زبانه ایران که دو سوم جمعیت اش به زبانهایی غیر زبان فارسی

تکلم می کنند تنها یک زبان و آنهم به عنوان “زبان رسمی” به قدمت نزدیک به هشتاد سال برساکنان این سرزمین تحمیل شده و در پیامد این ظلم فرهنگی عظیم چه سرکوبها که انجام گرفته و می گیرد.هر سال با بازگشایی مدارس در ایران در اول ماه مهر میلیونها دانش آموز به مدارس ابتدایی راه می یابند . مطابق آمارها جمعیتی قریب به 53 درصد کل این کودکان را دانش آموزان دو زبانه تشکیل می دهند. اما آموزش به زبان مادری در سیستم آموزشی ایران برای این درصد قابل توجه از کودکان ایران از مکان حائز اهمیتی برخوردار نیست. به اعتقاد عالمان معاصر در رشته زبان و روان شناسی  و چامعه شناسی، زبان مادری زیربنای نمادهای

فرهنگی یک ملت است ، وسیله مقتدری در رشد شخصیت کودک است و یادگیری آن کمک بلاواسطه ای به افزایش هوش، قدرت تحلیل و منطق فرد در شناخت از پیرامون خود و توازن هنجارهای رفتاری اش دارد. عدم دسترسی به یادگیری زبان مادری درک از خود و دیگران و پیرامون را تضعیف می کند و فرد را به توسل به ناهنجاریهای رفتاری وامی دارد. باز هم مطابق تحقیقات به عمل

آمده دوازده سال اول زندگی هر فرد از حیث فراگیری زبان دوران تطبیق محسوب می شود و بعد از آن دوران یادگیری فرا می رسد. این پروسه سیستماتیک رشد فکری برای کودکان دو زبانه در ایران جای خود را به یورش فراگیری زبان ناآشنای مدرسه از اولین روز تدریس ، وایجاد اغتشاشی فکری برای کودک می دهد و تواما مشکلات روحی و روانی که زائیده این کمیود زبانی است پهنه

وسیعی از مشکلات و تنش های اجتماعی را هم در ادامه خود به بار می آورد. مطابق اقرار خود مسئولان جمهوری اسلامی میزان دانش آموزانی که به ترک تحصیل متوسل می شوند کودکا ن دو زبانه برخاسته از مناطق “قومیت ها ” هستند. که می توان فهمید این خود نیز یکی از نتایج حاصله  این سیاست “زبان کشی” در ایران است. با توجه به این جایگاه و نقشی که زبان مادری در خود دارد

بسیاری اوقات این سوال از جانب تلاشگران حقوقی و اجتماعی کودک و نیز مدافعان حقوق ملیتهای ایرانی مطرح می شود که دلیل قید نکردن خواست آموزش به  زبان مادری در میان مطالبات حوزه مربوط به حقوق بشر از جانب نهاد و مراجع و سازمانهای اجتماعی ،

سیاسی و مدنی ایرانی بهر چیست؟ چرا بسیار به ندرت از جانب روشنفکران در این باره فکر و قلم به کار می افتد؟ هرگاه هم از جانب فعالان حقوقی و فرهنگی بر سر ضرورت دستیابی به آموزش زبان مادری در مراکز آموزش و پرورش در ایران اقدامی شده است تحت عنوان زمینه و مستمسکی برای استقلال خواهی و به زعم سرکردگان رژیم  “تجزیه طلبی” از آن یاد شده است .در نگاه آنها

پرداختن به این امر به عنوان یک ضرورت فرهنگی وحقوقی به حساب نمی آید . تسلط بر زبان مادری بزعم حاکمان پایه های مطالبه خواهی ملی را تقویت می کند .حال انکه یادگیری زبان مادری پایه ای ترین اصل رعایت حقوق بشر ودمکراسی در جوامع نوین است. در حال حاضر در دنیا قریب به دویست کشور در سازمان ملل متحد عضویت دارند اما شش هزار زبان در محدوده این کشورها تدریس می شود، که این امر نشانگر آن است درهرکشوری نه یک زبان بلکه زبانهای متعددی کاربرد آموزشی دارند. نشان می دهد که حق

بهره مندی اشخاص و شهروندان متعلق به ملیت های مختلف از یادگیری و بکار گیری زبان مادری یک امر پذیرفته شده است . حقی که در اکثر کشورهای چند زبانه ی جهان به رسمیت شناخته شده است. حقی که با نادیده گرفتن اش در حقیقت یک “جنوساید فرهنگی ” را نسل اندر نسل در سیستم آموزشی ساکنان مناطق غیر “فارس” زبان در ایران نهادینه کرده است.زبان ، مذهب ، نژاد هیچگاه 

نباید از مشخصه های هویت ملی در یک محدوده کشوری باشد. زیرا که با ملی قراردادن هر کدام از این خصوصیات آنهم در یک جامعه رنگارنگ نژادی ، فرهنگی و مذهبی بخش های دیگری از حقوق شهروندی و اجتماعی بی بهره می مانند.  چرا نباید در این همه اجتماعات و گردهمایی های بین المللی راجع به پایمال کردن حقوق فرهنگی، زبانی در ایران ، که بخش قابل ملاحظه ای از این فجایع نسبت به کودکان صورت می گیرد و از آن جمله بی نصیب بودن کودکان ملیتهای ساکن ایران از حق بکارگیری زبان مادری در تحصیل، درخواستی مطرح کرد و به دیگران نشان داد که چگونه این خواست اولیه به بهانه های مختلف سیاسی به تابو بدل می شود. جا دارد و بسیار لازم است که تمامی آنهایی که به عنوان مبارزین راه دمکراسی و آزادی در ایران دستی در فعالیت های حقوق بشری


داردند . شخصیت ها ، نهادها و سازمانهای فعال در این راه ، ارکان این منشور انسانی را با دقت و ظرافت خاصی که درخور این کار است و بدون دسته بندی کردن و قائل شدن  تقدم و تاخر در اجرای آنها و اصلی و فرعی کردن مندرجات آن سرلوحه فعالیت قرار دهند . بیایید همگی با هم با غور و بررسی در منشور حقوق بشر و با الگو برداری از سیستمهای متمدن و دمکراتیک در کشورهای چند

ملیتی به حمایت از این حق اولیه برخیزیم . و با به میان آوردن طرحی جدی در زمینه اصلاحات فرهنگی و از جمله خواست آموزش سیستماتیک زبان مادری در مناطق محل سکونت ملیت های ساکن ایران شرایط را برای یک همزیستی مسالمت آمیز و صلح جویانه آن گونه که در مصوبه سازمان جهانی یونسکو آمده است، در یک کشور چند رنگی ، فراهم نمائیم .

By A A

Related Post