بعضی از ایرانیان و فعالان سیاسی معتقد هستند که میر حسین موسوی دارای شجاعت سیاسی برای مبارزه با رژیمی که زمانی خود یکی از مهره های ان بود، نیست.
اینکه تا چه حد این نظریه صحیح باشد، مهم ان است که میر حسین موسوی و همراه با کروبی یک روز قبل از سالگرد کودتای انتخاباتی تظاهراتی را لغو کرد که خواب را از چشم مقامات سپاه و بیت خامنه ایی ربوده بود، البته میر حسین دلیل لغو تظاهرات سالگرد کودتای انتخاباتی که بدست فرمانده هان سپاه انجام شده بود، را حفظ جان و مال مردم اعلام کرد، یعنی اینکه برای جلوگیری از
قتل و کشتار مردم و جوانان بدست سپاه و لباس شخصی های مرتبط به بیت رهبری، این اعتراض مردمی را که میبایست روز شنبه 22 خرداد برگذار میشد،را به شکلی ممنوع اعلام کرد.
حال اینجا سوالاتی پیش میاید که بررسی انان خالی از گذر و کنکاش سیاسی هم نیست، و اینکه اگر موسوی ترس از کشته شدن مردم داشت که احساسی است درست، چرا مسئله را اینطور اعلام نکرد که ای مردم به خیابان نایید به دلیل …….. اما بنده و اقای کروبی در خیابان حاضر خواهیم بود و کار اعتراضی خود را خواهیم کرد، و با این تاکتیک، انتخاب را به عهده خود مردم
کوچه و بازار میگذاشت، چرا که نظام وحشی و غیر انسانی ایران را بهتر از هر کس دیگری میشناسند، و ثانیا مگر این دولت امنیتی اولین بار است که میکشت و یا شکنجه میکند، و همانطور که گفته شد، موسوی باید انتخاب را بر عهده خود مردم میگذاشت و نباید تسلیم شانتاژ و تهدیدی های حکومتی میشد که غیر قابل اصلاح است و هیچ اوانس و یا امتیازی نه به موسوی بلکه به مردمی که خون انان را در خیابان به ارزانی هوای ازاد ریخته است و میریزد، نخواهد داد.
بعضی از طرفداران موسوی چنین استدلال میکنند که تصویب قعطنامه چهارم علیه رژیم ایران، کار را برای موسوی و کروبی سخت کرد و چنانکه او مردم را به خیابان دعوت میکردند، نظام سفاک ان را بهانه قرار میداد و دعوت به تظاهرات میشد همراهی با قعطنامه چهارم،،که این دیگر از ان حرفها و استدلال های بی پایه و اساس است زیرا اولا که قعطنامه چهارم علیه
دولت و سپاه و شرکت های وابسته به سپاه و درگیر در پروژه اتمی تصویب شد ، و نه علیه مردم که مثلا خواربار و دارو و غیره را بایکوت و یا تحریم کرده باشد(با توجه به اینکه که بسیاری از مردم ایران در نظرات خود گفته اند که حاضر هستند که سختی و مصیبت را تحمل کنند، اما دنیا با تحریم حکومت ایران راههای سقوط ان را اسانتر کند)
پس بنابراین چرا موسوی کوتاه امد و این شیرینی خوشمزه را به بیت خامنه ایی تقدیم کرد، اگر همان استدلال های بالا باشد، نشان از یک ضعف به شدت سیاسی و یا به قولی فاقد شجاعت سیاسی بوده است، و اگر نه و موسوی مثلا تهدید به مرگ شده و یا گفته اند که همسر او را هم میکشند، که مرگ در راه خواست مردم و دمکراسی از شعار های همیشگی موسوی و یاران او بوده است.
لازم به گفتن است که بر طبق خبرهای واصله از طریق انترنت و تلفن، امدن مردم درخیابان ها در روز شنبه 22 خرداد نشان از مخالفت با لغو تظاهرات توسط موسوی بوده است، و طبق خبرهای رسیده و فیلم های رسیده جمع زیادی به شکل پراکنده خواست های اساسی مردم و علیه ولایت فقیه را به شکل شعار طلب کرده اند.
در اخر باید گفت که صرف نظر از تحولات دیروز و امروز تهران و ایران، نشان از رادیکال شدن خواست های به حق مردم و جوانان داده است و طلبات ملیت های ایران نه کمتر بلکه بوی براندازی بیشتری میدهد.
و یک سوال کوچک دیگر، ایا موسوی و کروبی تا چه حد حاضر هستند در مقابل این رژیم توتالیتر وایسن، ایا اگر رژیم در پرت سقوط به دره باشد، او و یاران چه خواهان کرد؟ رژیم را حول خواهند داد و یا دست او را میگرند، ایا رادیکال شدن خواستها و طلبات مردم میتواند دلیل لغو تظاهرات باشد؟
.