هواداران حکومت چه در داخل و چه در خارج و بی رنگ شدن شعار های مذهبی انان و بروز فساد اخلاقی و مالی بین مقامات حکومت اسلامی و نهایتا شناخت تزویر فرمانده هان سپاه از جانب مردم ایران، این بار به مانند گذشته و بخصوص در دوران ریاست جمهوری خاتمی، رژیم برای کسب هوادار و بدست اوردن پایگاه مردمی و نشان دادن وجود ناسیونالیسمی فارسی خود در بین قوم فارس(زیرا میدانند که شعار های ملی و ناسیونالیستی در بین ملل بلوچ،عرب اهوازی،کورد و ترک اذری و ترکمن) شروع به افاضات ملی و پشتیبانی از مکتب ایرانی (تاریخ و فرهنگ فارس) کرده اند،که با واکنش هایی همراه بوده است، بعضی ها در حاکمیت و بعضی ها در اپوزیسیون فارس ایرانی که از ان بر حسب نزدیکی به عقاید خود، از ان دفاع کرده اند، اما حساب مردم غیر حاکم(ملیت های ایران) از این افاضات جدا است، زیرا دارای فرهنگ، تاریخ، مذهب و زبان دیگری هستند و حاضر نیستند که دیگران سلطه گر تاریخ برای انان بنویسند.
پاسخ به گزافه گوییهای مشایی
جوابی از محمره به گزافه گوییهای اسفندیار مشایی ومن معاه
چند سال پیش محمد خاتمی که با عبا و قبا وعمامه آنهم از نوع سیاهش و در حالی که پوز اسلام وگفتگوی تمدنها را یدک می کشید در دیداری که با ایرانیان مقیم آمریکا داشت با لحنی نجاد پرستانه خطاب به آنها گفت ما ایرانیان مسلمان شدیم ولی عرب نشدیم و با این جمله آنچه را تا مغز استخوان داشت عیان کرد و باعث خوشحالی کسانی شد که سالها از نعمت دمکراسی آمریکا برخورداربوده ولی متاسفانه زندگی چندین ساله اکثر آنان در آن کشور نتوانسته خون آنها را از میکروب نجاد پرستی پاک سازی کند و شادی کنان سخنان معمم هم عقیده خود رابا هورا تایید می کردند و هما نطور که حوزه های به اصطلاح علمی و دینی قادر به پاک سازی وپالایش فکر و خوی خاتمی ها از نجاد پرستی نبوده اکیدا دانشگاه هم در پاک سازی مشایی و ولایتی ها از چنین عقل متعفن نجادپرستانه تاثیری نداشته است .حال اسفندیار مشایی صریحتر ازولایتی و محمد خاتمی گزافه گویی هایشان را باشفافیتی بیشترگفته، اما با اختلافی من حیث زمان و مکان خاتمی در آمریکا وچند سال پیش یعنی همان جایی که محمد رضا پهلوی چنین می گفت ولی مشایی چند روز پیش و در تهران و مخاطبین همان ایرانیان مقیم غرب و آمریکا بودند. وعرب ستیزی نقطه مشترکشان بوده و تا کنون هست
بیش از هشتاد سال ملیتهای غیر فارس و خصوصا عربها،بلوچ ها وکردها خوی نجاد پرستان فارس دوحکومت پهلویها و حکومت فعلی را در بالای داری یا تیرباران تجربه کرده و می کنند وتا دیروز پنچ عرب در اهواز بدار آویخته شدند ودر این خوی نجاد پرستانه در همه ابعاد نه تنها حکومت بلکه مطبوعات و اکثراحزاب سیاسی وخصوصا پان ایرانیستها عرب ستیزی را مهمترین نقطه اشتراک خود تلقی کرده وهمچنان ادامه می دهند واگر کسی در دنیا خواست با خصوصیت ایرانیان فارس آشنا شود می تواند از آرمیتاج آمریکایی بپرسد .
حال عکس العمل عناصر حکومت ایران در قبال گزافه گویی های اسفندیار مشایی را مورد بررسی قرارمی دهیم تا ببینیم آیا منتقدین در اعتراض به مشایی حسن نیت دارند یا کلمه حقا یوراد بها الباطل است .اگر بخواهیم به سخنان خمینی که گفته بود ایرانیان از مردم صدر اسلام وزمان پیامبر بهترند توجه کنیم وتکرار گفته های خمینی را که توسط ولایتی با چاشنی دروغ وی در مورد شط العرب را مدنظرداشته وسخنان خاتمی که گفته بودما ایرانیان مسلمان شدیم ولی عرب نشدیم گزافه گویی های مشایی تازگی ندارد مشایی تنها خطایی که باعث رنجش معترضین شده همان عریان و ررونمایی وی از چهره و ماهیت حکام ایران بوده که نیت پلید توسعه طلبی نجاد پرستانه خود را با لفافه دین و مذهب پیچانده بودند.و در واقع از گفته های مشایی که تکرار سخنان مطهری و خمینی و…ناراحت نشده اند .زیرا سیاسیون منافق که داعیه اسلامیت کرده ومی کنند در این برهه از زمان چنین گفته هایی را به ضرر نظام و باعث افشای نیات پلیدشان می دانند.
شکی نیست سخنان خاتمی در زمانی بیان شد که نظام ایران برای کشاندن فارسهای برگشته از نظام و نجادپرست همپیمان شاه به پای صندوقهای رای و دادن مشروعیت به نظام بی مشروعیت و نجاد پرست با پوشش اسلامیت نیازمبرم به آنها داشت و در واقع در آن برهه خاتمی نقش یک سوپاپ اطمینان را برای حکومت ولی فقیه ایفا کرد .وبا توجه به نیاز مشترک همه جنایتکاران نظام به گفته های خاتمی که در آمریکا مطرح شده کوچکترین نقدی از سرشاخه های حکومت ندیده و نشنیدیم
.
علت عکس العمل تند بعضی از بزرگ عمامه داران ونوچه های ولایت فقیه به سخنان عریان مشایی را می توان در گفتار خود معترضین دید و نیاز چندانی به تدقیق ندارد .
اسفندیار مشایی در دیدار با مخاطبین چند سال پیش خاتمی درطهران ضمن بلند پروازی های افسانه ای از فرهنگ و تمدن ایرانیان فارس چنین گفت= اگر ایرانیان نبودند امروز بی تردید اسلام در میان خروارها توهم ناشی از ن
اسیونالیسم عربی مدفون بود وایران را ناجی اسلام معرفی کرد. این بود چکیده گزافه گویی اسفندیارمشا یی در همایش ایرانیان مقیم خارج ازکشور ونوادگان یزد گرد سوم است. .
ناگفته نماند مطهری در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران که سعی کرد عجینی از بافتنیهای من درآوردی تقابل ایرانیان با اسلام و مسلمین را کمرنگ کند همین گفته های مشایی اما با گویش و نوشتاری آخوندی بوده ولاغیر .
سخن به ظاهر نقادان گفته های مشایی = امیر حسین ثابتی در مقوله ای به اصطلاح منتقدانه که درتاریخ 13/5/89ودرسایت رجانیوز منتشر شده با تحریف معانی آیات قرآن و استفاده از گفته ای جعلی از امام الباقر علیه السلام قصد منافقا نه خود رادر تایید سخنان مشایی برملا کرده خوی نجاد پرستی وعرب ستیزی را عیانتر ساخته و اگر مشایی بعلت عدم دوره گردی در حوزه نتوانسته گفتار عرب ستیزی خود را با پوششی قرآنی و حدیثی بخورد ایرانیان بدهد امیر حسین ثابتی که ظاهرا بزرگ شده زیرزمینها و سرادیب قم است قرآن وامام را هزینه نجاد پرستی خود کرده و احتمالا در آینده ای نزدیک مدعی شود اسم اصلی حضرت محمد (ص) بهروز ساسانی است بنده وقتی استنادات ثابتی را خواندم متعجب نشدم زیرا قبلا چنین تحریفهایی رادر را بطه با قرآن و سخنان امام علی علیه السلام که آخوندهای فارس برای عرب ستیزی خرج کرده و می کنند شنیده ام مثل آخوندی که مدعی شد نام شهر قم در قرآن آمده و به قم و …. اشاره کرد و معنای اصلی که بپاخیز ای پیامبر را پنهان کرد کسانی که با تمام بی شرمی آیات قرآن را هزینه اهداف پست نجاد پرستی خود می کنند حتما سخن حضرت علی علیه السلام را که می فرمود انا من العرب و لیث العرب منی را منافقانه و عرب ستیزانه تحریف و لیث که معنای شجاع را می دهد با لیس به معنای نه، تلفظ و غرض کثیف نجاد پرستی و عرب ستیزی خود رابرملا می کنند .
حال آقای اسفندیار مشایی که اسم کوچکش نشان و تابلوی عرب واسلام ستیزی ابا و اجدادش را عیان می کند مدعی است قومش ناجیان اسلام و تاریخ اجدادش را مساوی با امام علی معنی کرده و با تمام بی شرمی سخن از نجات اسلام توسط قوم خود می راند ای کاش قبل از این سخنان سخیف اسم خودش را عوض می کرد و بجای اسفدیاراسم عین الله یا اسدالله را برای خود اختیار می کرد سپس آنقدر دروغ بگوید تا باورش شود در غیر این صورت با اسم اسفدیاروکوروش وسهراب نمی توان مدعی نجات اسلام شد
.
با کمی دقت در سخنان امامک جمعه قم در جمعه گذشته علت واقعی نقد وی به سخنان مشایی روشن است وی به فحوای سخنان مشایی به علت علنی گفتن چنین ایده و تفکری نقد داشت و پاسدار فیروز آبادی که علت نقد خود را علنی تر کرده سخنان مشایی را خلاف امنیت ملی ایران قلمداد نموده است برکسی پوشیده نیست که حکومت به اصطلاح اسلامی ایران بیش از 30 سال است چهره نجاد پرستی و عرب ستیزی خود را از مسلمانان خام با نقابی اسلامی پنهان کرده و تا کنون خیلی از ساده لوحان را در جهان اسلام به قصد سوء استفاده از عواطف و احساساتشان اغفا ل وخصوصا با سوءاستفاده از مذهب تشییع و اسلامیت عده زیادی را از شیعیان عرب کشورهای مجاور را علیه اوطان خود تحریک یا حداقل جاسوس خود کرد و از جانبی تحت عنوان اسلامیت و حمایت از فلسطین ریشه منافقانه خود را بین مردم فلسطین کاشته بارها برادرکشی را تقویت و فلسطینیان را در قبال اسرائیل تضعیف نموده و با عنوانی اسلامی اهداف پلید عرب ستیزی را پنهان کرده حال اسفدیار مشایی با افراط کاری در گفته های اخیرش نقاب از افکار و نیات پلید حکومت در عرب ستیزی را عریان کرد ونفاق بزرگ سردمداران عمامه دار و مدعی نخبگی را برملا کرد و اگر تاکنون مسلمانی هرچند خام و ساده لوح ماهیت آقایان را نمی شناخت یا تردیدی داشت مشایی آن چهره واقعی عرب ستیزان را افشا کرد و ناراحتی و خشم منافقان را که پشت اسلام و تشییع پنهان شده و به عرب ستیزی و با روشی ناجوانمردانه مشغول بودند عیان کرد . .
پس ازپاره کردن نامه پیامبر (ص) که پادشاه فارس (یزدگرد سوم)را به دین اسلام دعوت کرده بود فتوحات اسلامی که توسط مسلمانان عرب بود شامل ایرانیان معاند شد پس از آن تاریخ ابا واجداد قوم مشایی وثابتی وتا کنون چیزی غیر از پنهان کردن چهره کریه نفاق ونجادپرستی با پوششی اسلامی درعرب ستیزی ثبت نشده است و این در حالی بود که مسلمانان عرب به هنگام فتوحات خود،زبان و علم فلسفه و ریاضی را با خود به ایران فارسها اوردند، و مهمتر از همه اجداد اسفدیار مشایی و ثابتی را از ازدواج با محارم وزنا زادگی نجات دادند و همین خدمت عربهای مسلمان باعث شد که حداقل اسفدیار مشایی وامیر حسین ثابتی پدرانشان را از طریق شناسنامه شناسایی کنند اما چه باید کرد نمک نشناسی یکی از صفتهای نجاد پرستان است، حال باید دید مشایی سخنان آلوده و عرب ستیزانه خود را کجا بیان کرده وی گزافه هایش را در هتلی ودر پایتخت کشوری که از اسلام چیزی جزء امامزادگی بقصد استحمارقوم مشایی و خات
می نمانده بیان کرده، کشوری که بنا به آمار رسمی بیش از 8000 امامزاده دارد وقوم مشایی با ترک رکن اساسی اسلام یعنی نماز و روزه مشغول سینی زنی و نذر دادن برای قبور امامزادگان وزنان شوهر دار بی بچه را از بغل شوهردر قید حیات برده برای قبول نذر وبچه دار شدن پیش امازاده یا شب چهارشنبه در جمکران می خوابانند قوم واجداد اسفندیار مشایی با قمه وسینه و زنجیر زنی و خود و دگر آزاری نه تنها ناجی اسلام نبوده بلکه از آلوده کنندگان اساس دین وعاملان هزینه کردن آل بیت الرسول برای اهداف پلید خود بود ه اند، قومی که احمدی نجاد بی سوادش با رفتن به چاه جمکران خرافات را به قصد استحمار رواج می دهد .پایان بخش اول. به امید روشنی.