سرگردان میگردند. تحول سازانی که مسیر راه را تعیین نکرده باشند، به انجایی میرسند که دشمنان آنان تعیین میکنند. تغییر دهندگان شرایط موجود شاید تغییراتی بیاورند که از شرایط موجود هم بدتر باشد؛ مگر اینکه بینش شفافی از آینده و نقشه راهی برای رسیدن به آن داشته باشند. انقلاب ۵۷ ایران همه این اصول را به اثبات رساند.
بنظر میرسد که اکنون مصر در چنین شرایطی باشد. جوانان مدرن و سکولار که انقلاب مصر را به ثمر رساندند، کم و بیش از صحنه خارج شده اند. شورای نظامی که مملکت را اداره میکند، بیشتر با اخوان المسلمین رابطه دارد تا جوانان. انقلاب کوتاه مدت مصر نتوانست یک رهبر جوان و کارزماتیک بوجود بیاورد که قدرت بینش سازی داشته و مردم را بسوی اهداف و ارزش های توسعه پایدار و دمکراسی توانبخش و آزادی فکر ساز هدایت کند.
در شرایط تحولات تند و سریع، رهبرانی لازم هستند که از قبل چندین برنامه برای شرایط متفاوت داشته باشند؛ و، در عین حال، سریعا بتوانند هدفها و راهکارهای جدید و مناسب عرضه نمایند. اغتشاش، بی اطمینانی، ابهام و توهم، سرعت تغییرات از خصوصیات اوضاع کنونی است. یک رهبر و یا گروه رهبری باید بتواند از درون همه چالش ها آینده را ببیند و با روشن کردن ابهامات و زدودن توهمات و مدیریت تغییرات و ا عتماد دهی به مردم راه را برای حرکت هدفمند و آزادی محور هموار کند.
نداشتن برنامه و بینش از خصوصیات حاکمان کنونی خوورمیانه است. آنان هر گز بینشی ناشی از آرمانهای مدرن و برخاسته از دل مردم خود نداشته اند و ناگزیر، همشه در تضاد با مطالبات آنان رفتار کرده اند. حاصل آن است که این کشورها و ملت ها به شدت فقیر و عقب مانده باقی مانده اند و حاکمان به شدت پولدار شده اند. چه کسی باور میکرد که حسنی مبارک حدود ۷۰ میلیارد دلار دزدیده باشد؛ آن هم از مصر ی که یکی از فقیر ترین کشورهای خاورمیانه است. چه کسی باور میکرد که حاکمان جمهوری اسلامی در یک مورد، هیجده و نیم میلیارد دلار از کشور خارج کند که در ترکیه گیر افتاده باشد.
شوری که مردم عرب را در سطحی چنین بزرگ شورانده است، ناشی از شوقی عظیم برای کسب شرف و احترام است. انها در این صد سال اخیر، در تمام جهان، شدیدا سر افکنده شدند و به خفت و خواری بی سابقه آیی دوچار گردیدند که فقط از طریق خشونت و تروریسم، صدای خود را به جهانیان میرساندند. اما اکنون به این آگاهی رسیده اند که احترام جهانی در شرافتمندی ملی است. کسی که در مملکت خود احترام، نداشته باشد، در هیچ جای دنیا احترام نخواهد داشت.
چنین ارزش ها و اصولی نیاز به رهبران و مدیران کاملا جدیدی دارند که از خارج از دستگاه های حکومتی کنونی بیرون آمده باشند. کسانی که چندین مرحله بالاتر از سطح کنونی بیندیشند، حرف بزنند و کار بکنند. اینگونه افراد، نه در سطح سیاسی وجود دارند و نه در سطح دانشگاهی و روشنفکری. مشکل دقیقا در همین است و بهمین جهت، این موضوعات اصلا در دنیای عرب به بحث گذاشته نمیشود. و ناگزیر، راه حلهای کارساز و مشکل گشا، در معرض افکار عمومی قرار نمیگیرد.
سازندگان هند اصلا از یک نوع مخالف دستگاه حکومتی هند بودند؛ ولی در محیط دمکراتیک توانستند راهکار ها و اندیشه های نو را از پیش ببرند. انها حرکت را آغاز کردند و سپس دولتها دنباله رو انها شدند و یک فرهنگ سازندگی و رشد را برای همه خلق کردند که اکنون شاهد ثمرات آن هستیم.
از زمانی که هند به تولید ثروت پرداخته است، احترام بالایی در جهان به دست آورده؛ و همزمان، احترام مردم آن هم بالا رفته و نسبت به گذشته، اعتماد به نفس بیشتری احساس میکنند. در سالهای اخیر، هر وقت من به ممالک عربی، سفر میکردم، احساس حقارت شدیدی را در عربها میدیدم و اروپاییان و امریکایی ها، بر خورد تحقیر آمیزی با انها داشتند. نماینده من در اردن فرزند یک تیمسار بود ولی نسبت به غربی ها شدیدا ، خود را کوچک میدید. نماینده من در عربستان سعودی یک شاهزاده بود اما در مقابل غربیها، خود را ناتوان می یافت.
اکنون تحقیر ها به انفجار تبدیل شده است. مردم بیش از هرچیز، خواستار عزت هستند و عزت فقط میتواند با برقراری نظامهای دمکراتیک و متعهد به حقوق بشر و توسعه پایدار و هماهنگ بدست بیاید. چنین خصوصیاتی فقط در یک بینش مدرن و سازنده که با رهبری و مدیریت موفق اجرا شود، امکان پذیر است.
اما این بینش در برنامه هیچ کدام از تغییر طلبآن وجود ندارد. انها میدانند که حاکمان فعلی، در سیستم های متمرکز، مملکت شان را به زلت و ظلمت کشاندند اما هنوز نمیدانند که نظامهای متمرکز در تمام ممالک، همین بازده را دارند و بهمین دلیل نوع نظام را باید در برنامه خود در اولویت قرار دهند.
در هنگام رای گیری در رفراندم مصر، اخوان المسلمین مردم را تشویق میکردند که در رفراندم حتما شرکت کنند؛ در غیر اینصورت امکان خواهد داشت که سکولارها روی کار بیایند. جوانان مصر ی و تونسی و دیگر کشور ها باید مشخصا خواستار نظام های سکولار، فدرال و دمکراتیک باشند. در چنین نظامی است که انها شانس خواهند داشت که به عزت، حرمت، سربلندی و رفاه برسند.
فریاد کشیدن برای آرزوها قدم اول است. برنامه ریزی آرزوها و فرموله کردن انها در سیاست های قابل عمل در یک نظام سکولار، فدرال و دمکراتیک گامهای بعدی هستند.
از آغاز باید پایان را در نظر داشت.