مختلف بوده است، اما تنگ نظری های بعضی از احزاب و سازمان های سیاسی که خود را به غلط سراسری میخوانند، و با قرار دادن
شرط و شروط سیاسی برای شرکت در اتحاد، مانع اساسی در راه ایجاد اتحاد بوده اند، موانعی از قبیل اینکه به نظرات و تفکرات ملی،قومی بسیاری از مردمان ساکن ایران به مانند تورک،عرب،کورد،بلوچ، تورکمن،گالشی و غیره اهمیتی قائل نبوده و یا به مانند نظام
ایران با دید امنیتی و یا برچسب های گوناگون غیر واقعی به انان میزدند، بدون توجه به اینکه که در دنیای کنونی و عصر انفورماتیک، بیداری مردم و بخصوص ملیت های ایران، به یک نیروی مادی و عینی تبدیل شده و عدم توجه به خواست های به حق انان هر نوع
اتحاد و یکپارچگی را سست و ناتوان خواهد کرد، چرا که این نیروهای اتنیکی و قومی بیش از 53% جمعیت مردم ایران را تشکیل میدهند و هر یک دارای احزاب و سازمان های سیاسی و فرهنگی خود را دارا هستند، و دیواری را تشکیل میدهند که بدون برخورد سازنده و مساوی هیچ نیرویی قادربه عبور از ان نیست، و نمی تواند چنین دیوار بلندی را نادیده بگیرد.
در این اثناء یک جنبش سیاسی جدیدی در فرانسه در حال شکل گیری است، که هدف خود را ازادی ایران از راه انتخابات ازاد تحت نظارت مجامع بین المللی(سازمان ملل) برای انتقال دمکراتیک قدرت قرار داده است،این تشکل خود را کنگره دمکرات های سبز نامیده، که از گروهای مختلف سیاسی به غیر از سازمان مجاهدین خلق، دعوت بعمل اورده است، اهداف این کنگره چنین بیان شده است،
احترام به حق حاکمیت ایران،رعایت حقوق بشر،و برقراری دمکراسی مبتنی بر سکولاریسم(جدایی دین از حکومت) و احترام متقابل است.
این کنگره که بسیاری از همفکران و نزدیکان میر حسین موسوی و کروبی که به تازگی ایران را ترک کرده اند، در ان گرد امده اند و خواهان اتحاد با جنبش سبز ایران که در اعتراض به کودتای انتخاباتی رژیم در سال 88 در اعتراضات خیابانی شرکت کردند، متحد
شود، در این کنگره افرادی از سلطنت طلبان،جبهه ملی منتصب به دکتر مصدق و وکیلان مستقل که خواهان ازادی هستند، عضو هستند، هدف این کنگره سرنگونی رژیم ایران قلمداد شده است، چند تن از نمایندگان پارلمان فرانسه مانند مانوئل والس از حزب سوسیالیست، و نیکول املین از حزب حاکم اقای سرکوزی از این تشکل سیاسی حمایت کرده اند.