عقب نشيني مشکوک مردم معترض را از سطح خيابانها به بالاي بامها فرا خواندند، تا به صداي الله اکبر،به اعتراض خود ادامه دهند. حکومت ديکتاتور، چنين عقب نشيني را به فال نيک گرفته ، باتوجه به خطاي استراتيژيک که توسط مخالفين عملي گرديد ،رژيم تخليه خيابانهاي طهران را کاملا بنفع خود مصادره ،بارها و با خيال و فکر مطمئنه ، مزد بگيران و سانديس خورهاي تطميع شده خود را به خيابانها آورد ، در نهم دي با توزيع سانديس وکيک بيشترين مانور جمعيتي خود را به ميدان انقلاب و خياباهاي اطراف آورده، مايک سخن را بدست علم الهداي مشهدي داد. . .
علم الهدي که در بردگيش به خامنه اي ،همانند مصباح يزدي شهره بود ، سخنراني خود را با توهين و تحقير به متظاهرين(بزوبزغاله) پنج روز آخر خرداد که شامل سه ميليون طهراني معترض بود ه، شروع و بپايان رساند ه تا مکمل خس و خاشاک خواندن باشد. .
سربزرگان سبز که خود نيز بعضا طرد شده رژيم بوده و قبلا از عاملين شتر خواباندن در دروازه هاي ديگران بوده اند،بزرگترين خطايي که در حق مردم کردند ،خارج کردن جوانان طهراني و بردنشان به بالاي خانه ها بود ،اگر اين استراتژي را بفرض حسن نيت بزرگان سبز، صحيح و درست فرض کنيم ،قطعا بزرگترين خطاء را مرتکب شدند.
فرستادن نيروي عظيم مردمي به بالاي بامها و فرياد هرازگاه الله اکبر آنها، چيزي جزء خالي کردن صحنه براي مانور حکومت و از طرفي تخليه معترضين در شبهاي تاريک نبوده، نه تنها ضرري براي رژيم نبوده، بلکه سوپاپ اطميناني براي تجديد نفس حکومتيان چون 8سال رياست جمهوري محمد خاتمي بوده وهست. .
عدم استفاده بهينه از يک جمعيت سه ميليوني با اکثريتي جوان ،جهت سقوط حکومتي ديکتاتوري را بايد جوابگو باشند ، اشتباه بزرگ قشر جوان معترض همانا عدم محاسبه مسببين اين روش غلط است .
پرسش مطرح آن است، آيا طهران نياز به اذان گوداشت؟ يا نياز به دمکراسي وآزاديخواهي ؟اگر آمار بيست سال پيش آقاي زم مسئول فرهنگي شهرداري را که مي گفت بيش از 70 در صد طهرانيها نماز نمي خوانند را بياد داشته باشيم،باتوجه به 20 سال تفاوت زماني و اعمال و کردار حکومت در دين گريزي جوانان، پس از بيست سال مي توان گفت بيش از 80 درصد طهرانيها نماز را يا نمي خوانند ،يا در حال ترک آن هستند (اميدواريم اينطور نباشد) آيا با آن همه مسجد و حسينه وتکايا در پايتخت آيا طهران نياز به اذان گو بي موقع داشته که مردم را براي الله اکبر شبانه به بالاي بامها بفرستند ؟!!!!!
اگر طهرانيهاي معترض خصوصا جوانان آزاديخواه، همانند جوانان جهان عرب بدون توجه به رهبران زاييده رحم رژيم ،بر ماندن در خيابان اصرار مي ورزيدند و تا سقوط رژيم خونخوار بر ماندن در خيابانها اصرار مي کردند ،اکيدا همانند جوانان تونسي و مصري ، زودتر به نتيجه رسيده خود را از چنگ چنين رژيم جنايتکاري مي رهانيدند.
جوانان طهراني سخت در اشتباهند، اگر فکر کنند به رهبري محمد خاتمي ها (امربر وتدارکات چي رفسنجاني) به آزادي برسند!! خيالي خام وچند باره نيش سمي خوردن از يک سوراخ است.
جوانان طهراني، بايد تنها راه نجات خود را با عبور از چنين سردمداران خود خوانده اي بيابند، که خود شرکاي جرم و جنايت 32 سال رژيم هستند ، نه تنها لياقت رهبري چنين جنبشي را ندارند، بلکه جنبش جوانان بايد آنان را به محاکمه کشانده ،مجازات آنان را در اولويت عدالتخواهي بدانند، چند رهبري را پيشه خود سازند تا احتمال سازش بزرگان جنبش را با رژيم جنايتکار را به حداقل رسانند /. وسلام ابومحمد المحمراوي 13/6/2011