اتنیکی و مذهبی در محاصره و قرق حکومت طهران” بدعوت دو سازمان مدافع حقوق بشر یعنی شورای رهبری حقوق بشر
و دیدبان حقوق بشر کرد (Leadership Coincil for Human Rights)
Kurdish man Rights watch
که هردو در کنگره آمریکا بسیار فعال میباشند- تشکیل شد. از تعدادی نماندگان مجلس شورا و نیز سنای آمریکا و کارمندان ارشد آنها برای شرکت دعوت بعمل آمده بود.
شرکت کنندگان:
آقای مصطفی هجری، دبیررکل جزب دمکرات کردستان ایران
آقای دکتر کریم عبدیان، نماینده کنگره ملیتهای ایران فدرال در امریکا
خانم للیلی میلانی، فعال حقوق بشر زنان ورئیس سازمان مدافع حقوق زنان ایران
خانم کارول پرون هوبر، ژورنالیست و نویسنده کتاب مرگ دکتر قاسملو
آقای سام یربی، وکیل و فعال حقوق بشر و مدافع حقوق اقلیت یهودی در ایران و نویسنده کتاب 30 سال بعد.
آقای دکتر محمد حسن حسین بر، وکیل بین المللی و فعال حقوق بشر بلوچ.
سمینار با سخنان خانم کاترین کامرن پورتر رئیس سازمان حقوق بشر LCH4 , و همکاران آقایان فرانک ولف کرت روسای کمیته حقوق بشر کنگره ودیگرنمایندگان و مسئولان کمیته حقوق بشر شورای آمریکا آغاز شد و ایشان شمه ای از کارنامه نقض حقوق بشر ایران در کل و نقض حقوق اقلیتهای ملی و اتنیکی و مذهبی ارائه دادند.
سپس خانم دکتر پری قره داغی – کرد عراقی و مسئول دیدبان حقوق بشر کورد شمه ای از عملکرد سازمان در مساعدت به پناهندگان سیاسی کورد و سپس به معرفی یک سخنرانان و اعضاء پانل و سابقه مبارزاتی هرکدام پرداختد.
سخنران اول آقای مصطفی هجری دبیرکل جزب دمکرات کردستان ایران بود که از مبارزات ملت کرد در ایران و نیز لیستی از نقض حقوق بشر کردها در ایران و برنامه آسمیله کردن اجباری ملیتهای غیر فارس در ایران بوسیله رژیم فعلی و رژیم های گذشته مفصلا صحبت کردند.
سخنران بعدی خانم للیلی میلانی، فعال حقوق بشر زنان ورئیس سازمان مدافع حقوق زنان ایران (رویا) با ارائه تصاویری از زنان و مادران و دختران زندانی در ایران و نیز زنان مبارزی که بوسیله جمهوری اسلامی شهید شده اند و نشان دادن فیلمی از زندانهای زنان پرداختند. سخنران بعدی کریم عبدیان بعنوان نماینده کنگره ملیتهای ایران فدرال و به نمایندگی از ملیتهای کورد ، لر ، عرب اهوازی، بلوچ ، ترکمن و آذربایجانی صحبت کردند.
سخنران بعدی خانم کارول پرون هوبر، ژورنالیست و نویسنده کتاب مرگ دکتر قاسملو بود که با ارائه کتاب 350 صفحه ای در مورد زندگی و مبارزات و آشنائی او با مرحوم دکتر قاسملو مفصلا صحبت کردند.
سپس دکتر حسین بر، شمه ای از مبارزات ملت بلوچ د ر ایران و پاکستان و افقانستان و نقض مستمر حقوق بشر بلوچها بوسیله جمهوری اسلامی توضیح دادند.
آخرین سخنران آقای آقای سام یربی، وکیل و فعال حقوق بشر که با ارائه ارقام به تعداد وضعیت یهودیان در ایران و اسامی زندانیان یهودی و نقض حقوق بشر یهودیان و دستگیری و اعدام یهودیان در ایران تحت شعار بی رابطه جاسوسی برای صهونیستها و دستگیری و اتهام واهی جاسوسی برای اسرائیل صحبت کردند.
اکنون به ترجمه فارسی صحبت کریم عبدیان نماینده کنگره ملیتهای ایران فدرال میپردازیم:
با تشکر از دکتر پری و کترین و دیگر ترتیب دهندگان این سمینار- حضارو نمایندگان محترم- خانمها و آقایان بعلت ضیق وقت من نسخه ای از سخنانم و نیز نسخه ای از منشور و منافیست کنگره ملتهای ایران فدرال را در روی میز مطبوعات قرار داده ام.
اینجا بدرستی صحبت از ایران بعنوان جامعه و کشوری متکثر و چند ملیتی شد – در حقیقت باید گفت که ایران متکثر ترین کشور منطقه خاور میانه که دارای بیشترین تعدد ملی و اتنیکی و مذهبی و زبانی در خاور میانه میباشد. ایران از ملیتهای ترک ، فارس ، عرب اهوازی، کرد ، بلوچ و ترکمن و ارمنی و آسوری و غیره تشکیل شده و ما در ایران مسلمان و مسیحی و یهودی و نصرانی و بهائی و زرتشتی و مندانی و غیره داریم. هیچ ملیتی به تنهائی اکثریت ندارد ولی حکومت مرکزی عملا ملیتهای غیر فارس را از کلیه حقوق فرهنگی و زبانی و اجتماعی و سیاسی محروم کرده است و با آنان به مانند شهروندان در جه دو و سه رفتار میکند و اصولا به حقوق جمعی آنها معترف نیست. د رحالیکه ملیتها و اقوام غیر فارس در ایران حد اقل نصف و بقولی دوسوم کل جمعیت ایران هستند. در حالیکه ملیت فارس عمدتا در قسمت های مرکزی ساکنند ، ترکهای آذری در شمال و شمال غرب، کردها در غرب و شمال غرب، عربها در جنوب غربی بلوچها در جنوب شرق و ترکمنها در شمال شرق و دیگر ملیتها و اقوام کوچکتردر سراسر کشور پراکنده اند. عدم آزادی فردی و گروهی، اختناق و فشارهای سیاسی و اجتماعی، بی عدالتی و فقر و بیکاری که در ایران جمهوری اسلامی موجود است حقیقتاً در دنیا بی نظیر است. وهم چنان که ملاحضه میکنید همین شرایطی که نام ب
ردم عوامل اصلی انقلابات اخیر در کشورهای عربی خاور میانه و شمال آفریقا بوده است بنابراین باید انتظار تکرار آن در ایران دیر یا زود بود.
با القای حکومت غیر متمرکز و سعی در جایگزینی آن با یک حکومت تک ملیتی و تک زبانه بوسیله رضا شاه پهلوی در سال 1925 – پروژه ملت سازی اجباری در ایران شروع شد که سعی در فارس کردن ملل و اقوام غیر فارس در ایر ان بصورت اجباری و یا فارسیزه کردن غیر فارسها در ایران آغاز گردید – در حقیقت رضا شاه و طرفداران ناسیونالیت آن ملیتها و مردمان کرد ، ترک ، عرب ، لر ، بلوچ و ترکمن را به حاشیه رانده و عملا آنها را از گردونه و صحنه قدرت خارج کردند و سعی در تحمیل زبان و فرهنگ و تاریخ فارسی به ملیتهای غیر فارس کردند- به شهادت تاریخ این پروژه یکسان سازی و به زور فارس کردن غیر فارسها- بنا به نظر اغلب مخصصان- عمدتا شکست خورده و یا حد اقل غیر موفق بوده است- چرا که این سیاست کما کان بوسیله ملل غیر فارس در ایران مستمراً ودر هر فرصتی به چالش کشانده شده است.
ملیتهای غیر مسلط و تحت ستم مضاعف در تمام حیات جمهوری اسلامی در صف مقدم مبارزات دمکراسی خواهی در سه دهه گذشته بوده اند. هم اکنون در مناطق حاشیه ای عربستان ایران ( خوزستان)، در بلوچستان، در کردستان و در آذربایجان ماشاهد مبارزات ضد حکومتی با ابعاد مختلف – از مبارزه مسلحانه تا مبارزات و عصیان مدنی – میباشیم. .ولی رژیم همواره بااتخاذ سیاست آهنین و و عدم تحمل هرنوع اعتراض و قبول هرنوع مطالبات سعی در سرکوب این مبارزات کرده است – حتی مطالبه اجرای مواد 15 و 19 قانون اساسی که در سطحی ابتدائی تدریس به زبان مادری هر ملیت و نوعی خود گردانی را منظور کرده است – رژیم تهران اجراء نمیکند .
در استان عرب نشین خوزستان که من بدنیا آمده ام در خلال 5 هفته گذشته یعنی از 14 آوریل 2011 که مردم عرب با تظاهرات مسالمت آمیز به سیاستهای پاکسازی قومی بر علیه عربها به اعتراض برخاستند – تا به امروز – قریب 30 نفر اعدام شده اند و فقط در هفته گذشته 3 جوان عرب را در ملاشیه اهواز در ملاء عام حلق آویز کردنئد و شش جوان دیگر را نیز در زندان کارون اهواز اعدام کردند و حتی سه روز پیش بنا به گزارش سازمان عفو بین الملل- یک جوان عرب اهوازی دیگری بنام جابر کعبی در زیر شکنجه بدلیل مصاحبه با تلویزیون العربیه کشته شده است. ولی در مطبوعات تهران و دولتی و اصلاح طلب داخل و خارج حکومت، این اخبار و دیگر اخبار کشتار بی امان اقلیتهای قومی، انعاس نمیابد – و حتی در رسانه های فارسی دولتی و غیر دولتی در آمریکا هم نامی از آن نمیبرند. عدم درج این اخبار مردمان این مناطق را نسبت به اصلاح طلبان و ناسیونالستهای ایرانی فارس بدبین کرده است .
هرنوع مطالبه مردمان غیر فارس برای ایجاد و تاسیس حکومی غیر متمرکز تجزیه طلبی و خطری برای وحدت و تمامیت ارضی قلمداد میشود. با اینکه باره و بارها تمام سازمانهای عضو کنگره ملیتهای ایران فدرال تجزیه طلبی را محکوم کرده اند- در عوض ملل غیر فارس خواهان سیستم حکومتی غیر متمرکز فدرالی هستند که با داشتن خود مختاری بتوانند در ترویج و اعتلاء به زبان و فرهنگ خود و تدریس بزبان مادری و حق متساوی از منابع و ثروت مملکتی – بمساوات بهره مند شوند.
ما معتدیم فقط یک ایران جمهوری دمکراتیک سکولار و فدرال با اتحاد خود خواسته تمامی ملل ساکن ایران میتواند تضمین کننده حقوق فردی و گروهی همه ایرانیان باشد و جایگزین سیستم تک ملیتی و شوینیستی فعلی باشد – و این تقسیم قدرت و حاکمیت سیاسی عملا میتواند سدی در مقابل ظهور دیکتاتوری دیگری در هر لباس باشد. با توجه به این ملاحضات بود که کنگره ملیتهای ایران فدرال در 25 فوریه 2005 در لندن با شرکت 17 سازمان ملی و منطقه ایی متشکل از تورک وعرب و کرد و لر و بلوچ و ترکمن برای رسیدن به دمکراسی و عدالت اجتماعی و حکومت قانون و جدائی دین از دولت و احترام به حقوق بشر و تساوی کامل زن و مرد و حمایت کامل از حقوق اقلیتهای ملی و مذهبی و قومی و اجتماعی- پا به عرصه وجود نهاد.
کنگره ملیت های ایران فدرال قسمتی از گزار جامعه ایران به دمکراسی است که بدست خود مردمان ایران و از درون ایران در حال تحقق است. ما معتقد هستیم که ایران باید متعلق به کلیه ساکنان آن باشد که آینده ایران را ورق بزنند و بسازند. ما معتقد هستیم که شمولیت و فراگیری همه مردمان ایران باید در دستور روز باشد- این شمولیت نه فقط در مورد گروه های ملی که همه آحاد جامعه مانند زنان و گروه های مذهبی را شامل میشود.
ما معتقد هستیم که رهبران جنبش موسوم به سبز متاسفانه نخواستند و یا نتوانستد مطالبات و خواسته های ملل ساکن حاشیه در ایران را در نظر بگیرند و بدین ترتیب نتوانستند اطمینان ملتهای غیر فارس را بدست آورند- شاید بدلیل عدم درک آنها از عمق اجحاف و حرمانی است که بر ملل غیر فارس روا میشود و یا شاید از جانب دیگر از رشد آگاهی ملی و سیاسی در این مناطق بی آگاهند.
متاسفانه آمریکا هم از این عدم آگاهی از وجود ملل تحت ستم رنج میبرد شاید بهمین دلیل است که حکومت امریکا بعد از سه دهه هنوز از یک عدم تحرک و یک گیجی درونی و از یک سردرگمی رنج میبرد. و شاید دلیل آن هم
ین نا آگاهی از واقعیت جامعه ایران چند ملیتی و متکثر ناشی میشود..
در خاتمه باید گفت که بدون شرکت فعالانه و آگاهانه ملیتهای غیر فارس رسیدن به آزادی و دمکراسی خیالی بیش نخواهد بود